کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

این قدکساز نازنین


روز کانون ، موقع ناهار وقتی همه بچه ها به گروه های چند نفره تقسیم شدند و می گفتن و می خوردن و می خندیدن...


ادامه مطلب ...

کانون و دوستی با حیات وحش


محیط جانور پرور دانشگاه، از مهم ترین شاخصه های تفاوت این مکان با سایر مکان های علمی بوده وهست! مرحوم کانکس هم شاهد تولید مثل جانورانی چون سگ،لاکپشت ، موش و... بود(خدا و قدیمی ترها و خاطرات وبلاگش، آگاه ترند)

پروژه کشتن مرغ مقلد نیز که در فضای باز به انجام رسید ،از الطاف جانوران بی نصیب نگردید؛ سگ ولگرد، ملخ، سنجاقک های غول پیکر، زنبور و... ضمیمه این پروژه بودند:


یک گروه خوب - کشتن مرغ مقلد

از راست به چپ

نیلوفر مردیها - مسعود زرگر - سعید ایزدی - کاظم فاضلی - فردین قاسمی - عباس شکوری - مژده بشیری - سیدوحید نمازی - محمد شفیعی

یک گروه خوب - تردید

از راست به چپ

امیرحسین تقوی- شبنم باباگلی- نیلوفر مردیها - مژده بشیری - هانیه فتحی - رسول صاحبدل - محمد زین العابدین زاده - حسین فلاح - سعید چراغعلی

نجات مرغ مقلد



دونفر از قدیمی های کانون درباره تعداد اعضای حاضر در این پروژه نسبتا کوچکتراز آقای شکوری پرسیدن.

دروغه بگم کار،خسته کننده نبود؛ آفتاب بود،ایستادگی، دوندگی و پیشامدها....، اما شنیدن این جواب و فکر کردن بهش،انرژی مضاعفی بهم میداد. کسب تجربه، زیر چتر حمایتی پدر کانون،حس دیگه ای داشت:

- کار شاید با چهار-پنج نفر پیش میرفت، اما خب تعهداتی هم نسبت به کانون هست...

وقتی زین ال مثل آهو می دوید

از اتفاقات خاص و منحصر به فرد تردید, جمع شدن سه عضو اصلی مکتب زین الیسم دور هم بود (به پست زین الیسم مراجعه کنید) المحمد الزینل، مهندس باسمنج و حسین الفلوح...

ببینید دیگه چه کردیم که زین ال مث آهو (در تصویر به اشتباه سنجاب توصیف شده است) برای فیلم می دوید

شکور


این جوان نازنین / نتایج بررسی فرم های نظر خواهی / انتقال تجربه و اطلاعات مهم

شکورم.

زرگر من رو یاد کاظم فاضلی میندازه. جفتشون وقتی دست به کار میشن, خیلی با آرامش و در سکوت کارشون رو انجام میدن

از اکران هابیت, داستان فرم نظرسنجی شروع شد و زرگر پذیرفت که کار اصلی این فرم ها رو برعهده بگیره. همونجا هم گفتم که این اتفاق, اتفاق خیلی مهمی در تاریخ کانونه (به پست دکترین: محجور ماندن فعالیت های بینادین و مسئولیت دبیر مراجعه کنید).از همون زمون, در همون سکوت و آرامش, فرم های پرشده رو می گرفت و می برد خونه برای بررسی

قرار بود که تو تابستون نتایج فرم ها رو بده که رسوند و خیلی خیلی ممنون ازش که اینقد گله...

نوشته های زرگر پر بود از تصاویر مربوط به نمودارها برا همین از قدکساز خواهش کردم که متن زرگر رو خودش تو وبلاگ قرار بده که بعد از سه چهار روز انجام شد و دستش درد نکنه.

در ادامه, به تفصیل, حاصل بررسی های آماری زرگر رو از فرم های توزیع شده می بیند:

ادامه مطلب ...

دست های بی نمک / تجربه ی تلخ دیگری برای کانون

این پُست برای توجه بیشتر شما تا 19 مرداد به ابتدای وبلاگ سنجاق میشود!

لطفا نظردهی کنید!

در انتهای پست یک اصلاحیه که توضیح دلایل سنجاق شدن این پست هست آورده شده.

ما کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی هستیم و با اینکه با برنامه ریزی داریم تو همه ی فعالیت هامون پیشرفت میکنیم و نیازی به کمک فرد یا گروهی خارج از دانشگاه نداریم، ولی همیشه دنبال تعامل و همکاری هستیم. گاهی این همکاری ها و تعاملات تجربیاتی به ما میدن که نباید فراموش کنیم. اخیرا تجربه ی دیگه ای به این تجربیات اضافه شده که باید به نظرتون برسونم:

حدود دو سال پیش، خانم کوزه چیان، از خوش نام ترین و محترم ترین اعضای قدیم کانون، تحت ایمیل یا یک ارتباط در چت از بنده خواهش کردن که برای یکی از دوستانشون در ایران، کمک هایی رو برای ساخت فیلم جمع کنم. شخصی با نام «آقای سلطانی» که همراه با خانم کوزه چیان از اعضای انجمن سینماگران جوان بوده اند.

  

ادامه مطلب ...

مردی از جنس بلور...مردی از آب زرشک! (فیلم امشب سینماهای هندوستان)

او کیست؟ به چه می اندیشد؟

برخلاف جریان رودخانه، به دنبال چه میگردد؟

مردی از جنس بلور...مردی از آب زرشک (برنامه ی امشب سینماهای بمبئی)



مهرشاد پرهیزکار

پس از اتمام اکران و نقد بررسی فیلم دربند

لوکیشن: مقابل تالار ابوریحان

شکورم

این کانون, بی همتاست

وقتی به همبستگی و رفاقت و در عین حال, قانونمداری کانونمون نگاه میکنم, می بینم که ما تو اوج عملیاتی کردن هدف ایجاد تشکلات دانشجوئی هستیم. ولی مطمئنم که خیلی کمن کسایی که درک کرده باشن...واقعا حیف که کسی ما رو نمی فهمه



از راست: مهرشاد پرهزکار - محمد فرامرزی - محمد گلخندان - مصطفی عطار پور - پرنیان فلاح - پریماه مرادپور - سودابه باقری - تهمینه سلیمیان - امیرعباس حیدری - اشکان توپشکن - پریسا جهانی پور - یاسمین طلاکوب - فاطمه توفیقی - ندا علیپور - سیما ترابی - الهه پیروزبخت

(پس از اکران و نقد بررسی دربند

اولین اکران فیلم در کشور پس از جشنواره ی فجر)

اصلاح: پس از اکران تنها دوبار زندگی می کنیم

شکور

سه تیکه ی ماندگار / قطعه ای از فلوح به خویشتنش باز می گردد

سه نفر هدیه هایی به کانون دادن که ماندگار بود...

کتری نیلوفرمردیها / مجله های نوید اسکویی / هارد حسین فلاح



 

ادامه مطلب ...

یه پروژه ی خودمونی: مسابقه بین اعضای کانون

این پست تا ده روز دیگه, مسنجوق شده و در ابتدای وبلاگ باقی می ماند.

هر کس برای عکس زیر, متن بهتری بنویسه, با رای بچه ها برنده اعلام میشه و جوایز زیر به برترین ها داده میشه. ادامه ی مطلب رو ببینید

ادامه مطلب ...

اندراحوالات اکران


فکر میکنم سومین اکران اون هفته ی کانون بود. یه هفته پرکار و شلوغ.

دوست داشتم فیلمو ببینم؛ از زمان پخش کلیپها، تو سالن نشستم.

تصویر یکم نویز داشت. اطلاع دادیم ؛ بچه ها رفتن بالا تا درستش کنن.


 

ادامه مطلب ...

کانون فیلم...خونه ی امید جدید من

سلام

روزگاری که من خیلی الکی اومدم تو دنیای فیلمسازی با انجمن سینمای جوان شروع شد...

این انجمن ها یه جورایی پاتوق بچه هایی بود که دوره می دیدن یا اینکه دوره دیده بودن و می اومدن برا ساخت فیلم جلسه می گذاشتن...تعداد زیادی جلسه پیش تولید فیلم و نمایش فیلم و نقد و بررسی و صحبت برگزار می کردیم...من خیلی وقتم رو اونجا صرف می کردم...

شبیه کانون فیلم بود منتها با سیستم اداری و داشتن رییس اداری و البته اگه بدونید انجمن سینمای جوان الان برا خودش یه سازمان هست...

ادامه مطلب ...

روند سخت و طاقت فرسای فیلم سازی

 

پشت صحنه ی ساخت فیلم تردید...فروردین 91

از راست به چپ:

ادامه مطلب ...

یک معارفه ی موفق

 

ز راست به چپ:محمد زین العابدین زاده، رامین همت زاده، عباس شکوری، محمد فرامرزی، اشکان توپشکن 

معارفه ی ورودی های 91-92 /لابی تالار امام علی /مهرماه 91 

ادامه مطلب ...

ممد فینی زاد

پشت صحنه ی ساخت فیلم «تردید ...»

تست پرده ی آبی برای جلوه های ویژه

روبروی کانکس 5 (خدایش بیامرزاد)

که با این در اگر «در بند» در مانند، در مانند

اکران دربند

جواد شالیکار- مسئول امور مالی و فروش بلیط اکران

لابی تالار ابوریحان- پیش از ورود تماشاچیان

امتحان یک کانونی

منزجرانه از دانشکده میزنم بیرون. بازم تلاش، برای ایجاد یه گروه کوچیک ، به بن بست خورد.

دوباره دلم برای یه گروه بزرگ، مثل کانون تنگ میشه

با اینکه میدونم کسی نیست، راه کانونو پیش میگیرم.

این دفعه سومیه که سرزده ، سر میزنم و کسی نیست.

یاد قرار خودم می افتم، کل ترم برای کانون ، امتحانات برای درس. زمانبندی عادلانه!

شاید همه بچه های کانون هم مثل من!

فقط چند روز باید دووم بیارم....

سمت خونه را می افتم، چقد تو همین مسیر پوستر چسبوندم .

به بچه های دانشگاه فکر میکنم،

اونایی که تو هیچ گروه و تشکلی عضو نیستن،معنی لذت کار گروهی رو نچشیدن...

اونا که تا به حال کانونو ندیدن،از فعالیتاش خبر ندارن، چقدر از زندگی بی بهره اند!

به ابوریحان میرسم،اکران دربند...

شاید به فیلم علاقه ندارن، اما اگه از جو کانون خبر داشتن...

دانشگاه بی کانون ، هیچ مزه ای نداره، بی معناست

پس با چه امیدی وارد دانشگاه میشن این بنده های خدا؟

با چه حسی خارج میشن از دانشگاه؟

اما میدونم نمیشه کسی رو برای بردن لذت اجبار کرد ...

من که فقط چند روز باید دووم بیارم....

اسمت چیه پسرم؟!

عباس شکوری اولین عضو کانون  که بچه ها از او به عنوان پدر کانون نام می برند ،است. نام اولبن فیلمش تازه وارد است .او که خ وقت است  تازه وارد نمی باشد در وبلاگ کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی تا امروز ،حدود 620 پست گذاشته و به تعابیر متفاوتی خود را  معرفی نموده از جمله:




ادامه مطلب ...

به یاد سوم خرداد آن سال

امروز سالروز آزاد سازی خرمشهره.روزی که مردم از خوشحالی با اشک شوق تو خیابونا شیرینی پخش میکردند.چقد دلم الان یه همچین چیزی میخاد. که همه ی مردمو خوشحال کنه. 

و خاستم یادی بکنم از اکران دوست داشتنی و خاطره انگیز ؛آخرین روهای زمستان؛ در سیزدهم اسفند سال پیش. 

جای هر کی هم نبود خالی.