کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

معرفی کتاب - سینما چیست اثر آندره بازن

آندره بازن در سینما چیست؟ بیشتر به سینمای کلاسیک می پردازد و استاندارد طلایی در زمینه نقد فیلم محسوب می شود. اگرچه بازن هیچ فیلمی نساخت ، اما از زمان جنگ جهانی دوم نام وی به عنوان یکی از مهمترین شخصیت های سینمای فرانسه بوده است. وی از بنیانگذاران Cahiers du Cinéma بود که تحت هدایت وی به یکی از برجسته ترین نشریات جهان تبدیل شد. او که قهرمان فیلمهای ژان رنوار (که پیشگفتار کوتاهی در جلد اول بود) ، اورسن ولز و روبرتو روسلینی شد ، به دفاع از فرانسواتروفو برآمد که وی در گفتار جلد دوم او را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد. مقاله های موجود در این کتاب بسیار مبتکرانه اما همیشه قابل دسترسی و تحریک کننده هستند. همانطور که رنوار می گوید ، مقاله های بازین "حتی اگر سینما زنده نماند" زنده می مانند.آندره بازین مطمئنا از نظریه پردازان بزرگ سینما است و هرکسی که به طور جدی به این موضوع علاقه مند باشد ، مطمئنا باید حداقل برخی از نوشته های او را بخواند در اوایل این کتاب مقاله ، بازین خود را در "اردوگاه واقع گرایان" قرار می دهد او دوست دارد تماشاگر را وادار کند تصمیم بگیرد که کجا را جستجو کند ، نه اینکه توسط فیلمساز هدایت شود. او از احتمال ابهاماتی که این امر ممکن می کند ، لذت می برد.

  

"آندره بازن بهتر از هر کسی در اروپا درباره سینما قلم می زد. همان روزی که به سال 1948 نخستین شغل سینمایی ام را به من سپرد و در کنارش کار کردم، فرزند خوانده اش شدم. از آن پس همه رخداد های خوش و لذت آور زندگی ام را به او مدیونم. بازن مرا آموخت تا درباره ی فیلم و سینما بنویسم، نخستین نوشته هایم را تصحیح و چاپ کرد، و یاری ام نمود تا کارگردان شوم. وی چند ساعتی پس از آن که نخستین روز فیلمبرداری ام را به پایان برده بودم درگذشت. دوستش پرلژه را دنبالم فرستاده بود. هنگامی که به اتفاق او به منزل بازن در نوژن رسیدیم، نگاهی به من انداخت ولی دیگر نمی توانست سخن بگوید، دردی جانکاه بر وجودش مستولی بود. شب قبل، فیلم جنایت آقای لانژ را در تلویزیون دیده بود و برای کتابی که درباره ژان رنوار تدارک می دید، یادداشت هایی برداشته بود. اگر قرار باشد تصویری از آندره بازن به دست بدهم، نخستین چیزی که به ذهنم می آید، جمله ای از یک مجله آمریکایی است« فراموش ناشدنی ترین شخصیت همه عمرم». آندره بازن، همچون شخصیت های نمایش های ژیرادو، مخلوقی متعلق به روزگار پیش از گناه آدم ابوالبشر بود. به نیکی و صداقت شهره بود، ولی خوبی اش شگفتی ای پایان ناپذیر و بسیار آَشکار بود. سخن گفتن با او چنان لذتی داشت که انگار هندویی باشی تن به آب گنگ سپرده. چنان بلند نظر بود که گاهی می دیدم به عمد به یکی از دوستان مشترکمان می تازم فقط به این دلیل که بازن از او دفاع کند و من از سخنانش لذت ببرم. دریا دل و با عاطفه بود، ولی به منطق و استدلال محض نیز باور داشت، جدلی ای توانا بود و به نیروی استدلال کاملا اعتقاد داشت. به چشم خود دیده ام که بر یک دنده ترین پلیس ها غلبه یافته است؛ لکنت زبان یاورش بود نه مانعش؛ با همین لکنت می توانست توجه مردم را جلب کند. اگر با استدلالی نادرست مواجه می شد، ابتدا نظریه مخالف را بهتر از طرف مقابل حلاجی می کرد و سپس با منطق قوی به ابطالش می پرداخت. فقط در نوشته های ژان پل سارتر، که بازن بسیار می ستودش، می توان چنین فراست و چنین صداقت فکری را مشاهده کرد. به رقم بیماری جسمانی دیرینه اش، توان اخلاقی شگفت آوری داشت. قرض گرفتنش به آواز بود و قرض دادنش به نجوا، در حضورش همه چیز ساده و آشکار می شد. چون دلش نمی آمد خودرو چهار نفره را به تنهایی براند، سه نفر را از ایستگاه اتوبوس نوژن سوار می کرد و در مسیرش در شهر پاریس به مقصد می رسانید."

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد