کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

دیالوگ هایی به انتخاب خودم 2

*یه دیالوگ هم از فیلم "می خواهم شاه شوم" هست(شماره 16) . اگه دسترسی دارید برید این مستند رو که هنر تجربه اکران کرده ببینید . من خیلی تعریف اش رو شنیدم . میگن شخصیت این فیلم مستند رو ماه عسل امسال  دعوت کرده بود (البته من ندیدم) خیلی شخصیت عجیب غریبیه . 


1.اسکار ( هیو گرانت ) : وقتی از یک زن ، برای خودت بُت می سازی دیگه در همچین عشقی چیزی به نام بد و ناپسند وجود نداره ... هر چیزی که این میون اتفاق بیفته برات شبیه به عبادت می شه.

" Bitter Moon "

 

ادامه مطلب ...

عشق و مرگ مهم ترین موضوعِ زندگی است

عشق و مرگ دو موضوع مهم  و نا مکشوف و پیچیده زندگی هستند . هنرمند سعی می کند تا تعریف متفاوتی از این دو ارایه دهد . نه تعریفی مطلقا حقیقی بلکه صرفا متفاوت که نه تنها سعی در باز کردن گره های پیچیده آنها ندارد بلکه گاهی به پیچیده تر شدن مفهوم کمک می کند . درست همان کاری که به نظرم پیتر گرین اوی استادانه انجام می دهد . در تک تک فیلم هایش مفهومب متفاوت در مورد عشق و مرگ طوری که قبلا ندیده اید . 

"عشق و مرگ دو موضوع مهم هنر هستند" این جمله ی پیتر گرین اوی کارگردان انگلیسی است . با گرین اوی بیشتر آشنا شوید و همچنین با مایکل نیمان موزیسین نابغه فیلم هایش . پیشنهاد می کنم حتما کارهای مایکل نیمان موزیسین کلاسیک اکسپریمنتال را از سایت هایی مانند یوتوب دانلود کنید . 

  ادامه مطلب ...

چند دیالوگ به انتخاب خودم

1.کدوم بدتره؟
زندگی‌ کردن مثل یک هیولا ،یا مردن مثل یک مرد خوب؟...
shutter island


2.مرد: «تا حالا آرزوی مرگ کردی؟»

پیرمرد: «نه، احمقانه ست که تو این زمونه آرزوی نعمت داشته باشی.»
جاده 

محصول 2009

 

  ادامه مطلب ...

یک یادداشت طولانی و جالب در مورد نظر سنجی اخیر بهترین فیلم های تاریخ سینمای امریکا

بخش دوم این نظر سنجی (نظر منتقد) نوشته پرویز جاهد است . 


نام منتقدانی که در این نظرخواهی شرکت کرده اند اعلام نشده ولی آنها از کشورهای مختلف، از آمریکا گرفته تا آمریکای جنوبی، اروپا، خاورمیانه، هندوستان و استرالیا برای شرکت در این نظرخواهی دعوت شده اند. 

ادامه مطلب ...

امروز سالروز درگذشت دو کارگردان بزرگ است

هر دو روز 30 ژوییه سال 2007 با فاصله چند ساعت درگذشتند . 

برگمان شیفته کلوزآپ بود و آنتونیونی شیفته نماهای بلند. نثرشان فرق می کرد: برگمان شیفته مونولوگ بود و آنتونیونی  مجنون سکوت. یکی تحت تاثیر استریندبرگ بود و دیگری کامو. به هیچ وجه نمی شود فیلم‌های آن‌ها را با هم اشتباه گرفت. یکی به دنبال پاسخ به سوال "ایمان , عشق و خدا چستند " بود و دیگری به دنبال "سرودن شعری برای انسان مدرن"  .   

ادامه مطلب ...

صدای خواننده هِوی متال خاموش است

مراد فرهاد پور  از جوانی تا حالا که 64 سال دارد 15 باری ارباب حلقه ها را خوانده . شاید پانزده بار زیاد باشد ولی جالب است بدانید کریستوفر لی (بازیگر نقش سارومان) از زمان جوانی تا آخرین سال زندگی اش  سالی حد اقل یک بار سه گانه ارباب حلقه ها را می خواند به طوری که یک بار به حضور تالکین رفت و در آن گفتگو تالکین به او گفته بود اگر زمانی فیلمی بخواهد از روی داستان ساخته شود دوست دارم نقش گاندولف را بازی کنی ! 

برای کسانی که داستان را خوانده اند و فیلم را دیده اند می دانند بدون شک بهترین انتخاب نقشِ  فیلم کریستوفر لی برای سارومان بود و فقط به خاطر صدایی که دارد (صدای سارومان در داستان بسیار فریب انگیز و مستحکم است و صدای او حتی سلاح اوست و این دقیقا چیزی است که صدای کریستوفر لی داشت -شاید به این دلیل که سال ها خواننده یک بندِ هوی متال بود-) 

او امسال در سن 93 سالگی در گذشت . 


وقتی ازدیاد درختان مانع دیدن جنگل می شود! / بد بین نیستم

فکر می‌کنم که ولادیمیر ناباکوف راه‌ورسم درستی برای مصاحبه داشت: او فقط موافقت می‌کرد که مقداری جواب بنویسد و برای مصاحبه‌کننده بفرستد که خودش برای آن جواب‌ها، سؤال مطرح کند!

کوبریک صحبت می کند

شکسپیر یک شارلاتان متقلب بوده!

قاعدتا همه تان اسم شکسپیر را شنیده اید . اما جالب است بدانید فردی که به نام شکسپیر شناخته می شود یک شارلاتان متقلب است ! نمی دانم این اولین بار چه زمانی و در کدام محفل ادبی بیان شده . ولی در حال حاظر رای اکثریب مورخان و ادیبان این است : نویسنده آن آثار و تراژدی های بزرگ ادوارد, کنتِ آکسفورد و نجیب زاده انگلیسی بوده که بنا به دلایلی آثاراش را با نام خودش نشر نمی کرد و همین باعث سو استفاده ویلیام شکسپیر از روی آثارش شد .

رونالد امبریج فیلم بسیار خوبی به نام anonymous ساخته که به همین مضوع و اسناد و مدارک قوی مرتبط با آن می پردازد . این فیلم قبل از اکران عمومی در انگلستان برای مجمع ادبی نمایش داده شده و مورد تایید افراد آنجاست .

از اینجا می توانید در مورد فیلم اطلاعات بیشتری بدست آورید .

یک بازیگر با آرمان های بزرگ

لئوناردو دی کاپریو بازیگر بزرگی است و علاوه بر بازیگری تمرکزش به شدت روی راه حل های کاربردی و عملی برای رفع مشکلات زیست محیطی است . و از شهرتش در این راه خیلی صالحانه استفاده می کند . از تاسیس سایت اینترنی کمک برای افزایش جمعیت ببرها گرفته تا اعتراض به سیاست های بعضی کشورها در انتشار بیش از حد گاز های گلخانه ای , کمک های مالی خودش برای ترویج فرهنگ حفاظت از محیط زیست و حتی تهیه و تولید فیلم های مربوط به زندگی حیواناتی مثل خرس های قطبی که در خطر انقراض هستند . لئو دی کاپریو سالی یک بار هم به عنوان سفیر افتخاری محیط زیست در صحن علنی سازمان ملل سخنرانی می کند و امسال بیان کرد : فیلم ها دروغ می گویند , واقعیت محیط زیست ماست نگذاریم تخریب اش کنند . 

لئو برای فیلمبرداری از بعضی رویدادهای زیست محیطی و حیاط وحش ها در سخت ترین شرایط در قطب شمال و افریقا زندگی کرده است . 

من فکر می کنم نسل خود انسان هایی مثل لئو در هالیوود در حال انقراض است . 

از طریق اینستاگرامش @leonardodicaprio می توانید با او در ارتباط باشید و در جریان برنامه های زیست محیطی اش باشید . 

تجربه ای از چهار سال کانون بودن / پاسخی به مخالفان چهارساله یا مشخص کردم موضع

 

شاید خرداد امسال آخرین روزهای کانون آمدن من بعد از چهار سال بود . خانه ام را به کرج منتقل کردم و همین باعث قطع یا کم شدن ارتباط من با کانون خواهد , مشخص نیست دست تقدیر من را به دانشگاه بهشتی برگرداند یا اینکه دورانی تازه در دانشگاه خوارزمی یا شیراز منتظرم است .

از بدو ورودم به کانون بچه ها لطف ویژه ای به من داشتند شاید به این دلیل بود که مختصر دستی در فیلم دیدن و کلا مطالعه هنر داشتم . اما طولی نکشید به دلیل بهانه گیری های شخصی ترجیح دادم در سایه کانون باشم تا در متن آن و به تعبیر عباس شکوری به یک عضو بی خاصیت اما بی ضررکانونی تبدیل شدم .

این پست را می نویسم برای اینکه به قول هم کانونی های قدیم موضع خودم را روشن کنم و هم اینکه تجربه ای باشد برای 

آیندگانی که می آیند .

تجربه شخصی ام در این چهار سال نشان داد کانون سه دسته مخالف داشت (مخالفت نه با اصل تاسیس کانون , منظور  مخالفت با رویه کانون  ادامه مطلب ...

حوصله ام سر رفته بود اعتراض کردم !

این نوشته قسنتی از مصاحبه محمد شیروانی با پرویز جاهد است . این مصاحبه را وبسایت یورو نیوز منتشر کرده . 

پاساژ محترم هنر و تجربه  پس قرار است کدام هنر و کدام تجربه را نشان دهد/یکى از فعالان این عرصه به ما پیشنهاد داد تا تعدادى از فیلمهایمان را در بستهبندىمشترک همراه چند فیلم درجه سه هندى منتشر کند/بهترینهاى سینماى ما هنوز نیامده‌اند. بهترینفیلمها شاید در هاردها و کلهها معطل ماندهاند/طبیعى‌ست هر حرکت آلترناتیوى روزى به جریانِ اصلى بدل خواهد شد...

به عنوان یک فیلمساز تجربی، موقعیت سینمای تجربی(اکسپریمنتال) در ایران را چگونه ارزیابی می کنی؟ تا چه حد واقعی و جدی است و با معیارهای سینمای تجربی جهان همخوان است؟ برخی ها فیلمی مثل «ماهی و گربه» را فیلمی تجربی می دانند در حالی که ماهی و گربه به رغم آونگاردیسمی که در آن است و جسارت های فرمی، فیلم تجربی به مفهوم واقعی کلمه محسوب نمی شود. در حالی که فیلم «لرزاننده چربی» تو یا «صحنه های خارجی» علیرضا رسولی نژاد و برخی فیلم های کوتاه ایرانی که من دیده ام به مفهوم سینمای اکسپریمنتال نزدیک ترند.

محمد شیروانی: «فیلم تجربى یعنى مطلقا آزاد اما سینماى جریان اصلى به خاطر آن وجه غالب صنعتى و مارکت اش کمتر اجازه تجربه گرایی و رفتار آزمایشگاهى را به کارگردان فیلم می دهد و صرفاً براساس روایت و متن شکل می گیرد. امروز در ایران تنها ویدئو آرتیست ها هستند که فرصت پیدا مى کنند تا تجربه هاى آزمایشگاهى داشته باشند. به همان اندازه که سینما و ساز و کار سرمایه و مخاطب بازدارنده است، ویدئو آرت، مدیوم آزادى ست. ویدئو آرت لزومى ندارد الگوی «شروع، وسط، پایان» را که همه از سینما توقع دارند رعایت کند. در ویدئو آرت، تعلیقى شاعرانه را تجربه مى کنیم که گذشته و آینده در آن از نظر بُعد زمانى بى معناست و ما را در زمان حال نگه می دارد. اما چرا از فیلم هاى کوتاه ایرانى حرفى به میان نمى آورم، فقط بخاطر اینکه در ده سال گذشته ساختار فیلم هاى کوتاه، حرفه اى شده و بیش از پیش لباسى را به تن کرده تا خوشامد سینماى اکران باشد در صورتی که فیلم تجربى، قراردادهاى سینمایی را به چالش می کشد و به آن پایبند نیست. شاید عنوان سینماگر تجربه گرا را بخاطر کاراکتر بازیگوش و برخى از کارهایم به من نسبت می دهند وگرنه معتقدم بخشی از فیلم هایم متمایل به سینماى روایتگر است و مطلقاً تجربى نیستند.
و حالا شهرام مکرى. او بسیار باهوش، بسیار اهل تعارف و مردم دار است. او سینه فیلی (cinéphile) است که مهندسی ژانر می داند و تم  

ادامه مطلب ...

عصبانیم !

این چه وضعیه !

کی با اسم من کامنت میزاره ؟؟؟

کی نوشته : (هیچ کدوم از این فیلم ها جز اتوبان گمشده ی لینچ و هابیت ارزش دیدن ندارن خصوصا درخشش یک ذهن ابدی) ؟

نه تنها درخشش فیلم خوبیه بلکن پدر خوانده جز 10 فیلم محبوب زندگی منه

فضای وبلاگ داره نا امن میشه

ملک چی میگه این وسط : آی پی گلخندان اینه و با اون آی پی به اسم نظر میزاره .

من حداقل 10 روز درگیر پروژه درسی ام بودم . دو هفته بیشتر هم شاید هست که به وبلاگ سر نزدم و تمام این کامنت هایی که اسم من پاشون خورده رو تکذیب میکنم .

پیشنهاد یک فیلم

عباس شکوری چند سال پیش فیلم اشکان , انگشتر متبرک و چند داستان دیگر رو تو جشنواره دیده و خیلی خوشش اومده . حتی تلاش هایی هم برای اکران این فیلم در دانشگاه شده بود .

دیروز شکور گفت تو وبلاگ یه پست بزار که بچه ها دیدن همچین فیلمی رو از دست ندن .

از 16 خرداد گروه هنر و تجربه برای اولین بار این فیلم رو در برنامه اکران خودش گذاشته . فکر کنم بشه یه برنامه بعد از امتحانها گذاشت برای رفتن به سینما و دیدن این فیلم .

اشکان , انگشتر متبرک و چند داستان دیگر ساخته شهرام مکری در سال 1386 است و بازیگرانی مثل سیامک صفری و رضا بهبودی در آن نقش آفرینی کرده اند .

۲۵ سالگی 'رفقای خوب'؛ آیا این بهترین فیلم گانگستری است؟

فیلم جنایی- گانگستری "رفقای خوب" به کارگردانی مارتین اسکورسیزی ۲۵ سال پیش ساخته و اکران شد. از نگاه بسیاری این فیلم عالی ترین پرداخت سینمایی از زندگی گانگسترها است.

منتقدان و سینمادوستان در توصیف این فیلم "بهترین" های زیادی به کار می برند.

راجر ایبرت، منتقد قدیمی سینما نوشت: "هیچگاه فیلمی به این خوبی در مورد جرائم سازمانیافته ساخته نشده است."

همچنین وینسنت کنبی در نقد خود در روزنامه نیویورک تایمز نوشت: "نفس گیر و محشر."  ادامه مطلب ...

بهترین فیلم هایی که تا حالا دیدم - یک گزارش فیلمی

لیست نوشتن کار سختیه , اینجا یه لیست هست از بهترین فیلم هایی که تو عمرم دیدم و خیلی اونا رو دوست داشتم . هر چند ممکنه بعد ها این لیست باز تغییر کنه :

1- دایره سرخ - ژان پیر ملویل

2- ارتش سایه ها - ژان پیر ملویل

3- استالکر - آندری تارکفسکی

4- ویک اِند / آلفاوویل - ژان لوک گدار

5- تانگوی شیطان - بلاتار

6- هشت و نیم زن / یک زِد و دو صفر - پیترگرین اوی

7- خاکستر و الماس - آندره وایدا

8- پدر خوانده - فرانسیس فورد کاپولا

9- نیویورک نیویورک / راننده تاکسی - مارتین اسکورسیزی

10- 2001 ادیسه فضایی - استنلی کوبریک

11- ماتریکس - برادران واچفسکی

12- معمای کاسپار هاوزر - ورنر هرزوگ

13- بهشت بر فراز برلین - ویم وندرس

14- اسکله - کریس مارکر

اینها فیلم هایی هستند که خیلی دوست شون دارم . هر چند کارگردان هایی هستن مثل جارموش , لینچ , جیلان , برگمان , فلینی , زویاگنیتسف , پولانسکی , ولز , فورد , پوگورسکی , میخایلکوف , سوخوروف , مورناعو , ... فیلم های اینا رو همگی رو در یه سطح ایین تر ز این فیلم های لیست بالا دوست دارم .

کوراساوا و هیچکاک هم دو غول سینمان که هیچ وقت ارتباطی با کارهاشون نتونستم برقرار کنم .

ار کارگردان هایی مانند تروفو , گاسپار نوعه , تارانتیونو , کیتارو , اوشیما , رنوآر , نولان و چندتای دیگه متنفرم :-)

یک اظهار پشیمانی

تا من باشم دیگه رو حرف منتقدای ایرانی حساب نکنم !

من قبل از این بنا به جو سازی هایی که خیلی از منتقدا و خیلی از دوستام در مورد فیلم "در دنیای تو ساعت چند است" داشتند , یک پست در وبلاگ گذاشتم که این این فیلم رو پشنهاد کردند , شما هم برید ببینید .

دو شب پیش به صورت اتفاقی رفتم کوروش, رفته بودم فیلم جدید ویم وندرس رو ببینم (یه اتفاق بسیار خوب افتاده , یه سری از فیلم های خوب خارجی خریده شدن و دارن نمایش میدن اونا رو , هنوز برای دانلود هم نیومدن ) نمیدونم چرا یه باز رفتم این رو دیدم .

حالا پیشنهاد میکنم اگه شما هم میخاید یه فیلم عاشقانه آبکی , افسانه ای و بی خود ببینید یا اینکه میخاید پولتون رو تو جوب آب بریزید برید این رو ببینید .


در مورد جلسات بررسی فیلم / فعلا تعلیق

این جلسه فقط نیم ساعت در هفت بود , تازه اونم در تایمی که تقریبا همه وقت خالی دارند (بین ساعت 12 تا 20)

هفته پیش یکی از اعضای کانون به من میگفت : این جلسات بررسی فیلم که قراره گذاشته بشه , نمیشه نقدِ درست و درمانی توش انجام بشه .

من گفتم : هدف من این نیست که بیایم در حد یه منتقد سطح بالا فیلم نقد کنیم , اساسا ما اصلا منتقد نیستیم . این جلسات برای ایجاد یک شوق در بچه ها و علاقه مند کردن آنها به فیلم و بعضی از کارگردان هاست . یک دور همی کوچک برای صحبت در مورد فیلم .

با اینکه پست چهار روزی سنجاق بود , ولی متاسفانه کسی به صورت حتم اعلام شرکت کردن نکرد (من خودم حتی به سه چهار نفر هم اس ام اس دادم ولی گفتن مشکل داریم نمیایم ) .

با این اوضاع غعلا این برنامه تعلیقه .


در مورد جلسه های بررسی فیلم

لطفا سه چهار روز سنجاق باشد

یه وقفه کوتاه به وجود اومد به خاطر اکران هابیت . یه اکران کانونی قبل عید بود . تصمیم گرفتم که هر هفته یه فلیم معرفی کنم , بچه ها تو خونه فیلم رو ببینن , یک روز جمع میشیم اتاق کنار کانون و در یک مدت نیم ساعته در مورد فیلم صحبت میکنیم . این طوری وقت بچه ها خیلی کمتر گرفته میشه . 

مثلا فیلم اشباح معرفی میشه , نیم ساعت جمع میشیم دور هم , در مورد نمایشنامه و تفاوت هاش با فیلم صحبت میشه و حتی قسمت هایی از نمایشنامه هم خونده میشه . 

کسایی که تمایل دارند اعلام مشارکت کنند . 

روز های یکشنبه بین ساعت 12 تا 2 برای من خیلی خوبه . 

همتون میتونید در مورد فیلم ها و چگونگی بحث نظر بدید . 




اکران هابیت و برگزاری یه پروژه دیگه - یه گله و شکایت از دانشجو ها

اول از همه باید تشکر کنم از آقای مهرنگار و نوروزی که برای بررسی فیلم هابیت اومدن . من واقعا خودم که لذت بردم . ضمن اینکه دیروز هم در وب سایتشون(که خیلی زیاد بازدید داره) در مورد اکران هابیت پستی گذاشتن و اطلاع رسانی کردن . این دو نفر از قبل از عید که من باهاشون در ارتباط بودم زحمت تهیه یه زیر نویس اختصاصی هم کشیدن ک روز اکران از اون استفاده شد . 

اما شکایتم : من سال گذشته بود که برای فیلم هانت صحبت کردم , یک فیلم اجتماعی اروپایی . بعد از اون فیلم حداقل سی نفری تا آخر نشسته بودن برای جلسه نقد اما برای بررسی بعد از فیلم هابیت ده نفر فقط اومده بودن . هیچ سوالی هم از سمت دانشجوها مطرح نشد . من خودم حدس میزدم استقبال کم باشه ولی نه اینقدر .

ما توی انگلیس رشته دانشگاهی تالکین شناسی داریم , موسساتی داریم که ربان های سرزمین میانه رو تدریس میکنن . سر و دست میشکنن برای این بحث ها .  

خب راستیاتش من برای سلیقه دانشجوهای بهشتی احترامی قایل نیستم و اصلا وظیفه خودم نمیدونم که بخام این همه برنامه ریزی و هماهنگی داشته باشم دست آخر ده نفر بشینن پای بحث ما . اما از نتیجه کار خوشحالم . 

در تلاش هستم برای یک برنامه دیگه در مورد فیلم و کتاب ارباب حلقه ها , این بار با حظور مترجم کتاب ارباب حلقه ها و افراد سرشناس دیگه ایی به علاوه اعضای همین سایت آردا که واقعا حرف زیادی برای گفتن دارند , بدون اکران فیلم و فقط دو تایم صحبت در جایی مثل مولوی یا الزهرا . ولی این بار با این شرط که به صورت عمومی باشه و دانشجو ها و سایر افراد از بیرون دانشگاه بتونن شرکت کنن . اگه این شرایط محیا بشه این جلسه رو با هماهنگی با این افراد برگزار میکنم . 


اکران هابیت

لطفا تا روز دوشنبه سنجاق شود . 

پوستر ها رو امروز چاپ میکنم . استند ها هم شنبه آماده میشه . شنبه به کمک بچه ها برای پوسترینگ احتیاج داریم . شنبه هر کس میتونه برای کمک بیاد .

خیلی کوتاه در مورد اقتصاد سینمایی ایران و فروش فیلم

همیشه بحث این بوده که از درآمد فروش یک فیلم در سینما ها چه قدر از مبلغ آن به جیب سازندگانش باز میگردد؟ 

در سینمای بدنه ایران بر اساس آمار سال 93 این عدد 37 درصد فروش کل هست . یعنی اگر فیلم طبقه حساس شش میلیارد تومن در سینما ها فروخته, دو میلیارد و دویست میلیون تمومن آن سود است و تازه از این مبلغ حدود یک میلیارد تومن باز هزینه تولید فیلم شده , پس سود خالص برای این فیلم میشود یک میلیارد و دویست میلیون تومن سود نهایی و خالص .

اما در بخش هنر تجربه 100 درصد این مبلغ به سازندگاه فیلم بازمیگردد یعنی اگر ماهی و گربه 500 میلیون تومن فروش داشته تمام این مبلغ به سازندگانش باز میگردد و اگر این فیلم در سینمای بدنه اکران میشد این فیلم باید یک میلیارد و چهارصد میلیون تومن فروش داشته باشد تا به پانصد میلیون تومن سود میرسید . 

بگذریم از فیلم هایی مثل فیلم تازه آقای فلان که بیست میلیارد تومن هزینه برای تولیدش در نظر گرفته شده ,حالا به این موضوع دقت داشته باشید که سینمای ایران رسما یعنی ضرر و به قول امیر قادری یک سینمای سوبسیدی و نفتی و بی رقابت .

مصاحبه جالب و خواندنی فریدون جیرانی با بانی فیلم

به گزارش سینماژورنال او جزو معدود سینماگران سینمای ایران است که به دلیل سابقه سالها روزنامه نگاری همواره نقطه نظرات جالب و خواندنی خود را درباره دوره های مختلف سینمایی داشته است و البته همین نقطه نظرات بود که باعث شد برنامه "هفت"اش به سرعت به یکی از برنامه های پربیننده تلویزیون تبدیل شود.

  ادامه مطلب ...

اکران هابیت قابل توجه معین یوسفی فر

میدونم اکران هابیت تو تالار مولویه 

ولی تاریخ اکران کیه ؟ چی روزی ؟

معرفی یک سایت / در مورد ارباب حلقه ها , هابیت و ... تاکین و مراد فرهادپور!

کسایی که مثل من عاشق کارای تاکین هستند کتاب های سیلماریلیون , هابیت , ارباب حلقه , فرزندان هورین رو دوست دارند , به این سایت سری بزنند تا گستردگی عجیب و غریب داستان های تاکین رو بیشتر درک کنند , کسی که بعد از سی سال درس دادن زبان کلاسیک تو دانشگاه آکسفورد شروع به نوشتن این داستانها کرد , برای هر نژادی از الف گرفته تا دورف و اورک زبان خاص خودشون رو نوشت و با چنان جزییاتی به داستان پرداخت که فقط کافیه شما فرهنگ لغت این سایت رو ببینید تا سرگیجه بگیرید ! شش تا فیلم پیتر جکسون فقط خیلی خیلی خلاصه خط اصلی داستان رو دنبال میکنه و اصلا وارد جزییات بی نهایت دقیق و گسترده و حیرت آور دنیای تاکین نمیشه . 

نکته جالب اینجای کار اینه که مراد فرهاد پور (روشنفکر و مترجم فلسفه که بیش تر از سی تا کتاب ترجمه و تالیف داره و به گونه ایی تو کار فلسفه الان جز بهترین های ایرانه ) پای ثابت سخنرانی ها و همایش های این محفل آردا (دوستداران جی آر تاکین) هست و تاکین رو یه نویسنده فوق العاده تو تاریخ میدونه که کاری که کرده بی نظیر بوده . 

این سایت فارسی واقعا فوق العادست .

www.arda.ir