کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

نقد و بررسی قسمت 1 فصل اول سریال آیینه سیاه



آیینه‌ی سیاه : فصل اول، قسمت اول


«سرود ملی؛ یک تلخی بی پایان»


سریال آیینه سیاه محصول مستقلی که بعد از دو فصل به مالکیت نتفلیکس در آمد، اثری دیستوپیایی-علمی تخیلی ساخته‌ی چارلی بروکر است که مثل یک قهوه تلخ سر صبحی با شکم خالی برای مخاطب می ماند، قهوه ای که هرچند تلخ است اما شخص را تکان می دهد و به او آگاهی محیطی می بخشد. بروکر برخلاف خیلی از سینماگران، برای جذب مخاطب در ابتدایی ترین اپیزود خود تلاشی نمیکند و به زرق و برق روی نمی آورد، بلکه بی رحمانه ترین، آزاردهنده ترین و در عین حال واقعی ترین داستان را همان اول در مغز مخاطب فرو میکند به طوری که خیلی از بینندگان سریعا از تماشای سریال پشیمان می شوند و آن را ادامه نمی دهند. البته که بروکر بهانه‌ی علمی تخیلی بودن را از آنها گرفته و رئال ترین داستان را در اولین قسمت روایت می کند؛ در این قسمت افرادی ناشناس دختر ملکه را به گروگان می‌گیرند و در ویدئویی در یوتوب اعلام می‌کنند که در ازای خواسته‌ای عجیب از نخست وزیر، حاضر به آزادی او هستند. در ابتدای داستان بر طبق نظرسنجی‌ها اکثریت جامعه با چنین خواسته‌ای مخالف هستند؛ اما با پیش رفتن داستان و اتفاقاتی که می‌افتد، کم‌کم نظرات اکثریت جامعه تغییر کرده و نخست‌وزیر مجبور به انجام خواسته‌ی گروگانگیرها می‌شود و بخش اعظمی از جامعه، آن را به صورت زنده می‌بینند!

سازنده این نقد اخلاقی اجتماعی را به انسان های جامعه‌اش وارد می کند که آنها می توانند دست از تماشای این فاجعه (اتفاقات درون سریال) بکشند و تلویزیون های خود را خاموش کنند اما نمی کنند چرا که خودشان کنجکاو و شیفته‌ی دیدن این رذائل هستند، عاشق دیدن سقوط یک انسان و علاقمند به تماشای تاریکی مطلق!

سریال آینه‌ی سیاه دو ویژگی مثبت دارد که معمولا در سریال‌های دیگر یافت نمی‌شود: اول اینکه هر قسمت از این سریال نگاهی انتقادی و البته کاملا واقع‌گرا به رابطه‌ی انسان و تکنولوژی دارد، مورد دوم هم اینکه هر قسمت این سریال داستان و بازیگرانی کاملا مجزا دارد، یعنی می‌توان هر قسمتی از این سریال را جداگانه و بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای دید.

پایان بندی قسمت اول نیز واقع گرایانه و قابل باور است و به این کمدی تلخ وحشتناکی که به جای نشاندن خنده، لبخند را از روی چهره مخاطب می دزدد، پایان می دهد؛ و بیننده ناخودآگاه و بدون اختیار به سراغ تماشای قسمت بعدی می رود.


نویسنده : ماهان کلانتری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد