کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

امتحان یک کانونی

منزجرانه از دانشکده میزنم بیرون. بازم تلاش، برای ایجاد یه گروه کوچیک ، به بن بست خورد.

دوباره دلم برای یه گروه بزرگ، مثل کانون تنگ میشه

با اینکه میدونم کسی نیست، راه کانونو پیش میگیرم.

این دفعه سومیه که سرزده ، سر میزنم و کسی نیست.

یاد قرار خودم می افتم، کل ترم برای کانون ، امتحانات برای درس. زمانبندی عادلانه!

شاید همه بچه های کانون هم مثل من!

فقط چند روز باید دووم بیارم....

سمت خونه را می افتم، چقد تو همین مسیر پوستر چسبوندم .

به بچه های دانشگاه فکر میکنم،

اونایی که تو هیچ گروه و تشکلی عضو نیستن،معنی لذت کار گروهی رو نچشیدن...

اونا که تا به حال کانونو ندیدن،از فعالیتاش خبر ندارن، چقدر از زندگی بی بهره اند!

به ابوریحان میرسم،اکران دربند...

شاید به فیلم علاقه ندارن، اما اگه از جو کانون خبر داشتن...

دانشگاه بی کانون ، هیچ مزه ای نداره، بی معناست

پس با چه امیدی وارد دانشگاه میشن این بنده های خدا؟

با چه حسی خارج میشن از دانشگاه؟

اما میدونم نمیشه کسی رو برای بردن لذت اجبار کرد ...

من که فقط چند روز باید دووم بیارم....

نظرات 12 + ارسال نظر
جهان یکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت 11:22

عالی

محمد گلخندان یکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت 11:27

شکور یکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت 12:45

اوووف
آورین
شکور

مرادپور یکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت 14:06

احسنت به این حست!!!
نمی دونم چرا بچه های ورودی 91 انقد زود به کانون احساس تعلق پیدا کردن!!!!!؟؟؟؟؟ من که شخصاً بعد از 1 سال این حس رو پیدا کردم!!! حالا دلیلیش یا به خاطر تفاوت کانون پارسال و امساله یا بچه های ورودی 90 و 91...

saba haghtalab یکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت 15:37

بشیری یکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت 20:40

سعید ایزدی یکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت 23:51 http://kafankhafan.blogfa.com

بدتر از اون اینه که به خاطر شرکت در این گروه ها بین دوست ها مورد سرزنش قرار بگیری.

اره واقعا.یکی به من گفت تو بیکاری میری کانون دیگه
حق طلب

زهرا شاه توری دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 10:39

عزیزم!!اصلا ؛کانونٍ فیلم وعکسٍ دانشگاهٍ شهید بهشتی؛(ای جانم این همه تتابع اضافات!!) همچین حسی رو تو آدم ایجاد می کنه.برای هر کی کمتر یا بیشتر.
دانشگاه و دانشکده م فضا ی خودش و دنیای خودشو داره.هر کودوم یه عالمی دارن.البته که عالم کانون فیلم خیلی باحال تره....
متن خیلی قشنگی بود و من از این همه قید و صفتی که بامزه و به جا نوشته بودی خوم اومد.تو نویسنده ی خوبی میشی!

دلنــاز طلاکوب دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 20:17

یک.قشنگ بود!
دو.آفرین به زمان بندی عادلانه!
سه.میشه گفت دوران دانشگاه بی کانون تقریبا غیرقابل تحمل بود.
چهار.ایشالا صحبت کنیم بعدا!

توفیقی دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 20:30

به آقای ایزدی:
سرزنش؟!
برای فعالیت گروهی؟!
برای اینکه مثل اونا ماست نبودید و بی هدف وارد دانشگاه نشدین؟!
.
.
.
اهمیتی نداره این سرزنش

زهراشاهتوری سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 09:11

به سبا و آقای ایزدی
یکی ازبچه های عهد بوق کانون به من گف:ارزش این همه وقتی که میذاریو داره؟؟؟

داره حالا؟:ِدی.
جالبه

به خانم توفیقی چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 01:29 http://kafankhafan.blogfa.com

البته شرایط ما برقی ها سخت تره چون درس نخوندیم و به خاطر ضعیف بودن درسمون خیلی سرزنش می شیم.

من اگه می خواستم به این حرفا گوش بدم که الان وضعم این نبود.

ایزدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد