کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

جنگ ها برای صلح

دوستانی که میخوان کلیپی که از امکانات کانون برای ساختنش استفاده شد رو ببینن، کلیپ رو تموم کردم و مراسم هم انجام شد، میتونن تو سیستم کانون ببینن.

از نظرات هم بسی خوشحال میشم

شکور

بچه ها

سلام

یه چیزی

خانم وفایی گویا سرشان شلوغ است یعنی نمی رسن دیگه نظرات را بخونن و تایید کنن

یکی باید این مسئولیت رو قبول کنه ترجیهن کسی که دقیق بخونه و حواسش باشه به همه چیز  و اینا الان هم 6 تا نظر تایید نشده داریم یعنی بشتابید

یکی باید انتخاب شه و ...

امیرحسین

گلریزون

بچه هایی که پولشونو ندادن، برای بارهزارم میگم که بریزن به حساب


شکور

ازین بهتر نمیشه

سلام بر همگی

من اینجام که به همگی عرض کنم

ازین بهتر نمیشه

دوستان ما باید به عنوان «خسته نباشید» پروژه ی «جدایی نادر از سیمین» 400هزار تومن جورکنیم

البت میدونیم که تو پروژه ی جدایی، کسی پیدا شد و از آب کره گرفت

و جور این کره گرفتن رو باس یکی بده

پس چنین شد که قرعه به نام ما افتاد

 

این بزرگترین پروژه ی کانونه

پس جا نزنید

عیدی هاتون رو خرج نکنید و علاوه بر اون ... از ماماناتون قرض بگیرید

باشد که درس عبرتی گردد برای سایرین

 

 

عباس شکوری:یه پیشنهاد

پیشنهاد میکنم دوستان کانونی+ سایرین که این وبلاگ رو میخونن نظرشون رو درمورد اجرای پروژه ی


جدایی نادر از سیمین

اینجا تو نظرات بیارن

و این بشه یه رسم جالب

این وبلاگ حافظه ی کانونه

این وبلاگ میتونه واقعا فوق العاده باشه اگه بتونیم نگرش داریم

پس همکاری کنید

نتیجه ی رای گیری موضوع پیشنهادی شکوری

موافقین:

شکوری

محیط

فربد خندان

زین ال

پشت مشهدی

فینی زاده

محمدی

بشیری

تقوی


مخالفین:

نعیمی


ممتنع:

عطار

فرامرزی

صفایی

وفایی


غیرقابل دسترس:

سلیمیان


با این حال به نظر میرسه که این طرح تصویب میشه!!!!

البت واقعا خودم موندم

تو رای گیری اکثریت نسبی ملاکه یا اکثریت عددی یا اکثریت مطلق؟

من که میگم الان با توجه به اینکه فقط یه نفر مخالفه، و موافق ها از 50% اعضا هم بیشترن، این طرح تصویب شده

هرکی خلاف این نظر رو داره حتما جلوی اتفاق فردا رو بگیره

من اصلا روی این موضوع تاکیدی ندارم





امروز سه شنبه بود

سلام

شکورم

جلسه ی امروز:

اول اینکه من خبری دادم تو جلسه که ازونجاییکه مقدماتش هم تو وبلاگ نوشته نشده، نوشتن نتیجه اش بیشتر سوتفاهم آوره تا روشنگر پس کل ماوقع رو دوستان میتونن از حاضرین بپرسن

 

بعدش یکم درمورد مسئولیت ها صحبت شد:

خانوم محمد نزاد بعد از عید مسئول نمایش غروب حلزونه

امید صفایی مسئول تماس با عقیقی برای ادامه ی کلاس تحلیل سینماس

خانوم وفایی مسئول کلاس پوریا بود که گفت که پوریا بهش گفته که وقت نداره

من مسئول ضامن دار بودم که گفتم با دکتر کاظمی صحبت کردم و افتاده بعد از عید

تقوی قرار شد بره با دکتر صحبت کنه درمورد مستانه مهاجر که رفت و حرف زد و دکتر گفته که برای ورود مهاجر مشکلی نیست و فقط خانوم برزگری یه نامه بنویسن

پشت مشهدی مسئول برگزاری کنکور ارشد بود که انجامش داده بود و با کلی اعتراض (مخصوصا برای بسته بودن در کانکس) با قدرت به کانون برگشته

پیشنهاداتش: نمایش خصوصی تمام نامزدهای اسکار که همش رو هم داره

شروع بحث فیلمسازی خودش که من تو جلسه درموردش صحبت کردم که بهتره تو وبلاگ عنوان نشه

 

حاضرین:

فربد!!!!!!!!!!!!!!!

وفایی

شکوری

صفایی

محمد نزاد

نعیمی

دوتا از دوستای خانوم نعیمی که اسامیشون رو کم کم باید تو اعضا وارد کنیم

فینی زاده ی تازه نفس

عطار پیر

بازم فربد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

تقوی خوشحال

سلیمیان

 

غایبین:

بشیری

محیط

مردیها

زین العابدینی

فرامرزی (البت اومد سر زد و دلمون رو شاد کرد)

آقایی

 

 

در ادامه باس این صحبت ها رو بکنم

من شروع به یه رای گیری کردم که اصلا نباس تو وبلاگ نوشته بشه

دوستانی که من یا خانوم وفایی باهاشون تماس گرفتن خودشون بیشتر میدونن

لازم به ذکره که مهر کانون در این رابطه استفاده خواهد شدا

 

فردا با صفایی احتمالا میریم برای بحث های مالی

هرکس تو دانشگاه هست به ما بپیونده

البت من ممکنه نتونم برم

 

اگه چیزی از قلم افتاده بگید

جلسه ی فردا سه شنبه

سلام

فردا ساعت یازده و نیم یه جلسه ی مهم داریم

بسیار مهم

بعدشم ساعت دوازه، نقد و تحلیل جدایی نادر از سیمینه که خواهش میکنیم همه ی بچه هایی که فیلمو دیدن بیان

عباس شکوری- الهه وفایی

فقط گله و شکایت

قبل از گله و شکایت می خوام تشکر کنم از بچه ها ی کانون بابت پخش فیلم خیلی خوب جدایی نادر از سیمین دستتون درد نکنه خیلی زحمت کشیدین از اینکه من کمکی نکردم احساس عذاب وجدان دارم. 

خوب حالا بریم سر گله و شکایت! 

آقا این چه وضعه شه ما هر وقت میام کانون که درش بستست مگه قرار نبود کانون درش همیشه باز باشه؟  

وبلاگم که همیشه یک هفته عقبه اصلا چه اشکالی داشت عکسایی که تو روز پخش فیلم گرفتید رو تو وبلاگ می ذاشتید که همه می دیدن 

ساخت فیلم های کوتاه پس چی شد؟ قرار شد جلسه بذارید پس کی؟

برای این ترم کلی برنامه دارم مثل اکران خصوصی فیلم های نامزد اسکار امسال اونم با نقد و بررسی باید به کی بگم! 

الان که اینارو می خونید بگید کانون کی باز میشه ؟ جلسه شنبه برقراره یا نه؟ ببینم اصلا نکنه برای کانون مشکلی پیش اومده و ما بی خبریم! 

عضو دلتنگ کانون  

سعید پشت مشهدی

آفریقا در امیرکبیر

دوستان ۴ شنبه غروب حلزون رو به نظرم تجدید نظر کنید بهتره

این هفته کانون فیلم و عکس دانشگاه امیر کبیر می خواد آفریقا رو پخش کنه

دبیرش به من زنگ زد و ما رو هم دعوت کرد

هومن سیدی و آزاده صمدی و امیر پوریا اوکین حالا که می خوایم آفریقا رو بپخشیم خوبه که بریم

من به دلیل کلاس نمی تونم بیام (احتمالا)

اما می هماهنگم که هر کس از بچز کانون می خواد بتونه بره

متقاضیان نام نویسی بفرمایند.

گزارش کارای امید صفایی زیبای قشنگ

کارای که امید صفایی زیبای فعال انجام داده:

 

یپیگیری فیلم 1359 و آفریقا:

سالور جواب نداد فقط پیام داد

تهیه کننده ش هم گفت دو ملیون که خانوم وفایی با صحبتشون به یک و نیم تقلیل دادن

برای آفریقا سیدی برای دو شنبه 9 اسفند اوکی داد

سه شنبه اش تو امیرکبیر اکران داره و بعدش دیگه میره ارمنستان که میفته اون ور عید

 

مستانه مهاجر:

قرار شد هفته ی دیگه بیاد امکانات کانون رو ببینه که بپذیره یا نه

 

تماس با فرهادی:

برای جدایی نادر از سیمین که گفت سرش خیلی شلوغه ونمیاد ولی در حال پیگیری هستیم که اگه بشه تالار رو بندازیم عقب

 

 

من شکوریم  که دارم مینویسم و واقعا تعجب کردم که امید وتقوی تو این چند روز که 6تا از بچه ها ی کانون نبودن، چقد پیگیر مصوبات جلسه ی شنبه بوده

آفرین

امروز هم تو کانکس بودیم دنبال کار جدایی

لیلا حاتمی اوکیه

منتظر تایید همه چی هستیم توسط دکتر کاظمی

بحث بسیار مفصلی هم سر بلیط فروشی و این صحبت ها شده

بنر رو تقوی طراحی کرده

من فعلا دیگه از بقیه ی کارها خبری ندارم

بچه ها بشتابید که خبراییه

جلسه ی شنبه برقراره ها ، بسیار هم مهمه، نگی نگفتی

صورتجلسه ی شنبه ای که گذشت

صورتجلسه ای بر اتفاقات رخ داده در جلسه ی شنبه

 

اول اینکه خانوم نعیمی گل کاشتن

واقعا دستشون درد نکنه که ملت رو تو حیاط دانشکده شون در به در کرده بودن

و البته که هی میخواستن وقوع این اتفاق نامیمون رو بندازن گردن فربد خندان که فربد خندان هم کاملا اظهار بی اطلاعی کرد

بازم خواهش میکنم که اگه میخواید مکان جلسه رو تغییر بدید، خیلی قبلتر عمل کنید تا زحمت کمتری لازم باشه بکشید

اگه دو-سه روز قبلش این تصمیم رو میگرفتید، فقط کافی بود تو وبلاگ نظرگیری کنید و تموم

به هر حال اگه مکان جلسه تغییر کرد یکی باید مسئول چسبوند پوستری روی در کانون مبنی بر این تغییر مکان بشه

 

حالا خود جلسه

متاسفانه یهو اردوی مشهد به جلسه خورد و خانوم وفایی بازم نتونستن تو جلسه باشن و امید صفایی که میخواست یه موضوع بسیار مربوط به دبیر رو مطرح کنه، با پیشنهاد بنده و خانوم محمد نزاد گذاشت برای جلسه ی بعدی

تو این جلسه همونطور که حدس زده بودم کسی دیگه اشتیاقی برای اکران 1359 نداشت (علت پیش بینی ام رو هم شنبه میگم) ولی قرار شد که صفایی و تقوی بیفتن دنبالش تا 6 عضو مسافر کانون برگردن ببینیم چه کار باس بکنیم

علاوه بر اون تصویب شد که جدایی و آفریقا هم نمایش داده بشه ولی سر اینکه کدوم فیلم باید کی پخش بشه مشکلاتی وجود داشت فقط همگی سر اینکه اولین کارمون باس 1359 باشه حرفی نداشتن

خلاصه که بازم صفایی و تقوی قبول کردن که تواین مدت سفر مشهد ببینن اون کارا رو میتونن به کجا برسونن

در ادامه بحث کلاس ها رو تقوی روشن کرد که مث اینکه سر مستانه مهاجر خلوته و عقیقی هم نزدیکه

خانوم بشیری از کلاس پوریا خبری نداشت و خانوم وفایی و مردیها هم نبودن بگن که در چه مرحله ایه

فرامرزی هم پیشنهاد کلاس عکاسی رو داد

تقوی هم کلاس فیلمبرداری رو پیشنهاد داد که با تچزیه و تحلیل ها به این نتیجه رسیدیم که اگه همه ی اساتید این کلاس ها اوکی بدن

اول کلاس تدوین و عقیقی رو با هم اجرا کنیم

کلاس پوریا هم اگه مشکلی برای زمان و بودچه و مجوز این کلاس ها ایجاد نمیکنه (طبق توافقات قبل) توسط گروه خانوم وفایی انجام بشه

کلاس عکاسی هم یه پیشنهاد شخصی از طرف فرامرزی محسوب بشه که کاراش رو انجام بده

و کلاس فیلمبرداری رو هم ببینیم میشه تو تابستون راش بندازیم یا نه

 

متاسفانه الان که دارم این متن رو مینویسم ، چهارشنبه اس و فقط 5 دقیقس که از سفر برگشتم. من مسئولیت نوشتنش رو قبول نکرده بودم پس ببخشید

اگه کسی احساس میکنه که اطلاعاتی رو ندادم یا اشتباه دادم حتما تو قسمت نظرات اصلاح کنه که سوتفاهم نشه

عباس شکوری


حاضرین:

صفایی

تقوی

سلیمیان

فینی زاده

زین العابدینی

نعیمی

بشیری

شکوری

عمو عطار

محمدنزاد

فربد اون انتهای کار خودشو رسوند که خسته نباشید بگه و بره

 

غایبین:

محیط

مردیها

وفایی

پشت مشهدی

شنبه روز بدی خواهد بود

از همه ی اعضایی که سرنوشت کانون براشون مهمه، کانون رو دوست دارن و میخوان براش مفید باشن خواهش میکنم که تشریف بیارن ... و بدون حب و بغض، بدون توجه به رفاقت ها و  دشمنی ها، بدون توجه به احساس بد یا خوب، بدون توجه به اسامی و سمت ها، استدلالات رو بشنون و تصمیم بگیرن

برای من نتیجه اهمیتی نداره.

من – عباس شکوری - الان، ارائه ی پیشنهادی که میخوام شنبه انجام بدم رو به شدت لازم میدونم.

و بدونید که ارائه ی این پیشنهاد، کاری نیست که کسی ازش لذت ببره، پس مطمئن باشید که من آرزو میکردم یکی دیگه این طرح رو پیشنهاد بده

تو جلسه منتظرتونم

شنبه روز بدی خواهد بود.

کلاس، نه کارگاه، نه نشست، نه ...

اینجا بدون من - بهرام توکلی

امروز رفتم این فیلم رو دیدم.

- استفاده از رنگهاش، قابها، استفاده ها از خط فرضی و حرکت دوربین و ... عالی بود باورم نمی شد تو ایران همچین وضعیتی باشه در کل کارگردانیش واقعا عالی بود و پیشنهاد می کنم از بهرام توکلی برای یک کلاس کارگردانی، نه کارگاه ، نه نشست، نه صحبت، نه ... حتما دعوت کنیم.


- فیلم برداری فیلم عالی بود اصلن یه وضعیتی. این آقای حمید خضوعی ابیانه هم فیلمبردار این فیلمه هم یک حبه قند که حتما راجع به قاب بندی هاش شنیدین باز هم پیشنهاد می کنم دعوتش کنیم برای یک کلاس اصول فیلم برداری یا فیلم برداری دیجیتال، نه نشست؛ نه صحبت، نه چایی، نه ... . 


- فیلم نامه فیلم بد نبود آخرش جای 3 تا روایت مختلف را باز گذاشت که این خوب بود ولی در کل نمره قبولی می گرفت. بهرام توکلی فیلم نامه نویسی را ول کنه بچسبه به کارگردانی یه چیزی می شه.


- بازی ها هم خوب بود صابر ابر عالی، نگار جواهریان خوب، معتمد آریا همه می گفتن عالی ولی به نظر من بد نبود، پارسا پیروز فر هم که هست دیگه:D


امیرحسین


بن بست

من دیروز تو امور فرهنگی بحثی داشتم که منجر به مکشوف شدن یه بن بست تقنینی شد(دارم میگم بن بست تقنینی، نه قانونی، سوتفاهم نشه)

باید به دوستان اطلاع بدم که چیزی که من متوجه شدم، خنده دار تر از اونیه که بتونم حق مطلب رو تو وبلاگ ادا کنم پس دوستانی که دوست دارن کمی با هم بخندیم، به بابا مراجعه کنن

جهنمی

حقیقتش وقتی گفته شد بهم که امکان تامین بودجه ی 7 ملیونی از طریق دانشگاه هست، و سه ملیون که اصلا مشکلی نیست و من با انجمن قم کار نکنم بلکه ازطریق دانشگاه انجامش بدم، داشت یکم باورم میشد که ممکنه واقعا یه کار نرمال با استقبال دانشگاه انجام داد

باید اطلاع بدم که دانشگاه بالاخره تصمیمشو گرفت و قرار شد پروژه ی جهنمی رو ساپرت کنه اونم با هزینه ی سرسام آور و بسیار هنگفت پانصد هزار تومان که البته بعد از طی مراحل بروکراتیک به این پروژه اختصاص خواهد یافت.

فکر میکنید نیاز هست چیز دیگه ای بنویسم؟

دور دنیا در 80 روز یا راه آبی ابریشم

شکورم

توصیفاتی که خانم وفایی کرده بودن کاملا درست بود

فاخر

زحمت کشیده شده

بازی های خوب

 

باید ادامه بدم

فیلمبرداری خوب

گریم درست

جلوه های ویزه ی بسیار طبیعی

ولی

دور دنیا در 80روز

 

یعنی منظورم اینه که حیف

خیلی حیف

اگه فقط فیلمنامه اش رو کمی متفاوت مینوشت

و فقط به فکر خلق یه اثر ملی نبود

با یه فیلم بسیار کار درست روبرو بودیم

نه فیلمی که هر پلانش ما رو یاد یه فیلم خارجی بندازه

و با بیرون اومدن از سینما

چیزی تو حافظه ی ما باقی نذاره

مقایسه کنید با فیلم دیگه ی کارگردانش، جنگ نفتکش ها، که درکنار نشون دادن عظمت و ملی گرایی ،کلی حس و ذوق تو دلمون ایجاد میکرد و مارو یاد فیلم دیگه ای نمی انداخت

غروب حلزون

سلام بر و بچز 

به پیشنهاده من و پیگیریهای منشیه همیشه در صحنه ی کانون هماهنگ شده که فیلم کوتاه غروب حلزون رو برا بچه های کانون اکران کنیم با حضوره خوده کارگردان 

این فیلم کوتاه امسال خیلی سر و صدا کرد و کلی جایزه تو جشنواره های مختلف برده 

حالا بگید که چه روزی بگیم کارگردانش با فیلم بیاد و فیلم رو ببینیم 

 

پسر ارشد

از حال ما اگر پرسی........

سلام

من برگشتم به وبلاگ

همیشه می خونم همه چیو و از فعالیت ها  و نظراتتون استفاده می کنم

نشانه هایی خوبی می بینم

جوونای غیور کانون تازگی ها بنده نوازی می کنن و پست می نویسند و درخواست جلسه می نمایند

به فال نیک می گیرم این اتفاق میمون را

در ضمن بابت نبودن مجددم در جلسه بسی شرمسارم

خداوکیلی روز قبلش مجموعا 11 ساعت توی صف "جدایی نادر از سیمین " و "یک حبه قند" ایستاده بودم و طی یک عملیات انتحاری به مدت نامعلومی بیهوش شدم و وقتی حیات یافتم که کار از کار گذشته بود 

البت می دونم همتون دیگه یه پا شیر شرزه اید برای محافظت از کانون و پایه پیشرفت کانون 

اخبار از اطراف و اکناف می رسد که محمدنژاد نامی در کانون می بالد و امور جاریه را  به نیکی رتق و فتق می نماید و  چون او در کانون باشد دلمان از جهات متعددی آرام است چرا که بانویی ایست سخت جهد

دست مریزادمان را در قالب نظری در یکی از پست ها به حضورشان رسانیدیم لذا از اطاله کلام می پرهیزیم

پدر شریف کانون هم که از ارادات ما با خبرند 

همچنان چون والدی دلسوز افاضه لطف می کنند و آتش اجاق کانون را گرم نگه می دارند

ایشان که علی رغم کهولت سن با دلی برنا جوانان را به راه راست هدایت می کنند و همواره بر کوشش و جوانمردی و پرهیز از سستی و کاهلی تاکید می نمایند

خداوند روحشان را غریق رحمت نماید

دیگران نیز مثل همیشه با انگیزه و غیرتمندند خدا را شکر

از فیلم های جشنواره که حقیر دیده ام اگر بپرسید گویمتان که اقبالمان چون همیشه نحسی داشت و گروه 2 که سراسر پر بود از مهملات رنگارنگ بر طالعمان افتاد

البته شایسته است که بگوییم با مرارتها ی بسیار توانستیم 4 فیلم دیگر هم ببینیم که بحمدالله بسی رضایت رفت

فیلم هایی که حتی لیاقت فحاشی هم نداشتند:

آسمان هشتم-مرگ کسب و کار من است

فیلم هایی که حین دیدنشان تا پاسی از شب حتی در بستر از به سخن آوردن هیچ گونه ناسزایی ولو ناشایست دریغ ننمودیم:

1359-فرزند صبح

فیلم هایی که معمولی و آبرومند بودند:

آلزایمر-راه آبی ابریشم-چمدان-گزارش یک جشن-ورود اقایان ممنوع

محشرهای محترم جشنواره که به احترامشان می بایست تمام قد ایستاد:

جدایی نادر از سیمین-یک حبه قند

دلمان هنوز پیش اقا یوسف است که سعادت دیدارش را نداشتیم

القصه از میان این فیلم ها یک حبه قند برای اکران دانشگاهی بی نظیر و عالیست،یعنی بود!

چرا که  آن هنگام که  ما بیهوش بودیم  سراسیمه و عجولانه تصمیمتان را در غیابمان خیلی زود حتی قبل از اتمام جشنواره برای اکران بزرگ گرفته اید 

حرفی نیست

از میان این روزها روزی هم با نسیم عزیز برایمان خاطره شد پر از ناکامی که البته فرحت بسیار حاصل گشت 

و به غیر از چند نفری روی هیچ کدامتان را چند صباحیست ندیدیم و دلتنگ کانون و کانونیانیم

مشروح اخبار (گزارش جلسه شنبه)

شکورم



جلسه ی شنبه

(ببخشید که به محاوره مینوسیم... اگه بخوام غیر محاوره بنویسم معلوم نیست چند ساعت باید سر نوشتن گزارش جلسه بمونم)

بعد از صحبت هایی درمورد فیلم های فجر که منجر به خورد و خاک شیر شدن اعصاب پسر جوون کانون شد، فربد سعی کرد که شونه های امید زیبا رو بماله بلکه بتونه جلوی حرفای قاهری که درمقابل طلاق کشی نادر و سیمین از یه حبه قند تعریف میکرد دووم بیاره

القصه

یه سری تصمیم تصویب شد

موندیم که اول از همه چه فیلمی از فجرو برا امسال نمایش بدیم

صفایی اصرار داره که جدایی رو قبل از عید نشون بدیم چون مث که اکران نوروزی داره

از طرفی طبق پیشنهادی که دبیر داده بود و از ظواهر امر اینطور پیداس که کسی هم مخالفتی نداره، برای یه موضوع خاص(که از خودم بپرسید) باید یه فیلم خاص نمایش بدیم که گزینه های این طرح فرزند صبح بود و 1359

تنها کسی که میدونم فرزند صبح رو دیده دبیره

ولی من و امیدو بازم دبیر 1359 رو دیدیم

از اخبار پیداس که فرزند صبح گند زده به اونهمه عقبه ای که برای خودش به وجود آورده بود

ولی من و امید صفایی معتقدیم که 1359 واقعا چیزای جالبی هم داره ازجمله بازی پرستویی

تقوی و خانم محمدنزاد هم بین این دو فیلم 1359 رو انتخاب کردن

خانم سلیمیان و فربد رو یادم نیس چی گفتن ولی یادمه که بالاخره 1359 تصویب شد

اما نظر من این بود که ما برای رسیدن به هدفی که از نمایش 1359 داریم، باید این فیلم رو اول ترم نشون بدیم

از طرفی آدمکش رو هم داریم

امید هم که میخواد جدایی رو قبل از نوروز نمایش بده

پس ما مجبوریم هفته اول اسفند 1359 ، هفته دوم آدم کش و هفته ی سوم هم جدایی رو نمایش بدیم چون هفته چهارم بعیده کسی بمونه تو دانشگاه

از طرفی خیلی بعیده که ما بتونیم سه اکران کشوری تو یه ماه داشته باشیم

و ازطرف دیگه هم خیلی خیلی بعیده که تالار ابوریحان رو برای سه اکران تو یه ماه به ما بدن

امید میگه که آدمکش پروزه ی بسیار کم زحمتیه و ما باید نگران اون دوتای دیگه باشیم که منم قبول کردم چون اصلا یکی از دلایل موافقتم هم همین بود

ولی برای دلیل دوم گفت که بذار امتحان کنیم، شایدم شد

تقوی این وسط حرف یه ماه پیشو تکرار کرد که : واقعا آدمکش رو اکران بکنیم؟

من گفتم که بابا ما که رای رو گرفتیم و این پروسه به جریان افتاده، دیگه میخواید چه کنیم

فربد داشت سعی میکرد بحث هارو تحلیل بکنه

امید صفایی گفت که آدمکش یه وقت کوپن ما رو نسوزونه ها، جدایی و آفریقا خیلی مهمن

در ادامه خانم محمد نزاد هم روی این موضوع تاکید داشت

خانم سلیمیان هم فکر کنم موافق این مطلب بود

ولی من یه جمله گفتم: چرا وقت رای گیری این قید رو وارد نمیکنید؟

منشی کانون استدلال کاملا شفاف، عملی ، محکم و درعین حال ساده ای رو مطرح کردن که: خوب الان متوجه شدیم!

واقعا هم راست میگن

یعنی واقعا وقتی ما یه تصمیم میگریم و یه نکته ی مهم رو ازقلم انداختیم، آیا چون اون تصمیم رو گرفتیم دیگه حق بازگشت و اصلاح رو نداریم؟

من در مقابل یه سوال پرسیدم: خوب تو این وضعیت باید چه کرد؟

خود من باید بگم که اگه ما یه معامله انجام داده بودیم، دیگه حق بازگشت نداشتیم ولی وقتی تصمیم رو خودمون گرفتیم، آیا بازم حق بازگشت نداریم و اگه داریم تحت چه شرایطی؟

به طور مثال اگه ما تو یه جلسه ی دوازده نفره یه تصمیم گرفتیم و بعد دو هفته 6نفر متوجه شدن که یه نکته ی مهم رو ازقلم انداخته بودن میتونن بیان و به تصمیمی که دوازده نفر توش مشارکت داشتن، قید جدیدی وارد کنن؟

این سوال مهمیه

و حالا که اساسنامه نداریم، حداقل به صورت سیستم کامن لاو بریتانیایی تحت قالب قسمتی از رویه ی عملی کانون پاسخی براش پیدا کنیم و برای ادامه ی حیات کانون همیشه ازش استفاده کنیم

به هر حال من برای پیگیری تالار آدمکش با خانم برزگر تماس گرفتم

فربد همچنان درحال تحلیل مسائل بود

امید صفایی زیبا و خانم قاهری درحال جدل

تقوی در حال تکمیل ده درصد باقیمناده فیلمنامه اش تو ذهنش

خانم منشی در حال منشی گری

و خانم سلیمیان در حال بررسی برنامه ی فجر که خبری رو برزگر بهم داد

اینکه اکران آدمکش و فیلم آسمان آبی که پروزه ی خود امورفرهنگی هستش افتاده تو دو روز پشت سر هم و دکتر سمنون موافق این نیست و یکی از این دو پروژه باس حذف بشه و هنوتصمیمش رو نگرفته

من از فرصت استفاده کردم و از خانم برزگر پرسیدم که به نظرش امکان سه اکران ابوریحان تو اسفند هست که گفتن خیلی بعیده

تالار ابوریحان سرش شلوغه

ولی برای یکی دیگه شاید بشه یه کاری کرد

به هر حال تصمیم بر این شد که برای اون موضوع خاص 1359 آغاز بشه کارش

اگه شد برای جدایی هم تلاش کنیم

درمورد آدمکش واقعا فقط به سوالی که مفصل نوشتمش رسیدیم و دیگه حرفی نشد و به نظر من چون تصمیم گیری انجام شده و هنوز این اعتراضات جسته گریخته به جایی نرسیده ، پروژه ی آدمکش هم به قوت خودش باقیه

اما به نظر من باس 1359 توهفته ی اول اسفند نمایش داده بشه که متاسفانه حدود 8نفر از بچه های کانون مشهد خواهند بود

امید صفایی زیبا مسئولیت انجام این کارو با سه نفر دیگه پذیرفت

ولی اون سه نفر کی باشن خوبه؟ فربد هنوز در حال تحلیل بود و تقوی تو فکر اون ده درصد

امیدوارم که صفایی موفق باشه

درضمن اگه جدایی بیفته برای سال بعد، امید مسئولیتش رو قبول نمیکنه

ولی کلا آفریقا رو دوست داشت که سال بعد نمایش بدیم

راستی یه عضو جدید هم بهمون اضافه شده به نام «فینی زاده» از دانشکده ی علوم تربیتی که تو جلسه هم بودن. سومین عضو خوابگاهی ما که اگه بیشتر بشیم احتمالا من تو خوابگاه یه شاخه از کانون رو راه بندازم

در انتها تقوی درمورد ساخت فیلم ها صحبت کرد

متاسفانه یکم برنامه ریزی برای ساخت فیلم ها به هم خورده

خود من یکم سرم شلوغه

البت تقوی از ده درصد کذا خلاص شده (یعنی کلا صورت مسئله رو پاک کرده)

قاهری که کلا منتظره سرش خلوت بشه

صفایی میگه میخواد تو تعطیلات بسازه

محیط و مشهدی هم که مفقودالاثر هستن

از همینجا برای مشهدی که کنکور ارشد داره آرزوی موفقیت میکنیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

 

حاضرین:

فینی زاده

شکوری

صفایی

محمد نزاد

تقوی

فربد خندان

سلیمیان

قاهری

 

غایبین:

وفایی

مشهدی

عطار

محیط

بشیری

نعیمی

زین العابدینی

 

خیلی غایبین(به نظر صرف بنده):

مردیها

فرامرزی

 

دوستان غایب یادشون نره که یکی از دو معیار نهاد تصمیم گیری حضور تو جلساته ها


نابغه ای به نام اصغر فرهادی

جدایی نادر از سیمین

 

بعد از تموم شدن فیلم اولین سوالی که به ذهنم رسید این بود که بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران کدومه؟ درباره ی الی یا جدایی نادر از سیمین؟

خلاصه که چی باید بگم؟

یه کارگردان به چه حد از قدرت میتونه برسه که دو ساعت فیلم بدون موسیقی رو طوری بسازه که تماشاگران بدون اینکه بتونن پلک بزنن تو دلشون هی بگن جون من بسه، بسه
امکان تشویق برام نبود

فقط سکوت

عنوان بندی پایانی هم سکوت میطلبید نه تشویق

بازی های فوق العاده

شخصیت پردازی های بی نقص، مث اینکه اصغر فرهادی تو زندگیش هرکدوم ازین شخصیت ها رو تجربه کرده

فضاسازی های کاملا واقعی

کاملا واقعی

چون دیدم محیط دادگاه رو میگم

تا حالا هیچ فیلمی رو ندیدم که بالاخره تصویر درست از ظاهر فیزیکی سیستم قضایی کشورمون رو نشون بده

نکات ریز صحبت های قاضی تفاوت های قضا و حقوق رو مخصوصا توتوهمات دانشجویان حقوق از آیین دادرسی کیفری نشون میده

فیلمنامه ی به شدت دقیق

به شدت

من نمیخوام زیاد حرف بزنم چون ممکنه این شاهکار رو براتون تکراری کنم

فقط ببینیدش

البت خانم قاهری گفتن که یه حبه قند هم فوق العاده بوده

باید دید

به نظر من بازی شهاب حسینی و پرویز پرستویی تا الان بهترین ها بودن


شکور حیران

آلزایمر

آلزایمر

 

بسیار افتضاح

بازی های ضعیف( البته مهدی هاشمی مث همیشه اش بود)

داستان بسیار بسیار ناپخته

موسیقی ضعیف

کلا هیچ چیز خاصی نداشت

و کاش تو جشنواره ای به این اعتبار نمایش داده نمیشد

دیگه نگم بهتره


شکور

اسب حیوان نجیبی است

 

بعد از هیچ، ضعیف شده

کاراکتر عطاران جالب بود

بازی ها متوسط

داستان نه چندان کار شده

در مقابل هیچ، خیلی خراب شده بود

چیز جدیدی نداشت جز یه کاراکتر

کلا کاش کاهان اینو نمیساخت


بازم به مدد امید صفایی زیبا دیدمش

با کلی مصیبت

خدایش بیامرزد


شکور

آفریقا... زنده باد هومن سیدی

بالاخره یه فیلم خیلی خوب تو جشنواره دیدیم 

من و عباس شکور و خانم منشی فیلم آفریقا رو در سینما جوان دیدیم و لذت بردیم...به نظرم که واقعا فیلم خوبی بود و قابل تحسین 

فیلم قابهای بسیار خوب و بازیهای خیلی خوب و داستان خوبی هم داشت کارگردانی هم خوب بود 

دیگه بیشتر از این تعریف نمیکنم خودتون ببینید تا باور کنید 

این فیلم واقعا غافلگیری جشنواره بوده تا امروز 

اگه بتونم این فیلمو تو دانشگاه اکران میکنم 

 

امید صفایی

نگران

من میخوام یه ابراز نگرانی بکنم

چرا به وبلاگ سر زده نمیشه؟

محیط - مردیها - مشهدی - قاهری - فربد - زین العابدینی - فرامرزی - سلیمیان(البت به جز یه کامنت) اصلا نیستند

و تقوی - بشیری - نعیمی بسیار کمند

وبلاگ شده جولانگاه من و صفایی و منشی کانون

خانم وفایی هم مطلب نمیذان دیگه- البت اون مطلب لطفا رو اخیرا گذاشتن

من میگم این وبلاگ دوباره افتاده تو دوره رکود

چه باید کرد؟

چرا بچه ها از فیلمایی که دارن تو فجر میبینن چیزی نمیگن؟

از طرح هایی که باس اجرا کنیم

از فیلمهایی که به نظرشون باس پخش کنیم

فکر کنم باس اول از همه یه طرح بدم برای تغییر روحیه کانون فیلم


شکور نگران