کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

و بازهم کارشکنی از سمت مرکز مشاوره / شناخت منفی نسبت به آقای قزلسفلو

عرض شود همونطور که در این پست اشاره کرده بودم، آقای قزلسفلو در تماس قبلیشون به بنده فرمودند که اگه راهکاری داره، زمان فیلمبرداری رو یه هفته بندازیم عقب. در مقابل من بهشون گفتم شما قبلاً به من گفته بودید که باید 28 شهریور کلیپ برسه. با این توصیف زمان لازم برای تدوین کلیپ، کم میشه و این نگران کننده است. ایشون به من گفتن که زمان جلسه ی معارفه عوض شده و تا 4 مهرماه وقت داریم. همونطور که در اون پست هم اشاره کردم، ایشون حتی دلایل من رو هم برای اینکه نباید فیلمبرداری عقب بیفته به مدیرانشون منعکس نکردن و با این جمله که «تا 4 مهرماه وقت هست» من رو قانع کردن که هفته ی بعد فیلمبرداری رو انجام بدم.

حالا در نهایت تعجب شنیده میشه که دوستان مشاوره کلیپ رو برای همین شنبه ی پیش رو یعنی 21 شهریور ماه میخوان! یعنی نه تنها تاریخی قبل تر از زمانی که در بار آخر آقای قزلسفلو با من هماهنگ کردن (4مهرماه) بلکه حتی زمانی خیلی قبل تر از زمان ابتدایی که ایشون گفتن!!

همچنین جناب آقای قزلسفلو در جهت هماهنگی هایی که از ایشون برای روند تولید کلیپ خواسته بودیم، به ما گفته بودن که در روز فیلمبرداری دو تا از اساتید مشاوره و 3 کارشناس برای مصاحبه هماهنگ خواهند بود که این امر هم محقق نشد!!

به هر حال این یه گزارش نسبت به عملکرد مرکز مشاوره به ویژه جناب آقای قزلسفلو هست و ری اکشن و شناختی که باید کانون فیلم نسبت به این مرکز و شاید خود شخص آقای قزلسفلو داشته باشن.

من برخلاف آنچه که مرکز مشاوره تصور میکنه، مطابق با همون تعهد قبلی (تولید کلیپ مشاوره تا 4 مهرماه در مقابل مبلغ هفده ملیون ریال)، عمل خواهم کرد.

به نظر می رسه، عملکرد ما در این پروژه یک تجربه ی خاص و قابل پیگیری برای سایر مدیران اجرایی چنین پروژه هایی میتونه باشه همچنین میتونه برای نحوه ی تعامل با این دوستان هم برای کانون راهگشا و حاوی نکات عملاتی باشه.

شکور - مدیر اجرایی پروژه تولید کلیپ مرکز مشاوره.

شکور دوشنبه 16 شهریور 1394 ساعت 16:03

نظرات 3 + ارسال نظر

نجاتى سه‌شنبه 17 شهریور 1394 ساعت 09:42

اى بابا چه وضعیه :|

غلامی چهارشنبه 18 شهریور 1394 ساعت 09:13

آقای شکوری لطفا پست من را حتما بگذارید

این موضوع به هیچ عنوان به کارشناس کانونها مربوط نبوده ولی چون احساس میکنم این رفتار به منافع کانون ضربه میزنی من باب شکایت عریضه مینویسیم.
عباس جان من میپذیرم که قزلسفلو به نمایندگی از مشاوره صد در صد اشتباه کرده ولی جواب هر اشتباهی با خشم و خشونته ؟ عباس جان رفتارت در زمانی معقول مینمود که دیگه این کلیپ آخرین عملکرد کانون فیلم با یک شخص یا مجموعه به قول تو کارشکنه،ولی از نگاه من این رفتار و پست تو دقیقا شبیه کسیه که در مقابل پدر و برادر بزرگترش به خاطر کارشکنیهاشون مجدانه می ایسته و منافع کلیش رو به خطر می اندازه.عباس جان گویی تمام سالهای زندگیت رو در جامعه ای بسیار منظم و دقیق زندگی کردی،آقای شکوری من زحمت زیادی کشیدم و میکشم که کسی راجع به کانونها لجبازی نکنه،شاید کانون ها بتونند با ادله قانونی جلوی شخص یا گروهی باستند ولی همیشه بدون روابط بسیار کارامدتر از ضوابطه-شاید بهتر بود در مقابل بد قولی ها با پنبه سر میبریدی و با ادب و بدون اینکه موجب ناراحتی یک مجموعه بشی از هر فرصتی جهت منافع کانون استفاده میکردی-راه جذب منافع جنگ نیست -این روش به چهره مثبت کانون لطمه میزنه-این پست رو ازون جهت نوشتم که به عنوان کارشناس کانون اصلا دلم نمیخواد چهره ای جنگ طلبانه از طرف کانون در زمان استیفا حقش جلوه کنه،--- هرچیزی راهی داره گفتگو و تعامل بدون خشونت پیروزمندانه تر از تقابل با تعرض و اهانته--تفنگت را زمین بگذار---بهتره پیش داوری نکنم ولی احتمال زیاد وارد یک بحث پر دردسر شدم-مارو قلم بگیر-

شکورم / به غلامی جمعه 20 شهریور 1394 ساعت 20:18

مرتضی: آقای شکوری لطفا پست من را حتما بگذارید
این موضوع به هیچ عنوان به کارشناس کانونها مربوط نبوده ولی چون احساس میکنم این رفتار به منافع کانون ضربه میزنی من باب شکایت عریضه مینویسیم.
عباس جان من میپذیرم که قزلسفلو به نمایندگی از مشاوره صد در صد اشتباه کرده ولی جواب هر اشتباهی با خشم و خشونته ؟

شکور: سلام حاجی. کدوم خشم و خشونت رو میگی؟ اشتباهی گرفتی بابا.

---------------------------
مرتضی: عباس جان رفتارت در زمانی معقول مینمود که دیگه این کلیپ آخرین عملکرد کانون فیلم با یک شخص یا مجموعه به قول تو کارشکنه،ولی از نگاه من این رفتار و پست تو دقیقا شبیه کسیه که در مقابل پدر و برادر بزرگترش به خاطر کارشکنیهاشون مجدانه می ایسته و منافع کلیش رو به خطر می اندازه.

شکور: این پست یک گزارش الزامی از طرف مدیر اجرایی پروژه به نهاد تصمیم گیریه کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی است. پستی که من ملزم به ارائه اش بوده ام نه اینکه اختیار این کار را داشته باشم. جهت اطمینان از این مطلب می توانی با استعلام از مسئول اساسنامه ی کانون، در خصوص «الزامی بودن گزارش فعالیت مدیران اجرایی» و همچنین «تکلیف مدیر اجرایی پروژه در زمانی که روند پروژه در تعارض با منافع کلان کانون قرار می گیرد» به صحت این اطلاعات پی ببری. درضمن، در این گونه گزارشات، ثواب، اشاره به جزئیات بیشتر است. مخصوصاً هنگامی که مسائل اساسی و کلان کانون نیز در ماجرا دخیل گردند.
مرتضی، قطعاً در این پست مسائلی بیان شده که می تواند منجر به ناراحت شدن کسی شود که با دیدن این پست پی به عملکرد نامطلوب خویش می برد. ولی چنانچه از نگاه تو ممکن است معاونت فرهنگی یا مشاوره یا هر فرد دیگری در مقابل چنین پستی دست به رفتاری بزنند که منافع کانون را به خطر بیندازد، این بیان تو خود نقدی است عمیق تر و جدی تر از نقدی که بنده در این پست نسبت به عملکرد نامطلوب مشاوره و آقای قزلسفلو مطرح کرده ام. چنانچه پیش بینی احتمالی تو، و برداشتت از رفتار آینده ی معاونت و ... چنین رفتار نه چندان منطقی ای است، این یعنی شناخت تو از این ارگان و مسئولین آن، یک تصور به شدت منفی است. و حتی بسیار منفی تر از انتقادی مصداقی که من در این پست انجام دادم.
از نگاه من، اشاراتی که تو داشتی، می بایست تحلیل شوند. شاید در ادامه پست هایی در این رابطه بنویسم تا همگی ببینیم، ریشه ی چنین رفتارهایی در معاونت به چه مشکلی بر می گردد.
وقتی حتی تو در مخافت با پست من، معترف به مشکلاتی هستی که من در این پست به آنها اشاره کرده ام، بنابراین به نظر من، افراد دیگر و مسئولین معاونت و کلیت معاونت در برخورد با پست من، می بایست به فکر این بیفتند که چگونه می توانند راهی برای جلوگیری از چنین ناهماهنگی ها و عملکردهای آشفته ای بیابند.
«این» یک رفتار منطقی و معقول است. نه اتخاذ یک گارد غیرمنطقی برخلاف منافع کانون فیلم.

---------------------------
مرتضی: عباس جان گویی تمام سالهای زندگیت رو در جامعه ای بسیار منظم و دقیق زندگی کردی،

شکور: حاجی، گویی تو من رو نمیشناسی قناری. بذ راحت تر صحبت کنم قناری... من خودم خیلی دقیق زندگی کرده ام. به معاونت فرهنگی هم نمیگم که مثل شکوری دقیق و منظم باشه، بلکه فقط این دو کار رو کرده ام:
1- مطابق الزامی که کانون بر دوشم گذاشته، دارم به کانونم، اطلاع میدم که اگه دیدید، این پروژه زمین خورد، بدانید و آگاه باشید که من با نظم و ترتیب، مطابق با هماهنگی هایی که با من انجام شده بود، عمل کردم... تقصیر گردن کسای دیگه است. یعنی کسایی که متاسفانه به قول تو از چنین نظم و ترتیب دقیقی بهره مند نیستن.
2- تازه دنبال نظم و ترتیب دقیق هم نبوده ام و بی نظمی های نرمال حاکم بر معاونت فرهنگی رو هم بر اساس تجربیات مفصلی که دارم درک کرده ام ولی در این پست اعلام کرده ام که یک بی نظمی «بسیار بدیع» و یک «عملکرد بسیار عجیب» نه بی نظمی ای مثل سایر بی نظمی های معاونت فرهنگی، رخ داده.

---------------------------
مرتضی: آقای شکوری من زحمت زیادی کشیدم و میکشم که کسی راجع به کانونها لجبازی نکنه،

شکور: جملاتت در خصوص «زحماتت» برای جلوگیری از وقوع لجبازی علیه کانون، بسیار مسرت بخش و قابل تحسین است.
ولی در عین حال اشاره ات به «لجبازی» علیه کانون ها، از پایه ناراحت کننده است.
این دومین نقد به شدت پایه ای تو در نظرت زیر این پست به سیستم عرفی حاکم بر معاونت فرهنگی است. شنیدن این جملات که کسانی می خواهند «به هر دلیل» با یک گروه قانونی در دانشگاه به شکلی دقیق و منطبق بر آئین نامه تشکیل و عملکردی طولانی مدت و به شدت مثبتی داشته، «لجبازی» کنند، و کارشناس ما باید «زحمات زیادی» متحمل شود تا جلوی این «لجبازی» ها را بگیرد، نه تنها ناراحت کننده و غم انگیز بلکه خیلی از نقد مصداقی پستی که من نوشته ام، تندتر، است.
من پیشنهاد دارم خود شما که با جملاتی که به کار برده ای، به نظر می رسد در جریان این مسائل هستید، در مسیر جلوگیری از چنین رفتارهایی که نمی توانند توصیفی «بزرگسالانه» داشته باشن، بکوشید. قطعاً دخالت مدیران بالادست به خصوص دکتر میراحمدی می تواند حرکت مثبتی در به صفر رساندن این ری اکشن ها در طولانی مدت باشد.

---------------------------
مرتضی: شاید کانون ها بتونند با ادله قانونی جلوی شخص یا گروهی باستند ولی همیشه بدون روابط بسیار کارامدتر از ضوابطه

شکور: پستی که به شکلی مستقیم، انتقادهایی به عملکرد یک کارمند در معاونت فرهنگی مطرح کرده باشد، در وبلاگ کانون فیلم و عکس، زیاد نوشته نمی شود. این اماره ای است بر اینکه، عملکرد اخیر نماینده ی مشاوره آنچنان عملکرد منفی و عجیبی بوده که نیازمند اشاره ی مستقیم و صریح به آن احساس شده است. من سالهاست در این معاونت فعال هستم و به کارآمدی روابط واقفم. بنابراین در هنگامی که چنین پستی در گزارش مسائل به کانون فیلم و عکس از سمت من منتشر می شود، علتی با علم به این موضوع نهفته.
عملکرد آقای قزلسفلو در این پروزه از نگاه من، یک صدم آرامش و نظم عرفی و شفافیتی که در عملکرد خودت، خانم برزگر، خانم امینی، اقای مقصودی و حتی آقای نبی زاده هم می دیدم، نداشت. بهترین توصیفی که می توانم از عملکرد آقای قزلسفلو داشته باشم، عبارت «آشفتگی» هست. من امیدوارم اقای قزلسفلو در برخورد با گروهی در این حد از نظم و برنامه (کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی) متوجه ضعف های عملکرد خود بشوند و در عملکردهای آینده ی خویش، تصمیم به اصلاح آن بگیرند.
درضمن، از نگاه شخص بنده، مدیران ارشد معاونت فرهنگی، به خصوص جناب دکتر میراحمدی، در چنان سطحی از منطق قرار دارند، که اگرهم قرار بر (به قول تو) لجبازی ای باشد، این لجبازی ها، از سمت «کلیت و شخصیت حقوقی» معاونت فرهنگی نبوده بلکه از سوی چند فرد بخصوص است که احتمالاً خودت اسامی آنها را در ذهن داری.

بگذار اصلاً من مجدداً علت منتشر شدن چنین پستی را توضیح بدهم.
در کانون فیلم و عکس، مدیران پروژه، مسئول تمام اتفاقاتی هستند که در مورد پروژه شان رخ میدهد. مگر اینکه بتوانند علت وقوع اتفاق را برای کانون روشن کنن.
درضمن علاوه بر این، مدیران موظف به گزارش فعالیتشان در حیطه ی مدیرت خود هستند.
من در مسیر تولید کلیپ مشاوره، علاوه بر بحث گزارش فعالیت، متوجه شدم که با توجه به اشتباهاتی که از سمت نماینده ی این مرکز در حال وقوع است، ممکن است تولید کلیپ دچار مشکلاتی شود. بنابراین چاره ای جز توضیح سریع این مسائل به نهاد تصمیم گیری برای تصمیم گیری کنونی در خصوص مصداق اخیر، و در آینده نسبت به مصادیق مشابه، نداشته ام.

---------------------------
مرتضی: -شاید بهتر بود در مقابل بد قولی ها با پنبه سر میبریدی و با ادب و بدون اینکه موجب ناراحتی یک مجموعه بشی از هر فرصتی جهت منافع کانون استفاده میکردی-

شکور: بذار بازم راحت بگم. اول اینکه حاجی. اگه به پست من میخوای انگ «بی ادبی» بزنی، من به سرعت به تو و تمامی کسایی که از این پست ناراحت شدن وصف «بی جنبگی، انتقادناپذیری، و حتی کم سن و سال بودن» میدم. البت مگه ناراحت شدن، به علت آگاه شدن از عملکردن بد خودشون باشه.
حاجی، اینهمه تو این دانشگاه ما باهم دانشجو بودیم، الان به من میگی که در این پست با ادب نبودم؟ نه مرتضی. در این پست ادب کاملاً رعایت شده. فقط توصیف چون توصیف منفی و جدی ایه، به نظرت بی ادبی میاد. با آرامش و با نگاهی «نقدپذیرانه» و «بزرگسالانه» متن رو دوباره بخون.
و اما در مورد اینکه «بهتر بود با پنبه سر می بریدم»
عزیز دل برادر... به من بگو ببینم تو تو این معاونت فرهنگی تجربه ی بیشتری داری یا من؟ قناری. من خیلی بیشتر از تو با مدیران در خصوص این معضلات، وارد بحث شده ام. من به کرات و به شدت دیده ام که چقدر پروژه هایی با ناکارآمدی و «عملکرد آشفته»ی یه کارمند، به گل نشستن و آخرش هم این «بی تقصیران» و «اعضای گروه های دانشجویی» بودن که باید مواخذه میشدن یا نسبت بهشون نگاه منفی یا نقد به وجود می اومد. من حواسم به این مسائل هست. (آیا خودت نبودی که چند بار به من این رو متذکر شدی که یه وقت کانون فیلم در خصوص کلیپ مشاوره بدقول نشه؟)
گزارش فعالیتی منتشر شده که مورد عتاب تو قرار گرفته، جهت شفاف سازی این موضوعه. اونم خطاب به نهاد تصمیم گیری کانون فیلم وعکس. سیاست ما در خود کانون اینه که در مقابل مشکلاتی که برای یک پروژه به وجود میاد، دنبال اینکه به چه علت مشکل به وجود آمد می گردیم. تا به حال چندین و چند عضو به علت کم کاری، مدیریت ناکارآمد، و حتی رفتارهای زشتی که منجر به زمین خوردن پروژه شدن، نقد، مواخذه و حتی تنبیه شده ان. اگه من مشکلاتی که پروژه ی مشاوره رو داره تهدید میکنه، به نظر نهاد تصمیم گیری کانون نرسونم، و اثبات نکنم که تقصیر از طرف من نیست، باتوجه به اینکه اصل بر مسئولیت «مدیر پروژه» در اساسنامه ی عرفی کانونه، بنابراین خودم مقصر هرگونه مشکلی هستم که در این پروژه ایجاد میشه.
من اول باید به کانون فیلم بگم که توجه داشته باشید که داره اتفاقات منفی ای رخ میده که به من مربوط نیست تا ازین مسیر :
اولا: خودم رو از اتهام بری کنم
ثانیا: کانون در ادامه حواسش به این مطلب باشه که دوباره از این سوراخ گزیده نشه
ثالثاً: برای حل شدن مشکلات در همین پروژه هم همفکری بشه
توجه داشته باش که بازم مطابق با اساسنامه ی کانون، تنها مرجع رسمی اطلاع رسانی نهاد تصمیمی گیری کانون، جلسات رسمی و وبلاگ کانونه که با توجه به اینکه در تابستان و اوایل ترم، هنوز جلسات رسمی برقرار نشده، تنها راه اطلاع رسانی الزامی به نهاد تصمیم گیری، همین وبلاگه و بس.

---------------------------
مرتضی: راه جذب منافع جنگ نیست -این روش به چهره مثبت کانون لطمه میزنه-

شکور: به نظر من بیا تو تیم ما و در مقابل کسایی که بی نظمی رو یک وجه انکارناپذیر برنامه های معاونت فرهنگی تلقی میکنن، پست انتقادی بنویس. این ها حتی می تونن گام هایی در جهت اصلاح سیستماتیک معاونت فرهنگی باشن. امیدوارم دکتر میراحمدی هم در این بحث دخالت کنن. من از دکتر میراحمدی، بی منطقی خیلی کم دیده ام. خیلی قشنگ میشه ایشون هم بیان.
یادش بخیر دکتر صالحی زاده و همچنین دکتر کاظمی. اون ها هم خیلی منطقی عمل میکردن (دکتر کاظمی اواخر البت یکی دو مورد عجیب داشتن به نظرم)
همچنین امیدوارم کسایی که میخوان لجبازی کنن و باعث نگرانی تو هم شدن، به سن و سالشون دقت کنن و بدونن که لجبازی اصلاً کار بزرگسالانه ای نیست.
امیدوارم آقای قزلسفلو به جای کتمان صحبت ها و عملکرد اخیرش - که من بهش وصف «آشفته» دادم - این صحبت ها رو به عنوان یک نقد سازنده بدونه و برای اصلاح ضعف هاش استفاده کنه. ما که با کسی دشمنی نداریم که. چیزی نمیخوایم که! فقط گفتیم: کاهش فرصت تهیه ی کلیپ از 21 روز به 7 روز، یه حرکت به شدت آشفته ایه. و حداقل وقتی چنین اتفاقی از خارج از معاونت به معاونت فرهنگی تحمیل میشه، نباید طوری برخورد بشه مثل اینکه آب از آب تکون نخورده و همینیه که هست و از اول هم چیزی خلاف مهلت جدید، گفته نشده!!!

---------------------------
مرتضی: این پست رو ازون جهت نوشتم که به عنوان کارشناس کانون اصلا دلم نمیخواد چهره ای جنگ طلبانه از طرف کانون در زمان استیفا حقش جلوه کنه،

شکور: دمت گرم. ولی چرا جنگ طلبانه؟ چرا چهره ی کانون رو به جای جنگ طلبانه، نقادانه نمی بینی؟ از نظر من مرتضی غلامی باید عینک دودیش رو برداره و از میون تمام کانون هایی که کارشناسشونه، به کانون فیلم به خاطر این روحیه اش، افتخار کنه.
خداروشکر تو با اشکان توپشکن ما مواجه نشدی وگرنه با بیل دو نصفش میکردی. منی که بهم میگی «جنگ طلب» یا «بی ادب» از گفتگو و بحث با اشکان به شدت می ترسم...
خلاصه حاجی به نظرم اگه معاونت فرهنگی، چنین پستی رو «جنگ طلبانه» بدونه، از نگاه من عاری از روحیه ی نقادانه و نقدپذیرانه ی حتی دانشجوهای سال دوم و سوم کارشناسیه... و این برای مجموعه ای که سالهای ساله با دانشجوها سر و کار داره، بسیار ترسناکه. این جملاتت رو به عنوان نقد دیگه ای به معاونت فرهنگی می دونم.

---------------------------
مرتضی: --- هرچیزی راهی داره گفتگو و تعامل بدون خشونت پیروزمندانه تر از تقابل با تعرض و اهانته

شکور: حاجی. هر چیزی راهی داره.
اجرای برنامه راه داره. نظم داره، حساب کتاب داره.
نقد، راه داره...
فعالیت در کانون فیلم الزام داره، راه داره، الزام به گزارش فعالیت داره...
و درضمن، خشونت چیه دیگه بابا؟
تقابل و تعرض و اهانت چیه دیگه؟
اینم برای بار صدم:
پستی که اینهمه تو رو شاکی کرده، یه پست الزامی از سمت مدیر اجرایی یک پروژه ی کانون، مطابق با اساسنامه ی کانون، در حدود و ثغور ادب و احترام بوده و اگه کسی فکر کنه که بی ادبی یا اهانت یا خشونتی درش هست، به نظرم، به خاطر عدم روحیه ی انتقادپذیریه. اهانت تعریف داره حاجی. من هر روز دارم به شکایت علیه اهانت رسیدگی میکنم!

---------------------------
مرتضی: --تفنگت را زمین بگذار---

شکور: قربون هیکلت. من تفنگم کجا بود. با انگشت میزنم تو چشت فوقش. مگه با توهیکل کسی میتونه درگیر شه اصلا!؟

---------------------------
مرتضی: بهتره پیش داوری نکنم ولی احتمال زیاد وارد یک بحث پر دردسر شدم

شکور: من عشق بحثم. بیا ببینم چه در چنته داری عضو قدیمی کانون موسیقی. یادته؟ من همیشه بهت میگفتم: کارمند شدی، روحیه ی دانشجوئیت رو از دست نده. اون حرفایی که زمان دانشجوئی میزدی رو فراموش نکن. الانم بیا. من با همون روحیه ی قبلیمم. تو هم بیا با من صحبت کن ببینم حرفات جنس حرفای قدیمیته یا عوض شدی.

---------------------------
مرتضی: -مارو قلم بگیر-

شکور: عمراً. تازه گرم شده ام. بعدش میخوایم بریم با دکتر میراحمدی چایی بخوریم و سر این مسائل صحبت کنیم.
حاجی، اگه معاونت فرهنگی نخواد بزرگ بشه، چطور دانشجوهایی که این معاونت ساپرتشون میکنه، قراره رشد کنن؟
بیا من هستم. بیا بحث کنیم، بحث رو به مدیران بکشونیم، و باعث ارتقای کل سیستم بشیم.
درسته که در معاونت فرهنگی بی نظمی و کلی مشکل دیگه، وجود داره که حتی باعث نگرانی تو هم شده، ولی میشه تلاش کرد و کمش کرد.
خود دکترمیراحمدی رو ببین. حضورش در معاونت فرهنگی، سطح رفتار منطقی رو چند برابر کرد... پس اصلاح ممکنه.

---------------------------
شکور: در انتها باس عرض کنم، حاجی، دستت درد نکنه که از روی دلسوزی و نگرانی برای کانون فیلم، وقت گذاشتی و نوشتی. ممنونم. ولی پشنهادات غلامی به شکوری، پیشنهادات یه آدم مجرب به یه آدم بی تجربه نیست.
من از تو در معاونت فرهنگی خیلی بیشتر تجربه ی این کارها رو داشته ام.
درسته که تو کارمند دانشگاه شدی، ولی من خیلی بیشتر از تو درگیر این مسائل بودم.
خلاصه از توصیه هات ممنونم ولی به این هم توجه داشته باش که من حواسم هست چی میگم.

شکورم