کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

دکترین: مدیر مالی

خوب من طبق روال سابقم این سمت رو هم پیشنهاد دادم

و به صورت اعلام در جلسه هم همراه با پیشنهاد روز و هفته ی کانون در 26 آذر مطرح کردم که تو پست صورت جلسه شنبه 26 آذرماه 90

هم اومده و اعلام کردم که به نظرم ما نیاز به این سمت داریم ... فکر پیشنهاد این طرح از اتفاقاتی که تو اکران جدایی رخ داد به ذهنم رسیده بود

اخیرا دبیر گرانقدر و طویل کانون سوالی از من پرسیده که اینجا میارمش:

«به نظرت با حضور دبیر چه نیازی به داشتن سمت مدیر مالی هست؟»

خوب وقتی این سوال از من پرسیده شد هرچند من دلیلم رو گفتم و ممد هم قانع شد ولی تصمیم گرفتم که پاسخم رو به صورت مفصل در قالب یه پست هم بیارم تا هر کس که از تئوریسین این تئوری، سوال درمورد علت وجودی  این تئوری داره، خود به خود پاسخش رو بگیره...و البت اگه با این تئوری مخالفه، با استدلال در مقابلش به غنی تر شدن فکر من درمورد این موضوع کمک کنه

خوب حالا داستان چیه؟

اصلا من چرا به این فکر افتادم؟

.

.

دقیق اتفاقاتی که باعث شد من به این فکر کنم که کانون نیاز به همچین سمتی داره رو یادم نیست

ولی یادمه که یه چیزی بود

یه تصوری تو ذهنم هست از جریانات جدایی و کلاس رضویان و این حرفا...ولی دقیق یادم نیست

از یه جا پول در آوردیم، به یکی پول دادیم، کم آوردیم، زیاد آوردیم، خلاصه که یه کسر و زیادی ای باعث شد که من به این نتیجه رسیدم که «مدیر مالی» یه پروژه ی خاص نمیتونه مشکلات کلان مالی رو پوشش بده

پروژه ی الف پول زیاد میاره، پروژه ی ب پول کم میاره...این وسط بچه های کانون برای پروژه ی ب از جیباشون پول میذارن، یهو از انجام پروژه ی ج، پول دسمتون میاد، کانون نیاز به مواد خام داره، ملت حواسشون نیست به بدهی ها و میان مازاد باقی مونده سر پروژه ی الف رو خرج مواد خام کانکس میکنن...یهو از قدیم معلوم میشه که یکی از کانون طلبکاره(کما اینکه الان به همچین مشکلی هم مث اینکه داریم میخوریم) یکی مرام میذاره پولی که طلبکارمون میخواسته رو از جیب میده، میخوایم پولش رو بدیم میخوریم به پیسی...و ازین حرفا...


سوال: آیا مدیرهای اجرایی میتونن حواسشون رو به این مسائل جمع کنن؟

به نظر من مدیر اجرایی پروژه ی ب اونقد درگیره که حواسش به پروژه ی الف نیست، اگرم باشه دیگه حواسش به طلبکار سابق که نیست...

وقتی چند تا پروژه با هم داره برگزار میشه، آیا ما باید مدیران اجرایی رو موظف کنیم به اینکه از جزئیات مالی پروژه ی دیگه مطلع باشن تا اگه مثلا میخواستن وعده ی پولی بدن، الکی نگفته باشن؟

آیا این ممکنه؟

به طور مثال الان ما سر کلاس تحلیل روانشناسی فیلم، دچار کمبود مالی شده بودیم که امور فرهنگی گفت که 200تومن به بچه های این کلاس سوبسید خواهد داد...آیا اگه نمیدونستیم که این دویست تومن وجود داره، کلاس رو به راحتی کنسل نمیکردیم؟

 

به نظر من علاوه بر مدیران اجرایی که از دخل و خرج پروژه ی خودشون مطلعن، کانون نیازمند یه کسی هست که تمام خروجی های مالی پروژه های کانون + خرج های زیربنایی کانون +  ورودی های غیرمترقبه ی کانون رو دستش باشه

به طور دقیق، میزان کلی دارایی بالقوه و بالفعل کانون رو بدونه تا هر کس که میخواد دست به کاری بزنه و کارش میتونه مربوط به پول بشه رو بتونه مطلع کنه که آیا باید پول به دست بیاره یا اینکه میتونه به کمک مالی کانون هم امید داشته باشه...

...

این اولین علت بود برای اینکه به نظر من مدیر مالی نیاز هست...

این شخص با این حرکت صرفا یه حسابدار برای کانون تلقی میشه...

ولی من چیز دیگه ای هم تو این کانون دیدم که با پیشرفت کانون، احتمال داره که قوت هم بگیره...

داستان، پول های بعضا گنده ایه که تو کانون میمونه...به طور مثال اگه واقعا کلاس بازیگری تشکیل بشه، شاید ما یهو در حدود دو ملیون پول مجبور باشیم تو کانون نگه داریم

از طرفی کلی پروژه ی دیگه هم داره انجام میشه که پول هاش اول گرفته میشه از اعضا و بعدا باید خرج بشه مثلا به استاد کلاس داده بشه

تو این مدت زمان، این مبالغ همیشه میموند پیش مدیر اجرایی و خاک میخورد...

خوب من به فکر «مدیر» مالی افتادم

کسی که باید این مبالغ رو مدیریت کنه

یعنی نذاره این مبالغ خاک بخورن

باید همش به این فکر کنه که چه راهکاری وجود داره که تو این مدت که این پول میخواد خاک بخوره، خاک نخوره، بلکه بشه نیروی محرکه ی یه حرکت دیگه و بعد از سه ماه دوباره پول برگرده...

این یعنی مدیریت مالی...

به طول مثال فرض کنیم که یکی میخواد تو کانون فیلم بسازه و منتظر وامه...وامش رو دو ماه دیگه قراره بهش بدن...مبلغ 3 ملیون در اختیار کانونه که باید 4 ماه، پیشش بمونه...این فرد نیاز به یک ملیون برای ساخت فیلمش داره ... در اینجا مدیر مالی از این موضوع مطلع میشه و بعد از بررسی میاد تو نهاد تصمیم گیری مطرح میکنه و قرار میشه که این یه ملیون رو به طرف بدن و ازش تعهد بگیرن که بعد از یه ماه برگردونه

اینطوری این پول بدون اینکه خاک بخوره، شده نیروی محرکه ی یه حرکت...

و تازه این صرفا یه مثال بود

اگه بشه که مدیر هدفش این باشه که تدابیری رو بیندیشه تا این پول زیاد بشه، دیگه معرکه اس

...

...

...

حالا سوال ممد

آیا با حضور دبیر، نیازی به داشتن مدیر مالی هست؟

این سوال رو دو مرحله ای جواب میدم

قسمت اول پاسخ من:

اگه پیشنهاد من درمورد ماهیت «مدیر مالی» پذیرفته بشه، به هیچ وجه صلاح نیست که دبیر، این کارها رو هم برعهده بگیره

چون داستان «مدیر مالی» داستان «مدیریته»...یعنی مدیر مالی خودش یه مدیر کانونه ولی درمورد اموال و دارایی های کانون

و این مدیریت به شدت نیاز به وقت و تفکر و تعمق داره

و دبیری که مغز و تفکر و تعمقش همش باس حول محور های گسترش کانون باشه، مگه چقد جا داره؟

به شدت معتقدم که دبیری که فکر میکنه هر جفت این کارا رو میتونه در نهایت خوبی انجام بده، متوهمه...

 

و پاسخ دوم با این پیش فرضه که تئوری من پذیرفته نشه و مدیر مالی صرفا یه حسابدار باشه

در این حالت آیا با حضور دبیر نیازی به حسابدار هست؟

من شکوری هستم

و معتقدم که... البته که نیازه

بحث حسابدار (و به طریق اولی مدیر مالی) با بحث هایی که به صورت ماهیتی مربوط به دبیر میشن، متفاوته

یه نگاهی بندازید به تمام شرکت ها...هم مدیر مالی دارن هم مدیر عامل

هم حسابدار دارن هم مدیر عامل

دبیر، مدیرعامل کانونه

البت ممکنه بگید که شرکت ها آبدارچی هم دارن، و این دلیل نمیشه که ما بگیم باید آبدارچی داشته باشیم

بله میدونم...اون رو صرفا مثال زدم...و میخوام بگم که بحث مدیریت مالی از مدیریت کلان هم جداست...این رو تو شرکت ها میتونید ببینید...حالا درمورد کانون به نظر خود من هم در جایگاهی هستیم که این تفکیک رو نیاز داشته باشیم...یعنی اینطور بگم که اگه این تفکیک رو انجام ندیم و بندازیم این کار رو گردن دبیر، داریم دبیر رو مشغول مسائلی میکنیم که باعث میشه به کارهای اصلی و اساسیش نرسه

داستان اینه که دو دو تا چهار تا و این حساب کتاب ها وقت گیر و اعصاب خورد کنه...و دبیری هم سمتی وقت گیر و اعصاب خوردکن تر...چرا باید وقتی دبیر میتونه از ذهن و فکرش برای گسترش کانون و فکر های عمیق استفاده کنه، نیروی مغذیش رو برای حساب کتاب (و به طریق اولی افزایش دارایی کانون) مشغول کنه؟

...

درضمن باید این رو به صراحت بگم که ورود به مباحث مالی یعنی دردسر...یعنی مکافات...یعنی بانک و دفترچه حساب و امنیت و این مسائل...کلا دردسرهاش زیاده

و نگهداری پول ها و حساب کتاب ها به صورت تکه تکه در دست مدیر های اجرایی پروژه ها هم به نظر من هم در عمل و هم در نظر، یعنی بازم دردسر

به نظر من باید یه سمت تعریف کرد

سمتی که مربوطه به صورت کاملا مستقل و مستقیم به بحث های مالی

و این سمت تا جای امکان از سمت دبیر جدا باشه...

...

...

به نظر من دبیر باید کارهای خیلی خیلی جلوتری انجام بده

این کارها، کارهایی هستن که من بهشون میگم روتین...یعنی کارهایی که سابقه دارن و باید سابقه براشون به وجود بیاد

ولی دبیر (حداقل برای کانون فیلمی که تاریخچه اش 6 سال بیشتر نیست) یعنی خلاقیت...

دبیر باید خلاقیت کنه و مثلا برای انسجام کانون به فکر پیشنهاد تاسیس سمت «مدیر مالی» بیفته...نه اینکه بشینه پشت ماشین حساب و خودکار دستش بگیره ببینه شکوری چقد گیرش اومده و سلیمیان چقد لازم داره و این حرفا

دبیر باید مثلا به مدیر مالی بگه که «حاجی بدهکاریم یا طلبکار؟» و بعدش برای بدهی دنبال چاره بگرده و برای پروژه های جدید قول پول بده نه اینکه بخواد از این و اون بپرسه که پول دستتون هست یا نه و این حرفا...

البت منظور من این نیست که دبیر حق این کارا رو نداره ها...نه...اتفاقا در صورت کم کاری و این حرفا یکی از وظایف دبیر همینه...منظور من اینه که ما باید برای اینکه دبیر در جایگاه اصلی خودش قرار بگیره، تصمیم گیری و فعالیت کنیم...و کس دیگه ای رو «مکلف» کنیم به این امور، و برای دبیر فقط «حق» توجه به این مسائل رو قائل باشیم نه «تکلیف»...بلکه «تکلیفش» تو این مسائل صرفا تکلیف «سرکشی» باشه... مگه البته در مواقعی که مسئول سمت، گندی زده باشه و این مسائل ... که تو دکترین بعدی نظرم رو خواهم گفت...

 

پس اگه کسی میخواد صحبت های آخر این دکترین رو دقیق متوجه بشه (یعنی وظیفه ی دبیر در مسائلی که براشون سمت قرار دادیم) به دکترین بعدیم هم یه نگاهی بندازه

 

شکور

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
آروین ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍پارسا دوشنبه 5 دی 1390 ساعت 00:30

من سوال دارم:
هر کسی میتونه برای مدیر مالی داوطلب شه؟

قطعا
ولی من یه گزینه دارم که به نظر خودم از همه ی اعضای کانون بهتره
ولی میدونم که گزینه های دیگه ای هم هست
و باید بینشون انتخاب کنیم
و البت که این انتخاب؛ یه رای گیری خفن نیست که نیاز به دم و دستگاه داشته باشه
درضمن من دو تا سمت خاص دیگه هم حداقل لازم میدونم که بعدا توضیحشون خواهم داد
شکورم

سارا حنانی دوشنبه 5 دی 1390 ساعت 01:24

من میگم یه چندوقتی شما پست نذاشتین!الان فهمیدم که هر وقت نمی نویسین باید چندوقت بعد منتظر پست های طولانی باشیم
من شدیدا با این مدیر مالی موافقم!ولی فکرکنم پروسه ی انتخابش شاید حتی به مراتب از انتخاب دبیر سخت تر باشه!

سارا حنانی دوشنبه 5 دی 1390 ساعت 01:31

البت ممکنه بگید که شرکت ها آبدارچی هم دارن، و این دلیل نمیشه که ما بگیم باید آبدارچی داشته باشیم
چرا نمیــــــــــــــــــــــــشه؟!ما که اینقدر پیشرفته ایم چرا نباید یه آبدارچی داشته باشیم!میتونیم رای گیری کنیمآقای شالیکار هم مسئولیت صندوق رو بر عهده میگیرن

جهان دوشنبه 5 دی 1390 ساعت 19:37

سلام
خسته نباشین جناب شکوری...
من پیشنهادم اینه که مدیر امور مالی یکی از بچه های اقتصاد کانون باشه...

پژمان دلیاری دوشنبه 5 دی 1390 ساعت 20:10

ترابی سه‌شنبه 6 دی 1390 ساعت 20:13

سلام
مانیز با این مدیر مالی موافقیم کمکی هم اگه از دستمونر بیاد حتما انجام میدیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد