کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

Butch Cassidy and the Sandance Kid


    ما هرگز  سواران اجیر شده توسط راه آهن که در تعقیب بوچ کسیدی و ساندنس کید هستند را از نزدیک نمیبینیم. در مقام فیلمنامه نویس و یا کارگردان به شدت وسوسه کننده است که بخشی از فیلم را به شخصیت پردازی تعقیب کنندگان اختصاص داد. آن هم این تعقیب کنندگان عجیب و غریب که فریب حقه های همیشه جواب داده ی بوچ را نمیخورند. مثلا گرگ قرمز، یک سرخپوست ردیاب کم حرف که با چشیدن بقایای اسب تشخیص میدهد صاحب اسب گشنه است یا تشنه کاراکتر جالبی است. یا یک هفت تیر کش شیک مشکی پوش که با بوچ مشکل شخصی دارد و حالا بهترین وقت برای انتقام است و قص علی هذا... اما اجتناب از این وسوسه  و بی اطلاعی (حتی مقطعی) ازتعقیب کنندگان منجر به ساخت شاهکار هایی نظیر این فیلم میشود . در دوئل استیون اسپیلبرگ 1971 هم ماهیت تعقیب کننده (و حتی انگیزه) ناشناخته است. تعقیب شونده حدس هایی میزند و حتی تلاشی هم برای تشخیص هویت تعقیب کننده میکنند، اما از یک جایی به بعد دیگر هویت تعقیب کننده مهم نیست . تنها فرار و چگونگی فرار و یا شکست تعقیب کننده ی قادر است که مهم است.

پ ن : شخصیت کارمند راه آهن که در واگن قطار مسئول حراست از اموال راه اهن است با نمک است
پ ن : دلم میخواست که  شخصیت های دار و دسته ی بوچ که در ابتدای فیلم نیمچه کودتایی نا موفق داشتند را بیشتر ببینم
پ ن :  فیلم برندهٔ چهار جایزهٔ اسکار بهترین فیلمبرداری، بهترین موسیقی فیلم، بهترین ترانه (برت بکراک و هل دیوید) و بهترین فیلم‌نامهٔ غیراقتباسی شده‌است. همچنین نامزد دریافت جایزهٔ اسکار بهترین کارگردانی، بهترین فیلم، و بهترین صدابردار (ویلیام ادموندسون و دیوید داکندورف) شده بود
 
ادامه مطلب ...