کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

سینما وسیله برای دانستن یا تخمه شکستن؟! /جشنواره فجر

دو مطلب جدا از هم 

1.اساسا فکر میکنم دقیق ترین تعریف از فیلم رو تارکفسکی داشت : تصاویر ضبط شده جلوی دوربین از وقتی که دوربین روشن میشود تا زمانی که خاموش میشود .

همیشه یه درگیری بین مخاطبین سینما وجود داشته که اون ها رو دو دسته کرده سینمای بدنه یا mainstream در یک طرف و سینمای هنری یا فستیوالی , مخاطب خاص ... یه طرف دیگه . 

اصولا کارگردان ها هم دو دسته میشن : اون هایی که سینما رو با بیان سینمایی نشون میدن و اون هایی که سینما رو با بیانی غیر سینمایی نشون میدن یعنی فیلم های گروه اول ارجاع به سینمای قبل از خودشون داره و اساسا آدم های عشق فیلمی هستند ولی فیلم های گروه دوم ارجاع به سایر هنر ها داره . 

مخاطب سینمای نوع اول رو نگاه میکنه , درک میکنه و میفهمه ولی سینمای نوع دوم صرفا یک وسیله هست برای بیان اندیشه های بکر هنری-فلسفی یه کارگردان که درک کردن این ها بسیار برای مخاطب سخت میشه برای مثال کسی که از تاریخ نقاشی و معماری رنسانس در اروپا اطلاعی نداره فیلم های پیتر گرین اوی رو نمیفهمه , کسی که با فلسفه افلاطون یا حتی بودا آشنا نیست نمی تونه هیچ وقت برتولوچی رو درک کنه , کسی که چخوف نخونده باشه فیلم آخر بیلگه جیلان رو فکر میکنه افتضاحه , درک برگمان بدون دونستن تاریخ روشنفکری اروپا ممکن نیست(اینکه چرا برگمان کارگردانِ ضد روشنفکریه), بلاتار فلسفه خالص با ارجاع به تارکفسکی و تارکفسکی اشعار پدرش یه کمونیست توبه کرده و .... 

این بستگی به ذات شما داره اگه شما از موسیقی کلاسیک لذت میبرید, ادبیات و معماری و فلسفه دوست دارید میتونید فیلمی مثل مرگ در ونیز رو ببینید و جز گروه دوم باشید یا اگه از سرگرم شدن و تخمه شکستن ترغیب شدن به نداستن لذت میبرید میتونید بشینید سین سیتی 2 یا اینتراستالر نگاه کنید .

اینجاست که این کارگردان ها و سینما میتوند وسیله برای تکامل و زیبایی باشد

2.در مورد جشنواره فجر بگم من پارسال خاطره تلخی داشتم! 4-5 تا فیلم تو جشنواره دیدم یکی از یکی بدتر . نکته جالب اینجاست فیلم متفاوت سینمای ایران میشه خط ویژه! توصیه من به شما اینه که شمام بشینید فیلم های گروه دوم بالا رو ببینید و وقت خودتون رو پای فیلم های درپیت فجر هدر ندید .