کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

شرحی مبسوط بر جلسه رسمی شنبه سیزدهم آذرماه



سلام

جونم براتون بگه که ازونجاییکه جلسه ی امروز به مسائل خیلی پایه ای و غیرمعمولی کشید، ویراستار کانون گفتن که من[1] شرح ماوقع رو بنویسم

 

1- «بحث بنیادین» یا «روزی که زمین ایستاد»:

آقا ما اومدیم تو کانون، ندونسته به امید صفایی گفتیم که، خوب پسر گلم[2]، اگه مولوی رو نمیدن چرا برا سالن های کوچیک (حتی سالن کنفرانس حقوق) تلاش نکنیم

چشتون روز بد نبینه، یه بحثی پیش اومد در حد 5+1

و آن شد که جبهه ی منسجم کانون منقسم گشت بر دو جناح[3]

سران استدلال این دو جبهه هم ، امید و تقوی از جبهه ی مخالف، و بنده و فربد از جبهه موافق

به هر حال نظر من این بود که حتی اگه ما یه فیلم خوب داریم که مخاطبش 700 نفره و در بدترین شرایط، میدونیم که دیگه تالاری براش پیدا نخواهیم کرد ، ازونجائیکه هدف کانون ارتقاء سطح دید مخاطباش هست، باس برای نمایشش تو یه سالن کوچیک حتی سالن کنفرانس حقوق تلاش کنیم

نظر تقوی این بود که ، این نظر من دیگه خیلی افرطیه و حداقل ما باید این فیلم رو با یه فیلم دیگه که مخاطبش اینقدرها زیاد نیست عوض کنیم و تو اون تالار کوچیک نمایش بدیم

و امید هم اصلا کلا مخالفه با اینکه یه فیلم خوب تو یه تالار ناجور وفکسنی نمایش داده بشه و ترجیح میده که اصلا اون فیلم پخش نشه و بهش احترام گذاشته بشه

 

استدلال من این بود که حرف تقوی درسته، ولی ما در بدترین شرایط ، تصمیمی رو هم که من گفتم رو میتونیم بگیریم چون بین دو انتخابِ عدم نمایش اون فیلم و نمایشش تو یه تالار کوچیک، نمایش تو یه تالار کوچیک منطقی تر و به هدف کانون نزدیک تره

استدلال تقوی این بود که اگه این کارو بکنیم، 600نفر مسخره ی ما میشن

و نظر امید هم همچنان این بود که بابا بیخیال، فیلم روباید محترم شمرد همونطور که نمیتونیم مثلا عوامل لطفا مزاحم نشویم رو ببریم تو سالن کنفرانس حقوق، فیلمشون روهم نباس ببریم

پاسخ من به تقوی این بود که ما برای مسخره نشدن اون 600 نفر، باید تلاش کنیم که فقط 100 نفرِ ظرفیتِ تالارِ کچیکمون بیان و این نباید باعث بشه که ما کلا صورت مسئله رو پاک کنیم وفیلمی که مخاطبش زیاده رو تو تالار کوچیک نمایش ندیم، چون یکی از راههای نزدیک شدن به اهداف کانون، افزایش کمی نمایش فیلم های خوبه.

و پاسخ تقوی به من این بود که تلاشمون بی نتیجه خواهد ماند و از اون 600نفر، تعداد زیادی بالاخره پشت در تالار مسخره خواهند شد

آقای فرامرزی هم اینجا حرف جالبی زد که اگه ما بتونیم اکران ها رو کلا زیاد کنیم، اصلا دیگه اینهمه التهاب برای ورود به تالار وجود نخواهد داشت.

یک آن خانم نعیمی بحث مهمی رو مطرح کردن که: چی میگه!

امید همچنان روی موضعش بود

فربد از من حمایت میکرد

تقوی صحبت 90% من رو می پذیرفت ولی صحبت 100% من رو نه

بالاخره رای گیری کردیم و با اکثریت، بچه ها اون حرف 100%رو پذیرفتند و امید و تقوی در اقلیت قرار گرفتند

ریاضیدان محبوبمون هم در حالی که رای خودش رو به صورت نصفه اعلام کرد[4] اصرار داشت که کسایی میتونن وجود داشته باشن که 100% حرف من رو قبول داشته باشن ولی 90% اش رو نه.[5]

 

2- پیشنهاد آقای پشت مشهدی یا «ماموریت غیرممکن4»:

ایشون یهویی پرسید که آیا ممکنه که بشه دوشنبه، یعنی روز قبل محرم، اینسپشن رو نمایش بدیم

تالار مولوی پر بود

فیلم تایید حراست رو نداشت

و پوستری هم در کار نبود

به نظر من و امید این کار تقریبا ممکن نبود ولی خوب این نظر، نظر ما دوتا بود

محیط فیلم رو سانسور کرده بود

تقوی قرار شد صبح فردا اگه خواستیم یه پوستر براش بزنه

پشت مشهدی مسئول گرفتن تالار بهداشت شد که مث اینکه تعمیر شده و سیستم صوتی و تصویریش به راهه

فرامرزی مسئول بحث حراست شد

 

پشت مشهدی مسئولیتش رو انجام داد: دوشنبه رو بهمون نمیدن ولی سه شنبه رو(یعنی اول محرم) میدن. اونم ده تا دوازده

من و فرامرزی[6] رفتیم حراست ولی همه رفته بودن مراسم ختم استاد. قرار به پیگیری تلفنی شد

به فرامرزی پیام دادم که از حراست هم تاییدیه رو بگیره وهم نظرش رو درمورد امکان نمایش این فیلم تو اول محرم

هنوز منتظر جواب حراستیم که مث اینکه فردا صبح اعلام میشه

خانم محمدی، وفایی و آقای عطارپور و صفایی با پخش فیلم در سه شنبه ساعت 10 مخالفن و معتقدن که هیچکی نمیاد و فیلم حیف میشه. بقیه نبودن که نظر بدن، میخواین شما هم نظر بدین، هرچند واقعا احتمال امکان پخش این فیلم تو سه شنبه حتی با موافقت بچه ها ، خیلی کمه

از طرفی این فیلم دو ساعت ونیمه وتالار سه شنبه رو برای دو ساعت به ما میدن

و از همه مهمتر اینکه، محیط به من گفت فیلم رو چک کنم که ببینم به درد نمایش میخوره یا نه، به نظر من اون فیلمی که مهندس زحمت سانسورش رو کشیده و بهم گفت چکش کنم، کیفیتش پایین بود و هم اینکه، فیلم روان نبود و مکث داشت پشت سر هم، فکر کنم یه مشکل فنی بود

 

خلاصه همچنان موندیم چه کنیم.

از طرفی بچه ها نظرشون اینه که بین تموم شدن ایام خاص اول محرم تا شروع فرجه ها، ما یه هفته وقت داریم. باید تو این ایام محرم که حفظ حرمت مسائل مذهبی و دینیمون، اجازه ی فعالیت معمولی کانون فیلمی رو نمیده،به فکر اون یه هفته بود.

از طرفی پیشنهاد میکنم هرکس فکر میکنه فیلم خوبی برای این ایام وجود داره، اعلام کنه، مخصوصا درمورد ظهر روز دهم بگید که من اصلا ندیدمو خانم محمدی دیدن ولی متوجه نشدم که فیلم اونقد خوب هست که ماتمایل به پخشش داشته باشیم یا نه.

 

3-پیشنهاد امید:

که من فردا تالارهای حقوق رو چک کنم

یکی هم بره تالار مدیریت رو بپرسه

منم میگم یکی بره تالار رشد و دلبری رو بپرسه

و امید میگه یه فیلم پخش کنیم، حتی اگه ایرانی باشه.

 

4- یک اتفاق خوب یا «بازگشت بت من»:

از نکات بسیار خوشحال کننده ی امروز این بود که درکنار حضور نیروهای جدید، مصطفی عطارپور، از بچه های بسیار قدیمی کانون، به کانون فیلم برگشته و ایشالا که میمونه

شخص من خیلی یاد جوونیام افتادم، روزایی که خانم نعیمی هنوز دنیا نیومده بود، صفایی پستونک داشت و محیط به سیب زمینی میگفت دیب دمنی، من و عطار داشتیم بنر مرد سیندرلایی رو با هزار مصیبت میچسبوندیم به داربست.

یادش گرامی و روانش شاد...

 

5-غایبین:

وفایی

مردیها

بشیری ( با یه غیبت دیگه، از امتحان محروم میشیدا، لطفا شنبه بعدی با ولی تون به ناظم[7] مراجعه کنید.)

محیط هم با تاخیر اومد ولی این یه دفه رو به خاطر گل روی من میبخشن بچه ها



[1] شکور رضی ا... عنه

[2]  به ضم گاف. فرهنگ معین، ج2،ص67

[3] به نظر من که خیلی خیلی خیلی بحث خوبی بود، از اول ترم این پر مشارکت ترین بحث بود به نظر من و من خیلی حال کردم.

[4] به این صورت که انگشت اشاره شون رو به حالت خمیده بالا آورده بودن تا هیچ کدوم از طرفین ناراحت نشن

[5] همین چند ساعت پیش از هارواد به من فکسی رسید که این فرضیه به عنوان فرضیه ی  پیچیده ی قرن، جای فرضیه نسبیت انیشتن رو گرفت

[6] خوشحالم که با دومین عضو خوابگاهیه کانون آشنا شدم

[7] خانم نعیمی