کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

برادران لیلا، خروج و مادر!


معتقدم که فیلم خوب و فیلم مهم متفاوتند. فیلم می تواند خوب باشد ولی بی اهمیت. مهم باشد ولی بد. خوب و مهم باشد. بد و بی اهمیت باشد. و به نظرم کسانی باید از برادران لیلا به عنوان یک اثر هنری (نه لزوماً یک فیلم خوب) لذت ببرند که از فیلم‌هایی مانند مادر از آرانفسکی هم لذت برده اند.

دیگر همه می دانیم که برادران لیلا، 

  یک ملودرام خانوادگی معمولی نیست. حتی یک درام که در آن، گریزی به وضعیت سیاسی کشور زده باشد و بتوان آن را مانند «ابد و یک روز» با وضعیت جامعه انطباق دهیم هم نیست. اساساً این بار روستایی، تلاش کرده، «برداشت و روایت» و حتی «پیش بینی»ِ خود از تاریخچه و وضعیت سیاست داخلی و خارجی کشور در گذشته و آینده که شاید یک بازه ی حداقل پانزده ساله را در بر می گیرد، در قالب یک فیلم، به سرعت، برای بیننده شرح دهد. فیلم یک تراژدی سیاسیست. آنهم نه در مدیوم داستان گویی. بیشت ادعای یک کتاب تصویری استعاری تاریخی دارد. به همین علت وقتی با متر و معیارهای درام و ملودرام سینمایی آن را می بینیم، همان ایرادهای معمول هنر سینما که به مادر آرانفسکی وارد می شود، به برادران لیلا هم وارد می دانیم. البته قصد ندارم این دو اثر را در یک کفه ی ترازو قرار دهم؛ بلکه می خواهم بگویم چرا اثر، شبیه به یک فیلم با بایدها و نبایدهای متعارف سینما نیست.

همه به عدم توجه روستایی به شخصیت پردازی، نمادگرایی و اشارات استعاری به شدت افراطی و عیان، شلختگی داستانی، ورود گره های نامربوط به مسیر فیلم، شکل و شمایل گزارش از نرخ دلار، مطرح شدن ناگهانی اخبار سیاسی خلاف هارمونی فیلم و ایرادهای دیگر حمله کرده اند. و البته که تک تک آنها – با یک خطکشِ سینمایی - درست است. ولی نگاهی بیندازید به مادر... آیا تک تک این ایرادها به مادر هم وارد نبود؟ مادر ملغمه ای بود از حوادث نامربوط و نامفهوم و غیرهارمونیک که ما را از دیدن فیلم منزجر می کرد. ولی آیا وقتی قصد تیم تولید را در می یافتیم، احساس انزجارمان کم نمی شد؟!

وقتی مادر را بدون توجه به نیت تولید و پشتوانه ی مفهومی اش می بینیم، با یک ترکیب مالیخولیایی تصاویر بدون یک خط داستانی مشخص و حتی قابل فهم، مواجه می شویم ولی وقتی کسی به ما گوشزد می کند که اثر، در تلاش است که اساساً تمام تاریخ بشریت به روایت انجیل را در حدود دو ساعت، همراه با اما و اگر و برداشتهای متفاوت همیشگی موجود در آن، برایمان «توصیف» کند، آیا به خلاقیت و تلاش کارگردان و نویسنده و تمام اعضای تیم تولید احسنت نمی گفتیم؟ که البته این احسنت مساوی با «خوب» بودن و حتی «فیلم» بودن آن اثر نیست. بلکه به معنای آن است که: «آقای آرانفسکی. منظورت را گرفتیم و غیر از تو کسی نمی توانست آن را به این شکل بیان کند». موفقیت آرانفسکی در مادر حتی از انتقال مفهوم هم فراتر می رود و احساسات جزئی هر سوژه در این تاریخچه و همچنین احساس کلان حاکم بر این تاریخچه ی پرفراز نشیب هم در ما برانگیخته می شود.

و حالا با اثری مواجهیم از هموطنمان که قصد همان کار را دارد. قرار نیست با نگاه او به تاریخچه ی سیاسی کشور موافق باشیم. فقط باید به دو سوال پاسخ دهیم:

1-     آیا منظور و مقصود و داستان فیلم را گرفتیم و احساس مد نظر فیلم در ما شعله زد؟

2-     آیا روستایی و تیم تولید او در تلاش برای این منظور، هنرمندانه عمل کرده اند یا استفاده ی آنها از ابزارهای هنری، ابتدایی، نپخته و مضحک بوده است؟

البته حتی اگر در پاسخ به هر دو سوال، جواب مثبت دهیم هم دلیل بر «خوب» بودن و حتی «فیلم» بودن اثر نیست. اما مثبت بودن نظر ما یعنی تیم تولید برادران لیلا یک اثر «مهم» خلق کرده اند.

به نظر من، اساساً محدودیت های سینما باعث می شود بتوانیم به این خالقین بگوییم: در انتخاب مدیوم برای انتقال منظورتان اشتباه کرده اید. برای انتقال آنچه قصد انتقالش را داشتید، این مدیوم، کیفیت و پتانسیل لازم را ندارد. می توان برای پختن غذا، هم از شعله ی آتش استفاده کرد و هم با ذره بین روی آن، اشعه ی خورشید را تاباند. ولی محصول نهایی در این دو فرایند، در یک بازه ی زمانی واحد، به یک طعم مشترک نخواهند رسید. به همین دلیل است که بعضی فیلم ها، از کتابهایشان بهترند و بعضی کتابها از فیلم هایشان.

شاید بتوان جسارت کرد و به آرانفکسکی و روستایی گفت که کاش چنین موضوعی را در این مدیوم خلق نمی کردید. چون در نهایت، با یک اثر که معیارهای این مدیوم را حفظ کرده مواجه نخواهیم شد. علت هم روشن است. معیارهای مورد نیاز برای خوب شدن یک فیلم، گاهی نیازمند روایت گام به گام و با تامل در جزئیات و هارمونی خاص آن مدیوم است. و آنچه در این دو فیلم و فیلم های مشابه روایت می شود، با توجه به اینکه به شدت تاکید بر استعاری بودن داستان دارند، متکی به تاریخچه ی بسیار طولانی ای هستند.

اما در نهایت، من از جمله طرفداران «اهمیت هدف در یک اثر هنری هدفمند» هستم. برای همین معمولاً «مهم» بودن فیلم از «خوب» بودن فیلم، برایم اولویت بالاتری دارد. معتقدم یک فیلم مهم و متوسط از یک فیلم بی اهمیت ولی بسیار خوب، برای بشریت، دستاورد بیشتری دارد. برادران لیلا فیلم بسیار مهمی است. و مایی که آن را مهم می دانیم، خوش شانسیم که با یک اثرِ – از لحاظ هنری – فاجعه، طرف نیستیم.

برای تاکید بر این «مهم بودن» باید این نکته را اضافه کنم: توجه کنید وقتی فیلم را با نگاه سیاسی نویسنده از کشور انطباق می دهیم، با فکت عجیبی مواجه می شویم. پیش تولید فیلم از سی آبان نود و نه آغاز شده است. و در مرداد هزار و چهارصد، روستایی، تقاضای پروانه ی ساخت فیلم را ارائه کرده. ولی حالا که موفق به دیدن فیلم شده ایم، تصور می کنیم فیلم پس از اتفاقات نیمه ی دوم سال سال هزار و چهارصد و یک و تحت تاثیر آن اتفاقات ساخته شده است! اینکه کاراکتر جوان و مونث، رهبری اعتراض به پدر خانواده را برعهد بگیرد، فراتر از پیش بینی و بیشتر شبیه به پیشگوییست! مدت هاست مخاطبین سینما از دیدن فیلم هزار و نهصد و هشتاد و پنج کره ای، و ادعای انطباق آن با وضعیت ایام اخیرمان، حیرت کرده اند. آیا اینک زمان حیرت از برادران لیلا نیست؟!

از طرفی در کنار این اهمیت در موضوع، در حیطه ی مسائل و چارچوب هنری سینمایی اثر، با اینکه اغلب انتقادات را وارد می دانم ولی بازیهای خوب از علیدوستی و پورصمیمی، ریتم به شدت بالای فیلم (علی رغم از دست رفتن هارمونی داستانی و تصویری و در نهایت حسی) و ترکیب درست اتفاقات برای مقصود مدنظر نویسنده، و سخیف نبودن دیالوگ ها، اثر را از تبدیل شدن به یک فیلم «بد» نجات می دهد. اتفاقاً اخیراً خروج حاتمی کیا را هم دیدم. آن فیلم هم با توجه به خطوط قرمزی که شکاند و انتقادهای شفافی که مطرح کرد و روایت سینمایی از یک واقعه ی تاریخی، فیلم مهمی است. اما در رعایت اصول هنری، به حدی فاجعه است که من به عنوان یک مخاطب، صرفاً افسوس حیف شدن یک فیلم مهم را می خورم.

درنهایت باید با یک دید کلی و بی طرفانه به سینمای کشور نگاه کرد. کلاه خودتان را قاضی کنید. یک فیلمساز با محدودیت های موجود، برای بیان منظور خود در حیطه ی مد نظر روستایی، چه کاری می تواند بکند که روستایی نکرده است؟ درضمن در نظر داشته باشید که روستایی، حاتمی کیا نیست که سازمان سینمایی اوج تهیه کننده اش شود و بودجه ی موسایش در مجلس شورای اسلامی، مورد بحث و تاکید قرار بگیرد...

.

عباس شکوری

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد