کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

زالاوا / قابل تحسین


به نظر می آید کارگردان تحت تاثیر فیلم های مختلفی از سینمای خودمان بوده است. مهمترینش احتمالاً سرخ‌پوست در کارگردانی تصویریست. فیلمنامه تا چند ساعت فرصت ادامه دادن ایده هایش را داشت ولی به جای آن، زمانی طولانی را برای مکالمات عاشقانه ی مرد و زن فدا می کند. اما نکته بینی ها و نکته سنجی ها در فیلمنامه مشهود است. ارائه ی قطره چکانی اطلاعاتی چون علت پرتاب شیشه، و اینهمه تلاش استوار در زیر سوال بردن اعتقادات روستاییان، از نقاط برجسته ی فیلم است. تیم بازیگری و مسیر داستان درست است ولی بزرگترین مشکل، عدم هارمونی است. درست است که تیم تولید آگاهانه سعی داشته اند که فیلم کاملاً ترسناک نباشد ولی قسمت های کمدی و طنز فیلم، ریتم و هارمونی حسی را در فراز های ترسناکش به هم می زند. به نظر می آید نویسندگان نمی توانسته اند جلوی ذوق زدگی شان را بگیرند و فوران ایده هایشان را کنترل کنند. به قول قریشی، حتی طنز و فضای روستایی فیلم به شدت مشابه با سریال نون.خ درآمده است. حتی به گمانم یکی دوتا از کاراکترها با همان تیپ بازیشان در نون.خ، در زاوالا حضور دارند. کارگردان با این فیلمنامه، اساساً امکان ایجاد هارمونی حسی را نداشته اما در ایجاد هارمونی تصویری شاهکار کرده است.    


 

فیلم در تصویر، میزانسن، دکوپاژ و در نهایت هارمونی بین آنچه می بینیم (نه آنچه می شنویم و آنچه میفهمیم) همانند سرخپوست، بسیار قاطع، مدیریت شده، استاندارد و فراتر از سینمای کشور عمل کرده است. سکانس نهایی در ترکیب متعارض بین مرگ، درد، ترس، رقص و شادی اهالی، بی همتاست. چنین ترکیبی در این حد پیچیده را به یاد ندارم. مردمی که از ترس، مجبورند شادی کنند. آن‌هم در موقعیتی که پزشک محبوبشان را اشتباهاً به قتل رسانده اند و قهرمانشان هم در حال درد کشیدن است!!! موقعیت شگفت آور است. و شاید بهترین موقعیت برای پایان دادن به فیلم.

فیلمبرداری شاهکار است. مشخص است بازیگران فیلمنامه را کاملاً و دقیقاً اجرا کرده اند. ترکیب زبان فارسی و کردی، توی ذوق نمی زند. موسیقی هماهنگ است. هارمونی تصویری بی‌داد می‌کند. کارگردانی قابل تحسین است ولی نویسندگان نتوانسته اند نتیجه ی کارشان را پیش‌بینی کنند لذا فیلم در تبدیل شدن به یکی از شاهکارهای سینمای کشور، شکست می‌خورد.

شاید از فیلم نترسید، و شاید تا انتهای دیدن فیلم نتوانید خودتان را قانع کنید که آن را از مصادیق ژانر وحشت قرار دهید، ولی ماجرا بعد از تمام شدن فیلم شروع می شود. وقتی پازل را کنار هم می چینید و می بینید فیلم نه تنها به دنبال آن نبوده که حرف استوار را تایید کند، بلکه امارات و دلایل بیشتری ارائه کرد تا ادعا کند که استوار اشتباه می کند آن وقت شاید در انتخاب ژانر فیلم تجدیدنظر کنید!! ازین باب فیلم مشابه با «شیون» کره ای و تا جایی که شنیده ام، «پوست» خودمان است. هرچند در نگاه اول فکر می کنیم کارگردان سعی بر ایجاد موقعیتی مانند «کی پکس» و تعلیق بین هر دو احتمال به یک میزان دارد، ولی وقتی بیشتر فکر می کنیم می بینیم اینطور نیست! کفه ی ترازوی فیلم به سمت تایید ادعای آمردان است. لذا پیشنهاد می کنم در صورتی که تنها هستید، بعد از تماشای فیلم و در شب به آن فکر نکنید.

بامداد ۱۴۰۱۰۵۲۳

نظرات 1 + ارسال نظر
فریدا حصاری دوشنبه 21 شهریور 1401 ساعت 16:05

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد