درباره بهشت برفراز برلین

جایی که تاریخ متوقف شد

بهشت بر فراز برلین

ویم وندرز 1987

بالهای تمایل، تمایلی انسانی، انسانی تر از انسانها، فرشته هایی شنوا. همدردی، تعاملی یک طرفه، دلسوزی، محبت، انزجار و عشق. خدا بیامرزد برونو گانز را که هم فرشته ای ایده آل بود و هم ابلیسی بی تکرار. برلینی سیاه و سفید، دیوار نگاره هایی آزادی خواه، حصر، زمان و تنهایی.

بهشت بر فراز برلین در دل و در خدمت تاریخ مردم آلمان است. اثری که تنها دو سال پس از انتشار آن دیوار برلین فروریخت و سلطه کمونیسم بر غرب پایان یافت. دنیا و دیدی سیاه و سفید در تضاد با معدود دفعاتی که رنگ هم وارد ماجرا میشود یک سوال را در ذهن بیننده ایجاد میکند: آیا این فرشته است که حیاتی حوصله سر بر دارد یا زندگی انسانی است که عاری از رنگ و شور حیات است؟ شور و هیجانی که به محض هبوط سطل رنگی میشود و بر سر فیلم و فرشته عاشق میریزد. عشقی به دختری بندباز، یک بازیگر سیرک! دنیای سرگرمی.

وجه شاعرانه و ادبی فیلم بسیار پر اهمیت است، مثلا سکانس کلاب.

پارتی، موسیقی راک، تنهایی

این پلان را به خاطر بیاورید، دوست فرشته ی ما به دیوار تکیه داده، دیواری که نقش یک زن را بر خود دارد، زنی که تنها پای او پیداست. موسیقی در حال پخش است، فرشته تنهاست. گویی ناراحت است. به سمت دیوار برمیگردد و سرش را بر آن میگذارد. یا شاید بر پاهای زن. انوار و سایه ها با ریتم موسیقی به رقص در میایند. انگار بعدی دیگر از فرشته در بزم و شادی است. تمایل و تمنایی انسانی که درونمایه اصلی فیلم است.

تیرماه 1401