کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

سیاه مستی وینتربرگ

شاید سخت‌ترین چالش در دیدن فیلم‌هایی به این سبک، تلاش برای جوگیر نشدن باشد. شکار آنقدر فیلم شگفت‌آوری بود که عجیب نیست بیننده‌اش همان جو وتاثیر را درمقابل فیلم بعدی حفظ کرده باشد و نتواند بدون پیش‌داوری، قضاوت کند.  

شکار نه تنها درحال توصیف دقیق چندین تئوری جامعه‌شناسی وجرم‌شناسی بود بلکه درنهایت، مفهوم مورد انتخابش را نیز بدون افتادن در ورطه‌ی شبه‌انتلگی، بیان کرد وبه پایان رساند. ولی در سیاه‌مستی، همه چیز از ابتدا مبهم وظاهرسازانه است. حتی مشخص نیست آیا مفهومی برای انتقال انتخاب شده یا فیلم صرفاً توصیفی است. اگر فیلم صرفاً توصیفی باشد، اصلاً فیلم خوبی نیست زیرا موقعیت مورد توصیف نه تنها موقعیت خاصی نیست بلکه سیر روایت وصف شده نیز، هم یکنواخت است و هم شفاف نیست. به نظر می‌آید مفهومی مورد نظر کارگردان بوده. از اسم فیلم که چنین برداشت می‌شود. با قصد وغرض، دوپهلو انتخاب شده تا فرصت دوباره یافتن را در کنار یک لیوان دیگر نوشیدن، قرار دهد. ولی که چه شود؟
جداشدن وبازگشتن زن، بدون مقدمه‌ی کافی است و منطقی ندارد
دیالوگهای رد و بدل شده در دعوای او و همسرش، گنگ و بی‌فایده است.
ادامه دادن آزمایش تا حد سیاه‌مستی، برای این چهار نفر آدم بالغ، بی‌منطق و با توجیه مضحکی همراه است
حضور سه رفیق در رستوران و نگاه‌های پر تردید میکلسن برای نوشیدنِ دوباره، بی‌معنی و گنگ است
شاید فیلم جایگاه خود را بالاتر از آن می دیده که مثلاً به صورت سرراست در خصوص مفهوم افراط و تفریط، یک مصداق را توصیف کند وتلاش کرده با اضافه کردن کلی داستان و دیالوگ و موقعیت گنگ و درعین حال شیک و پرزرق و برق، وانمود کند که فیلم بزرگی است
تنها قسمتی که لذت بردم تصمیم رفیق چهارم بود که قصد کرد از مسیرِ آغاز شده بازنگردد و در همان مسیر به زندگی‌اش پایان دهد. بقیه‌ی ماجرا، اساساً چیز مهمی نبود. اینکه قهرمان درنهایت توانست رقصی که از انجامش اجتناب داشت را اجرا کند هم به نظر من فقط تلاشی برای یک پایان باشکوه و ادعای داشتن یک مفهوم غنی بود
حضور میکلسن با آن چهره‌ی فتوژنتیک در کنار سه کاراکتر دیگر، و مکرراً نگاه سایر معلمان به او، حتی کارگردانی را نیز زیر سوال می‌برد زیرا کاراکتر او دارای وجه متفاوتی با سه رفیق دیگر نبود که چنین توجهی از تمام اجزای فیلم به آن معطوف گردد
یحتمل فیلم ادعاهایی در زمینه‌های روانشناختی هم دارد که تا وقتی امکان انتقال آن وجود نداشته باشد، اهمیتی نخواهد داشت. تولیدکننده‌ نباید فراموش کند که برای مفاهیم روانشناسانه‌اش درحال استفاده از سینماست
فیلم از شکار فاصله‌ی بعیدی داشت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد