کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

خفه‌گی


خفه گی...
پیشنهاد برای کلاسیک دوستان
.
آنچه با دیدن خفگی به من القا شد، تلاش کارگردان برای تولید یک فیلم در حال و هوای سینمای کلاسیک بود.  
برای من کارگردانی خارق‌العاده آمد. کاری به شدت هنرمندانه و جاه‌طلبانه برای اثبات سطح بالای نگاه و توانایی کارگردانی که مدت‌ها بود نامش از آن هیاهوی شام آخر فاصله گرفته است.
گریم، نورپردازی، فیلمبرداری و فیلمنامه به ویژه در شخصیت‌پردازی و چفت‌و‌بست‌های محکم بین اتفاقات و گره‌ها برای من بسیار لذت‌بخش بود.
همه‌ی بازی‌ها معمولی بود جز بازی نوید محمدزاده که خیلی غلو شده و مصنوعی می‌زد؛
سکانس حضور حسین لطیفی، مشکلات زهره و خود صحرا و مسیر ایجاد انگیزه‌ی صحرا از پذیرش پیشنهاد مسعود و قتل نسیم و همچنین کارگردانی بی‌نظیر جیرانی در سکانس قتل – که به احتمال زیاد عامدانه از سبک کارگردانی هانکه پیروی می‌کرد – کم‌نظیر بودند.
و البته پایان فوق‌العاده‌ی فیلم که مانند فیلم‌های تریلر تکراری، هرچند قابل‌حدس، ولی بزرگ، به جهت استفاده از جزئیات و پاسخ دادن به تمام سوالات مربوطه در خود فیلم، فیلم را کاملاً از جوِّ مورد تقلیدِ کارگردانانِ جوانِ گل‌کرده‌ی امروزِ ایران، متفاوت کرده است.
به قول فراستی، فیلم شبیه به تلاش یک دانشجوی هنر برای خلق یک اثر تجربی بود. ولی برخلاف نظر او که این مسائل را در تخریب فیلم بیان می‌کرد، من از دیدن این تلاش، آنهم از پیرمرد فراموش شده‌ی سینمایمان، حیرت‌زده شدم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد