تلویزیون جرئت ورود به دنیای وکلا را پیدا میکند!/اپیزود اول

همه چیز در دنیای وکلا معنای دیگری پیدا میکند.حس القای برتری در دادگاه ، اقناع نفس گیر هیئت منصفه ، مذاکرات و مصالحه های سخت برای پیروزی در پرونده ها پیش از ورود به دادگاه ، بازی قدرتی که از نیویورک شروع می شود و سراسر جهان را دربر می گیرد.

به راستی چه چیزی باعث جذابیت دنیای پر فراز و نشیب این قشر متنفذ جامعه می شود که تهیه کنندگان شبکه های تلویزیونی، به خود،جرئت ورود به این دنیای پیچیده را می دهند؟

  شاید بتوان گفت آرون کورش به خوبی و با دقتی بالا همه ی این جنبه ها را در داستان خود پوشش داده است.از نام اثر بگیریم ، که ایهامی زیبا و دلنشین را در دل خود دارد ، تا انتخاب شخصیت ها و خصوصیاتشان ، که به راحتی میتوان آنها را حس کرد و با آنها همذات پنداری نمود.

میتوان تمام جذابیت ها ، خطر ها،فریبکاری ها و تبهکاری ها،حتی اخلاق مداری ها و چالش های امپراتوری وکلا را یکجا و از دریچه ی دوربین فیلمبرداران کورش مشاهده نمود.

همه چیز از جوانک باهوشی شروع میشود که در سودای ثروت دست به هر خلافی میزند اما به ناگاه خود را در دفتر یکی از صاحب نام ترین وکلای نیویورک میابد.قهرمان داستان،با حافظه ی تصویری قوی ای که دارد ، "هاروی اسپکتر" جادوگر را مدهوش خود میکند و به عنوان کارآموز او برگزیده می شود. آنچه که مهم است این است که این سریال علیرغم داستان زیبا و گیرای خود و پس زمینه ی درامی که دارد،خالی از اشکال و مسئله نیست.از مهمترین اشکال های محتوایی ای که میتوان به آن وارد کرد این است که آیا اساسا کانون وکلای دادگستری ایالات متحده تا این حد بی توجه و ناشی است که فردی مثل "مایک راس" را به دام نمی اندازد؟و یا دانشگاهی به بزرگی هاروارد چگونه میتواند از خدشه دار شدن حیثیتش در این سریال به راحتی عبور کند.هر چه باشد،سرشاخ شدن با متنفذترین و ثروتمند ترین قشر جامعه ی آمریکایی کار آسانی نیست و میتوانیم بگوییم آرون کورش ،به حقیقت ، دست به کاری بزرگ زده است.

منبع:خودنوشت