کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

من باب کانونیت کانون - این یک دکترین است

1- همه در جریان سلسله بحث های من و شکوری هستند. بحث هایی که همیشه به خاطر اختلاف دیدگاهی عمیق و یکی نبودن مختصات فکری به بن بست می رسید.

  

 

 2- اجازه بدهید واضح و روشن دیدگاهم را تبیین کنم: من طرفدار سنّتی هستم که رفاقت را بر قانون ترجیح می‌دهد. معنی این حرف این است که کارها بر اساس رفاقت با بقیه جلو می رود، فضای دوستی تاروپود تشکیلاتی و قوانین نبشته یا نانبشته  را شکل می دهد و  نارو زدن ها و زیرآبی رفتن ها بزرگترین خطوط قرمز می شوند. فضای رفاقتی ایجاب می کند که به فکر ناراحت نکردن بقیه باشیم، به فکر اینکه هوای هم را داشته باشیم، اینکه نسبت به فضا احساس مالکیت و احساس دِین داشته باشیم. فضایی که نه قانون که رفاقت حاکم باشد. 

این امر نمی تواند در کانون رخ دهد.

مهم ترین دلیلش این است که فضای دوستی نیاز به جمعی همگن دارد تا بتوانند با هم کنار بیایند، نیاز به فضایی که ناخودآگاه ادم ها را فیلتر می کند یا تغییر میدهد تا به فضا لطمه ای نخورد و از همه مهم تر نیاز به بزرگمَنِشی‌ای که متاسفانه خیلی وقت‌ها رخ نمی دهد. این که آدم بداند کِی باید یک سری حرمت ها حفظ شود و کجاست مرز بین صمیمیت و شکستن خطوط قرمزی که برای حفظ سیستم چیده می شوند.

3- من به سیستم دموکراسی کانون معترضم. به نظرم این سیستم به راحتی میتواند عاملی برای سوءاستفاده و یا دادن هزینه معنوی باشد. یادم می آید عطار پستی گذاشته بود راجع به تفاوت آریستوکراسی و دموکراسی. بگذارید اعلام کنم که به نظر من  آریستوکراسی سیستم کامل تری است اگر با دموکراسی پشتیبانی شود. اینکه یک شورای مرکزی قدرتمند و فعال وجود داشته باشد و یا به ترتیبی بشود کمیت نهاد تصمیم گیری را تا حدی فدای کیفیت آن کرد. و یا راه حل سوم که وجود شورایی واسطه بین نهاد تصمیم گیری و شورای مرکزی است. واسطه ای که با رای مستقیم انتخاب شود و قدرت تصمیم گیری از آن او باشد؛ به شرط نظارت نهاد تصمیم گیری.

4- این دکترین هنوز ناقص است. هل من ناطر ینصرنی؟

 زیاده عرضی نیست. سعید. 

نظرات 9 + ارسال نظر
شکور سه‌شنبه 15 مهر 1393 ساعت 20:39

به شخصه ادعا دارم که چراغ موضعش رو عوض کرده وگرنه تیکه ی ابتدایی حرف چراغ همیشه حرف من بوده:
«ین امر نمی تواند در کانون رخ دهد. مهم ترین دلیلش این است که فضای دوستی نیاز به جمعی همگن دارد تا بتوانند با هم کنار بیایند»
به هر حال من با این پست خیلی حال کردم و اولین باره که می بینم چراغ داره واقعی حرف میزنه.
این خود من بودم که سیستم «حق رای مضاعف» رو پیشنهاد دادم! حق رای مضاعف به نظر من دقیقاً همون چیزیه که چراغ و اشکان از طریق دیگه ای میخوان بهش برسن. حق رای مضاعف یعنی کسایی که صلاحیت بیشتری دارن، رای بیشتری هم داشته باشن.
چندین بار من این بحث رو تو کانون مطرح کردم و در مقابلش گفته شده که «کانون تحمل این حد از گرفتن باگ دموکراسی رو نداره.»
(اشکان باید یادش باشه و البته ایزدی و فرامرزی)


از طرفی باس بگم تبدیل دموکراسی کانون به آریستوکراسی، مشکلاتی داره که در ابتدای تاسیس کانون، خود من شاهدش بودم. مشکلاتی که باعث میشد آریستوکراسی به راحتی به دیکتاتوری اقلیت تبدیل بشه. چیزی که در اولین سال تاسیس کانون رخ داد و منشاء تاسیس نهاد تصمیم گیری شد.

پیشنهاد میکنم با نگاه به گذشته این مسائل تحلیل بشه وگرنه آنچه برای نابودیش اش انقلاب کردیم، خودمان مجدداً احیا می کنیم تا انقلابی نابودمان کند.

شکور

چراغ!
به نظر من تو در بحث هات با زینل، تغییر کرده ای.
درضمن این بحث حق رای مضاعف رو زینل هم باید یادش باشه
شکور

علیرضا ملک محمدی سه‌شنبه 15 مهر 1393 ساعت 21:49

به نظر من هم کانون کوچکتر با فضای صمیمی بهتر جواب میده

خاقانی سه‌شنبه 15 مهر 1393 ساعت 22:12

من به عنوان عضوی از کانون،دموکراسی را به آریستوکراسی تحت حمایت دموکراسی ترجیح می دهم. با سنتی که رفاقت را بر قانون ترجیح می دهد موافق نیستم. در متن به عملی نبودن این سنت در کانون اشاره شده؛ دلیل من اما متفاوت است: این که سیستم یاد شده تنها به خصوصیات مثبتی که ذکر شده خلاصه نمی شود و در قاموس آن اگر فردی با قابلیت هنری فوق العاده وارد کانون شود و به هر دلیلی نتواند به اکیپ رفقای گرداننده ی وقت کانون راه یابد، دلسرد می شود و این به ضرر کانون و مانع پیشرفت خواهد بود.
گسترش این دیدگاه می تواند به این بینجامد که: عده ای خود را «عملن» خسرو کانون فرض کنند که صلاح مملکت خویش را می دانند و به سایر اعضا با زاویه دید «بالا به پایین» نگاه خواهند کرد. فرد مثال بالا هم از اعضای دست پایین محسوب خواهد شد.
برای پیشگیری از سوءتفاهم های احتمالی: فرد یا گروه خاصی به عنوان مصداق مدنظر من نبود.

سعید چ.ع سه‌شنبه 15 مهر 1393 ساعت 22:27

خانم خاقانی؛
در سیستم فعلی هم بودند خیلی ها که دلزده شدند و رفتند، و خب فکر کنم سطح هنریشان کمتر از بقیه نبوده. و در سیستم رفاقتیِ درست کسی از بالا به پایین و بالعکس نگاه نمی کند چون هم همی دانند که هم ترازند و معیاری "قانونی" برای ارزشگذاری وجود ندارد که بخاهد کسی را بالا یا پایین ببرد. یکی از اهداف من برای این پیشنهاد اتفاقاً کم کردن از نقش قانون و تاکید بر نقش به قول شما خسروان است، ینی شکستن فضای به قول دوستان قانون زده و بها دادن به افرادی که به وسیله قانون منتخب می شوند تا فراتر از آن عمل کنند. موردی که اشاره کردید بسیار خوب که ممکن است کسی ازینکه نتواند وارد فضا شود دلسرد شده و ترک کند ولی به زعم من کسی که بخاهد و بجنگد و بماند و خودش را اثبات کند ارزشش از کسی که چون هیچ جای دیگری برای رفتن ندارد پس به کانون می آید و چون تولیدی ندارد مصرف میکند بیشتر است؛ و این چیزی نیست که قانون بتواند ایجاد کند بلکه فضایی است که افراد می سازندش. و اتفاقاً اینجوری آدمی که قدرتمند باشد و سطح هنری بالایی داشته باشد انگیزه برای ورود پیدا می کند.
ممنون از طرح کامنتتان :)

سعید چ.ع سه‌شنبه 15 مهر 1393 ساعت 22:31

حق رای مضاعف ینی اضافه شدن به بوروکراسی. و اضافه شدن به بوروکراسی ینی دلزدگی اعضایی مثل مثلاً توپشکن که قدرت فردیشون می تواند باگ های دموکراسی رو پوشش بدهد. پیشنهاد من اتفاقاً اعطای دیکتاتوری محدوده، برای اینکه در مواقع خاص بشود فراتر از قانون عمل کرد، برای اینکه اگه هم دلخوری ای پیش اومد فرد قربانی بشه و نه اینکه کسی از سیستم دلخور یا دلزده بشه، و اگه مشکلی پیش اومد فرد حلش کنه، نه قانون.

سعیدم خطاب به شکور.
و در ادامه اعلام می دارم که من به شخصه دیکتاتوری اقلیت بالا رو به دیکتاتوری اکثریت متوسط ترجیح میدم.

اسدی سه‌شنبه 15 مهر 1393 ساعت 23:59

چه کسانی میتونن رای مضاعف داشته باشند؟ چه کسانی تعیین میکنن که چه کسانی حق مضاعف داشته باشند؟ اعضای نهاد تصمیم گیری؟!!!

سعید ایزدی چهارشنبه 16 مهر 1393 ساعت 00:17 http://kafankhafan.blogfa.com

درباره حق رای مضاعف و کلا پیش رفتن به سوی عدالت بیشتر در کانون، من و عباس خیلی با هم صحبت کردیم. برای این کار چند جلسه 3 4 ساعته گذاشتیم. به شخصه برای اینکه نظر زینل رو بدونم. پاشدم رفتم بیرون باهاش 4 5 ساعتی صحبت کردم.
کلا براش خیلی تلاش کردیم. نه من و نه عباس و نه کسانی که در جریان اساس نامه هستند هیچ کدوم این حق رای رو عالی نمی دونند.

در مورد حق رای مضاعف دو نوع مطرح و بحث شده بود.

اولین مدل و آسون ترین مدلش این بود که هر کسی برای لیست فعالینش 3 نفر رو مشخص کنه که فعالیت بیشتری نسبت به بقه داشتند. بعد در هر رای گیری مسئول حق رای امتیاز ها رو حساب کنه و به رای هر کسی یک ارزش بده.

دومین مدل این بود که فعالیت رو مثل پول کنیم. به عبارت دیگه اینکه هر کسی با هر فعالیت یک امتیازی بدست بیاره. و در رای گیری ها مجموع امتیاز هر کسی محاسبه بشه و بر اساس اون حق رای داشته باشه.

به سعید جراغ علی و اشکان: بلاشک من و عباس بیشتر از شما ها در مورد باگ این سیستم حرف زدیم. ولی فعلا این مدل رو بهتر از همه می دونیم.

مشکل تو و عباس اینه که فقط حرف می زنین اصلا فکر نمیکنین
اشکانم
--------------
با گذاشتن خنده میخوای بگی که این جمله، توهین نیست؟
حاجی تا دیروز دلم تنگ شده بود برات. اصلن یادم رفته بود این سبک حرف زدنت رو. خعلی جونوری.
شکور
-------------------------
قربون دایی...خودمم دلم برای خودم تنگ شده بود حالا که فکر میکنم...
بعدشم دقیقن...با گذاشتن اون خنده ها صد در صد میخاسم بگم که شوخی کردم و خودم می دونم که تو و ایزدی فقط حرف نمیزنین...بلکه تو حرف میزنی و ایزدی فقط گوش میکنه

محمد گلخندان چهارشنبه 16 مهر 1393 ساعت 15:18

من با اون رفاقت تو کانون موافقم . مشکل اینجاست این رفاقت دیگه تقریبا نیست و جای خودش رو به قضاوت های کورکورانه و نشناخته داده ، فقط نگاهی به ۵۰ تا کامنت پست بالایی بنداز.

حق طلب چهارشنبه 16 مهر 1393 ساعت 22:24

دارم فکر می کنم رو حرف ها
فکر می کنم فضای دموکراسی الان به افراد غیر هنری به اندازه هنری ها بها می دهد که خیلی خیلی خوبه که خودمم جزوشم و عدالت رعایت میشه . پیشنهاد آقای چراغعلی به نفع هنری ها .من هم از قانو ن خسته شدم.اما کلا مشتاقم که بیشتر بدونم.شاید راه وسطی باشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد