کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

باز استاد,باز هیچکاک و بازم کانون فیلم و عکس

چرا هنوز هیچکاک می‌بینیم و چرا باید هیچکاک ببینیم

 آلفرد هیچکاک کارگردانی مولف است که تاثیر زیادی بر سینمای جهان گذاشته و علاوه بر این که بسیاری از مردم هنوز فیلم های وی را تماشا می کنند بسیاری از کارگردانان با گذشت سال‌های زیاد از تولید فیلم هایش سعی در تقلید یا تاثیرپذیری از وی دارند. اما دلیل این استقبال چیست؟ 

 

آلفرد هیچکاک زاده ۱۳ آگوست آخرین سال از قرن نوزدهم میلادی در لندن است و در ۱۹۸۰ در کالیفرنیا از دنیا رفت. همانطور که محل تولد و فوت این کارگردان متفاوت است فیلم هایش نیز به دو دسته انگلیسی و امریکایی تقسیم می شوند که اگر چه در عمده آنها مولفه های یکسانی وجود دارد اما توجه همیشگی هیچکاک به مخاطبان فیلم هایش باعث شده تا تفاوت های ساختاری و محتوایی مختلفی را در جزئیات آنها شاهد باشیم چرا که مخاطب خونسرد و خشک و رسمی انگلیسی با مخاطب شلوغ و ماجراجوی امریکایی متفاوت است و این کارگردان به این مسئله توجه لازم را داشته است.

در اینجا قصد داریم تا به برخی مولفه های خاص سینمای هیچکاک نگاهی گذرا داشته باشیم.

بازیگران خوش قیافه و پایان خوش

هیچکاک معتقد بود که دو عنصر اصلی باید در فیلم ها وجود داشته باشد که هر دو از حقوق تماشاگر است و یکی استفاده از بازیگران خوش قیافه و دیگری پایان خوش داستان است.

در حال حاضر بسیاری از بازیگران موفق سینما که مخاطب پسند نیز هستند وجود دارند که از قیافه معمولی و حتی گاهی نازیبایی برخوردارند و این موضوع با اولین اصل هیچکاک مغایرت دارد اما پایان خوش هنوز مقبول مردم معمولی به عنوان راس هرم سینماروها وجود دارد چرا که این مردم دوست دارند غم ها و گرفتاری های خود را در فضای تاریک و شخصی ذهنی خود در سالن های سینما فراموش کرده و با شادی و امید جایگزین کنند و هیچکاک با فراست ذاتی ای که داشت این را دریافته بود.

تعلیق موازی

قبل از هیچکاک فیلم های زیادی درست شدند که عنصر تعلیق در آنها استفاده شده و به خوبی هم به کار گرفته شده بود اما این استاد دلهره سینما نوعی از تعلیق را به نام «تعلیق موازی» ابداع کرد که هنوز کاربردهای فراوانی در سینما دارد.

در این نوع از تعلیق کاراکترهای فیلم در دو موقعیت دلهره آور قرار می گیرند که در کنار هم نمایش داده می شوند اما فقط تماشاگر از آنها باخبر است و خودشان نمی دانند. برای مثال در صحنه ای از فیلم «مارنی» شون کانری در حالی وارد دفتر می شود که در اتاق کناری تی پی هلدرن(مارنی) در حال سرقت از گاوصندوق است و بین آنها دیواری وجود دارد که همدیگر را نمی بینند اما تماشاگر با توجه به زاویه دوربین در نیمی از صحنه شون کانری و در نیمی دیگر هلدرن و موقعیت او را دارد.

این نوع تعلیق در آثار هیچکاک فراوان است و از رموز حفط جذابیت آثار اوست که هنوز آنها را دیدنی نگاه داشته است.

تلفیق مناسب معما و ماجرا

تریلرهای هیچکاک از آن رو معروفند که برای پیشبرد داستان تنها به معما و گره افکنی و گره گشایی بسنده نمی کنند و این ماجراست که بار پیشبرد فیلم را بر عهده می گیرد. از این روست که ویلیام آیریش نویسنده محبوب هیچکاک برای اقتباس می شود. در حالی که کارگردانان دیگر از داستان های نویسندگانی چون آگاتا کریستی یا جان دیکسون کار انگلیسی استفاده می کردند هیچکاک به دنبال آیریش امریکایی می رود چرا که ساسپنس مناسب خود را در نوشته های این نویسنده می بیند و «پنجره عقبی» شاهد مثال آن است.

هیچکاک قواعد فیلم های پلیسی را بر هم می زند و آگاهانه از یکی از متفاوت ترین نویسنده های ادبیات پلیسی با نام پاتریشیا های اسمیت فیلم «بیگانگان در ترن» را اقتباس می کند. های اسمیت متفاوت است چون که برای اولین بار قهرمانش را یک قاتل قرار می دهد که در بیست کتاب حضور دارد و آدم می کشد و دزدی می کند و همیشه هم قسر در می رود! او نیز مثل هیچکاک قواعد داستان های پلیسی را بر هم می ریزد و خلاف جریان انگلو ساکسونی یا همان عصر طلایی رمان پلیسی عمل می کند.

هیچکاک اصلا عاشق تفاوت ها و خارق عادتهاست و برای همین از دو نویسنده متفاوت دیگر با اسامی پیر بوآلو و توماس نارسژاک فرانسوی فیلم سرگیجه را اقتباس می کند هرچند در پایان داستان اصلی را تغییر می دهد و پایان خوش خودش را به فیلمنامه اضافه می کند.


قهرمانان عادی قربانی

یکی دیگر از تفاوت های هیچکاک انتخاب قهرمانانی است که همگی قربانی هستند. در واقع در ادبیات جنایی این بوآلو نارسژاک هستند که این زاویه دید را برای اولین بار ابداع می کنند و نمونه ان همان فیلم سرگیجه است که در پایان می فهمیم کاراگاه داستان در اصل قربانی داستان است!

در اغلب فیلم های هیچکاک شخصیت اصلی داستان قربانی بیگناهی است که باید بی گناهی اش را ثابت کند و سرآمد آنها قهرمان فیلم «مرد عوضی» است که با وجود پایان خوش هیچکاکی اش فیلمی تلخ است
نظرات 3 + ارسال نظر
علی عبدی شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 20:12

به نظرم بهتره منبع مورد استفاده رو هم ذکر کنید (اگر از خودتون نیست البته).

عطار شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 21:25

خیلی هم خوب
البته تو متن یه جا نوشته شده که واسه فیلم سرگیجه هیچکاک پایان داستان رو عوض کرده و پایان خوش گذاشت,در حالی که اینطور نیست و اتفاقا پایان فیلم بسیار تکان دهنده و تلخه.

علیرضا ملک محمدی شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 21:49

احسنت به تو عبقر عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد