کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

زادروز آلفرد هیچکاک




امروز تولد سر آلفرد جوزف هیچکاک کارگردان سرشناس برتانیایی و به گفته ی بسیاری بزرگترین کارگردان تمام تاریخ سینماست (که البته جای بحث دارد) 

  

شاید باید به گفته ی تروفو اعتماد کرد که  [زیر ظاهر مردی مطمئن به خویش ، هزل گو و نیشزن ، مردی حساس ، صدمه پذیر و عاطفی نهفته است. مردی که عواطفی را که می خواهد به تماشاگران آثارش منتقل سازد ، خود عمیقاً و به شدت احساس می کند. مردی که در تجسم ترس در سینما نظیر ندارد ، خود موجودی است بسیار ترسان و من تصور می کنم که این جنبه از شخصیتش در توفیق او اثر مستقیم داشته است .]

هیچکاک پیوسته از فساد جوامع بشری خرد می شد و با لحنی متاثر و در قاموس ژانر دلهره لعن و نفرین خود را نثار صاحبان قدرت و انسان های بی بهره از انسانیت می کرد .

به طوری که خود او می گوید :

من به مانند یک فیلسوف به مردم همان چیزی را می‌دهم که می‌خواهند. آنها دوست دارند که ترس و وحشت را تجربه کنند خوب من هم همان را به آنها می‌دهم.

علاوه بر فیلمسازی ، تاثیر وی بر هم نسلان خویش به ویژه نسل های آتی به گونه ایست که هیچکاک را بی بدیل در عرصه ی سینما می سازد . سینماگرانی نظیر تروفو،گدار،رومر،ریوت و شابرول و بسیاری دیگر در این دسته قرار می گیرند

هرچند قول متفق بسیاری از هنرمندان بر این است که هیچکاک نمونه ی تمام عیارمولف به معنای (هدایتگر) همه جانبه ی فیلم می باشد اما نباید در بیان این قول به قدری اغراق کرد که نقش بزرگانی نظیر برنارد هرمان (موسیقی) رابرت برکس (فیلم برداری ) و ستاره های رب النوعی نظیر جان استوارت ، کری گرانت را نادیده گرفت

امری که خود هیچکاک به آن نیز واقف بود ...

شاید در میان فیلم هایش روانی،سرگیجه،پنجره پشتی و شمال از شمال غرب ، ربکا بیشتر به چشم آمده اند اما پیشنهاد شخصی ام بر این است که برای شناخت مولفه های شخصیتی هیچکاک فیلم (اقرار می کنم ) را ببینید . پرندگان که نیز جای خود دارد ...

هیچکاک در رانش سخن هم ید طولایی داشت :

طول فیلم باید رابطه مستقیمی با حجم مثانه بیننده داشته باشد.

بلوندها بهترین نوع قربانیان هستند. آنها مثل برف دست نخورده‌ای هستند که رویشان ردی از خون بجا مانده باشد.

به آنها لذت بدهید، لذتی مانند لحظه‌ای که از یک کابوس بیدار می‌شوند

من یک کارگردان کلیشه شده هستم، اگر سیندرلا هم بسازم تماشاگران فوراً در کالسکه به دنبال یک جسد می‌گردند.

چیزهایی که آدرنالین خون من را بالا می‌برند: ۱- بچه کوچک ۲- پلیس ۳- ارتفاع ۴- اینکه فیلم بعدی‌ام از فیلم قبلی‌ام بهتر نباشد.

من یک راه درمان قطعی برای گلودرد دارم، آن را ببرید.

گر فیلمی خوب است، صدا می‌تواند قطع شود و تماشاگر هنوز کاملاً حواسش به این باشد که دارد چه اتفاقی می‌افتد.

در یک فیلم داستانی کارگردان خداست و در یک مستند، خدا کارگردان است.

انتقام چیز شیرینی است که چاق نمی‌کند.

تلویزیون قتل را به داخل خانه‌ها برگرداند، یعنی جایی که به آن تعلق دارد.

تنها راه خلاص شدن من از شر ترسهایم این است که آنها را فیلم کنم.

تخم مرغ مرا می‌ترساند، بیشتر از ترس، آشفته‌ام می‌کند، تا به حال چیزی آشفته کننده‌تر از پاره شدن زرده تخم مرغ و پخش شدن مایع زرد رنگ داخلش دیده‌اید؟ خون، قرمز است، خوشحال و بذله گو، ولی زرده تخم مرغ، اعصاب خرد کن، هیچ وقت آن را نخوردم.

در روزگار قدیم تبهکاران سبیل داشتند و به سگها لگد می‌زدند. امروزه تماشاچیان باهوشترند، آنها نمی‌خواهند که تبهکار شان ناگهان با نوری سبز بر چهره‌اش به وسط صحنه پرتاب شود، آنها یک آدم معمولی می‌خواهند که فقط چند نقطه ضعف داشته باشد.

برای من روح (روانی) یک کمدی است،

صحنه‌های قتل را مثل صحنه‌های عاشقانه کارگردانی کنید و صحنه‌های عاشقانه را مثل صحنه‌های قتل .


هرچند بسیاری از این گفته ها نیز می تواند مانند ادعای هیچکاک در مورد (طناب) صرفا یک شوخی با مخاطب بوده باشد تا گفته های حقیقی وی



نظرات 7 + ارسال نظر
ترابی چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 12:43

بهتر نیست از ادامه مطلب استفاده کنید

سپاس فراوان از یاد آوریتون
_________________________
پاسخ از کیه؟
کاش بخش کمتری ازاین پست و پست های اخیر هنری به ادامه مطلب می رفت!
براساس اون صحبت آقای شکوری راجع به جذب مخاطب برای وبلاگ عرض می کنم ، اینکه اینجور پست ها که بخش هنری کانون رو شامل میشن کمتر برن تو ادامه مطلب و پست های دیگه (گزارش فعالیت ، اساسنامه و ...) تا جایی که امکانش هست برن به ادامه مطلب.
البته باز هم هرجور نویسنده و مسئول محترم وبلاگ صلاح میدونن :)
جهان
من همین الان یادم افتاد که اسم ننوشتم گفتم خانم طلاکوب الانه که شاکی بشه
زردکوهی
والا این رو از عباس می پرسیم اما فکر می کنم که اصلا چندان مهم نیست که چمقدار در ادامه مطلب و چ مقدار در غیر باشه چرا که فکر می کنم اساس هر وبلاگ اینه که عضوهاش حتی برای دیدن نظرات هم که شده برن تو ادامه مطلب و یکم پویا باشن . هرچند احساس می گنم قرار گرفتن بیشتر قسمت یک پست تو ادامه مطلب از جهت کوتاه کردن سخن تو صفحه ی اصلی پبج بهتر باشه
با احترام زردکوهی
_________________
کاش پاسختون رو با خط چین تفکیک می کردید آقای زرد کوهی :)
عرضم به حضورتون که منظور بنده از جذب مخاطب بیشتر مخاطبینی غیر از اعضای خود کانونه.
بسیار از هموطنان!!! هستن که به وبلاگ وزین کانون فیلم سر میزنن و کامنت نمیزارن که غالبا مخاطب هنری کانون و وبلاگ محسوب میشن، پس هرچی موارد هنری توی وبلاگ پررنگ بشه بهتره به نظرم.
جهان

طلاکوب چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 16:22

برچسب هاتون رو با Enter جدا کنید.
مسئولِ شاکی!

چرا کسی تو کانون به فکر نمایش این فیلمای مشهور به اعضا نیست. فیلمای هیچکاک مثلا..

عماد زردکوهی چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 17:01

به خانم طلاکوب : چشم مسول محترم شاکی :) در مورد پخش فیلم ها هم به شدت همسو ام باهاتون چون احساس می کنم تا نمایش درستی از فیلم های مهم نداشته باشیم نمی شه هم انتظار بالا رفتن فهم سینمایی از بیننده ها رو داشت
زردکوهی
---------------------
به عباس : نظرت راجب پخش و بررسی فیلم های موج و نو و اسلاف تاثیر گذارشون (هیچکاک-هاکس و ...) تو یه دوره 4 هفته ای چیه ؟ شدنیه !؟؟
زردکوهی

قطعاً شدنیه به ویژه فیلم های هیچکاک.
خیلی هم موافقم ولی به صورت اکران های تخصصی (نه خصوصی. اشتباه نشه)
هر فیلمی که میخوای در این حیطه نمایش بدی رو با کمک ایزدی، قربانی، قدکساز، یوسف دوست و اگه تونستم خودم، برای اکران تا آخر تابستون اصلاح کن قناری.
شکور
---------------------------------
خب خیلی خوبه من هماهنگ می کنم که ازکارای هیچکاک شروع کنیم
زردکوهی

به عماد چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 20:04

چی رو از من پرسیدی؟
من که سوالی پیدا نکردم قناری
شکور

البته سوال اخیرت رو پاسخ داده ام ولی در نظر قبلیت گفتی از من می پرسی ولی سوال نبود
شکور

محمدمهدی رسولی چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 21:01

اولین فیلمی ک تز هیچکاک دیدم شمال از شمال غربی بود ک به شدت برام جذاب بود...


زردکوهی

پژمان دلیاری پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 00:54

) لذت بردیم (

این طرفا؟
شکور
--------

عماد

سعید پشت مشهدی پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 02:28

فیلم دردسر هری یک کار کمدی و دیده نشده هیچکاکه من توصیه میکنم اون رو ببینن دوستان بسیار کار مدرنیه.

حالا نمی خوام نظرم رو بگم اما واقعا کمدی نمی شه اسمش رو گذشت
زردکوهی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد