کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

دکترین: بازهم تصورات اشتباه نسبت به شورای مرکزی / پاسخ هایی به پست قدکساز

قدکساز در فضای مجازی پستی گذاشته بود که من با خوندنش تعجب کردم. در زیر توضیحات من رو نسبت به پست قدک بخونید. دکترین هایی هم بعداً در این رابطه میدم که ازونجا که به انتخابات مربوط میشه، اگه تا فردا ساعت 9 نرسیدم بذارم، میذارم ایشالا بعد از انتخابات:

 

 

عضویت در شورای مرکز افتخاری که ندارد، همه‌ش هم دردسر است، هدف هم که خدمت به خلق و دانشجوست، پس دلیلی ندارد که بر سر این بی‌قدرتی جنگ و دعوا به وجود بیاید. حالا نکته‌ای که خواستم عارض باشم خدمتتان:

اوّلن، قدرت باید جریان داشته باشد.

کدام قدرت؟ همونطور که می دونیم و خودت اشاره کردی، شورای مرکزی قدرتی جز 3 مورد صلاحیتش نداره. اساسنامه رو ببین! قدرت رو باید در میزان امکان و اختیار تصمیم گیری ببینی... حالا ببین قدرت در کانون فیلم دست کیه؟ تصمیم گیری برای کانون رو کی انجام میده؟ حق تصمیم گیری در تمام مصادیق با کیه؟ نهاد تصمیم گیری... نه شورای مرکزی.

صلاحیت شورای مرکزی در سه مورد بیشتر نیست:

1- انتخاب دبیر با اکثریت 4-0 یا 4-1 یا 3-0 یا اگه اشتباه نکنم 3-1-0 در ابتدای سال

2- انتخاب دبیر از بین خود اعضای شورای مرکزی اگه صلاح دید در صورت استعفا یا انعزال سمت مصداق دبیر در همان سال انتخاب شدن شورای مرکزی

3- یه صلاحیتی در حیطه ی بحث اقتصادی کلاس هایی که اعضای کانون میخوان انجام بدن که شورای مرکزی و اگه اشتباه نکنم چند نفر دیگه میان یه عده رو انتخاب می کنن که به پیشنهاد مدیر اجرایی کلاس پولکی کانون رسیدگی کنن

حالا نگاه کن به صلاحیت نهاد تصمیم گیری کانون... صلاحیت عام نسبت به تصمیم گیری در مورد تمام (تکرار می کنم... تمام) مسائل کانون. حتی نهاد تصمیم گیری می تونه تو مدیریت مدیر اجرایی پروژه هم دخالت کنه. (که البت بهتره که این کار رو نکنه)

قدرت جریان دارد. چرا؟ چون نهاد تصمیم گیری جریان دارد. چون نهاد تصمیم گیری منعطف است. قدرت جریان دارد چون هر کس که فعالیت کند، جزو نهاد تصمیم گیری می شود.

بسیاری از پیر و پاتال های کانون، اغلب، از عضویت در نهاد تصمیم گیری محروم میشن چون دیگه وقت ندارن که بیان تو جلسات یا تو بعضی از فعالیت ها باشن. به طور مثال محمد فرامرزی سه هفته در میون شاید حق حضور درمرکز قدرت کانون رو به دست بیاره اون هم علتش سر کار بودنشه.

حتی منی که اینقد فعالیت می کنم هم گهگاه حق رایم رو در نهاد تصمیم گیری از دست میدم. این یعنی جریان داشتن قدرت.

 

این نهاد دانشجویی نیاز دارد که آدم‌های جدید به خود ببیند.

بله. نیاز دارد که اعضای جدید به خود ببیند. به همین علت هم هر سال ما سعی میکنیم که اعضای جدید جذب کنیم. (که البت خیلی ها مثل تو در این امر مشارکت قوی ندارید) و همچنین تجربیاتمون رو انتقال می دیم (که باز هم تو خیلی در این امر مشارکت نمی کنی)

 

پویاییِ این نهاد به این نیست که عباس شکوری و محمد فرامرزی و امیر حیدری بخواهند شورای مرکزی را تشکیل بدهند.

چرا همه چیز رو با هم قاطی می کنی؟

پویایی تشکل دانشجویی به فعالیت هاشه... همچنین به جدید شدن اعضای فعالش.

شورای مرکزی آیا نمایشگر پویایی کانونه؟

اصلاً می دونی شورای مرکزی چیه؟

قبل از اینکه این جمله رو بگی اول باید به این فکر کنی که چه چیز پویایی کانون رو نشون میده. داری از صفت «پویایی» صحبت میکنی. پویایی یعنی فعال بودن. فعال بودن چه ربطی به شورای مرکزی داره؟!

اصلا این جمله که «پویایی این نهاد به این نیست که فلانی شورای مرکزی را تشکیل دهد» چه جمله ایه دیگه؟! مگه کسی، تو آیین نامه یا اساسنامه یا جایی، گفته که شورای مرکزی پویایی رو نشون میده که تو همچین جمله ای گفتی؟

بذار بهت بگم شورای مرکزی چیه. داستان از انتخاب دبیر شروع شد. نهاد تصمیم گیری، آیین نامه ی کانون ها رو مطابق با واقع دونست و به این عقیده معتقد شد که «ما نیاز به یک دبیر واحد داریم». همچنین نهاد تصمیم گیری به این نتیجه رسید که برای انتخاب دبیر، باید یه انتخابات برگزار بشه. از طرفی نهاد تصمیم گیری به این نتیجه رسید که باید برای انتخاب دبیر، دو صفت به کار گرفته بشه:

اول: اراده ی اعضایی که میخوان عضو کانون باشن، نمایان گر دموکراسی کانون

دوم: تشخیص صلاحیت فرد توسط اعضایی که باید ها و نباید های کانون رو دقیق می دونن

برای همین نهاد تصمیم گیری به این نتیجه رسید که انتخابات باید دو مرحله ای باشه. در مرحله ی اول، اراده ی اعضا میان 5 نفر رو به عنوان افرادی که باید ها و نباید های کانون رو بیش از سایرین می دونن انتخاب می کنن. و در مرحله ی بعد به اونها این اختیار رو میدن که با اکثریت مطلق، کسی رو که فکر می کنن بین خودشون از بقیه بهتر می تونه کانون رو مدیریت کنه انتخاب کنن.

فکر میکنی پویایی کانون به تغییر و تحول در اعضای این شورای مرکزیه؟ این چه حرفیه دیگه! پس تلمبار شدن تجربیات چی؟ بعضی سمت ها هست که نباید بهش به عنوان جایی برای «کسب تجربه» یا «جوون ها بیان که بهتر باشه» و این مسائل فکر کرد! همه ی سمت ها که اینطوری نیستن که! مثل این می مونه که مثلاً بگیم رئیس جمهور کشور رو جوون انتخاب کنیم که پویایی نظام سیاسی مملکت رو نشون بدیم! این چه حرفیه دیگه!؟ بعضی سمت ها، جایی برای کسب تجربه نیست بلکه جایی هست که اتفاقاً مجرب ترین اعضا باید جمع شن. جایی برای این نیست که بعداً افسوسش رو بخوریم بلکه باید گل درشت ترین اعضای کانون دور هم جمع شن.

اتفاقاً اینکه شورای مرکزی یه تشکل دانشجویی، از اعضای جوون تشکیل بشه، عجیب و خطرناکه! این یعنی ما مجرب نداشتیم که این اعضای کم تجربه اومدن دبیر رو انتخاب کنن. می دونی انتخاب دبیر و احراز ملاک های مناسب برای این سمت و انطباقش با مصداق، نیاز به چقد تجربه داره؟ و البت که هرچه تجربه در کانون بیشتر باشه، احراز صفات دبیری در عضو هم بهتر رخ میده!

اینکه شورای مرکزی رو «نشونه ای از پویایی» کانون بدونی، به نظر من یه نظر بدون مبناست. و تالی فاسد خواهد داشت یعنی بر این مبنا خیلی اشتباهات دیگه میشه کرد. مثلاً دوستان بیان بر اساس این تفکر بخوان که «کانون رو پویاتر کنن» و بر همین مبنا «کسایی که تجربه ی کمتری» دارن رو برای شورایی که میخواد دبیر کانون رو انتخاب کنه، انتخاب کنن!

حتمن اعضای کم تجربه‌تری هستند که می‌توانند این بی‌قدرتی را دست بگیرند و همزمان از تجربیاتِ باتجربه‌ها بهره ببرند و کانون را یک نهاد پویا از همه نظر (نه فقط از نظر فعالیت) نشان دهند.

مبنای این جملات رو نمی فهمم...

چرا باید اعضای کم تجربه رو بکنیم اعضای شورای مرکزی؟ چرا باید در انتخاب دبیر ریسک کنیم؟ چرا باید در خطرناک ترین انتخاب کانونی، ریسک کنیم؟

مگه انتخاب دبیر مثل اجازه ی استفاده از کامپیوتر(در مسئولیت کانکس) یا اینکه نظم کامپیوتر چجوری باشه(در مسئولیت آرشیو) یا اینکه آنتی ویروس چی نصب کنیم(در مسئولیت کامپیوتر) هست که اینقد راحت در موردش صحبت میکنی؟

سمت دبیری، سمت مسئولیت اساسنامه و همچین سمت انتخاب دبیر در شورای مرکزی، حساس ترین وظایف در سمت های کانون دارن. اصرار بر اینکه جوان ها امثال این سمت ها رو در دست بگیرن برای چیه؟

پس کجا باید «سنگین ترین مهره ها» رو خرج کنیم؟

اصلاً وصف «پویا تر کردن کانون» به وسیله ی «انتخاب کم تجربه ها» در سمت «انتخاب گران دبیر» چطور ممکنه؟

به فرض هم که این صفت با این روش رخ بده(که من اصلاً نمی فهمم یعنی چی). تحقق این صفت به چه قیمتی؟

وقتی یه سری عضو خیلی با تجربه و منطق خوب و فهم درست کانونی داریم بیایم اعضایی با دوز کمتر در این صفات رو انتخاب کنیم که دبیر رو انتخاب کنن! تا به این وسیله کانون رو پویا کنیم؟!!! اصلاً متوجهی که چه امر مهمی رو برای رسیدن به وصف کوچیک و محتملی داری به خطر می اندازی؟ داری از «انتخاب دبیر» به صورت یک وسیله استفاده می کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

انتخاب دبیر رو وسیله ای میکنی برای «پویاتر کردن کانون»!!!!!!!!!!!!!

من که ادعا دارم:

1- انتخابات دبیری ربطی به پویایی کانون نداره و اگر هم داره اونقد ربطش ضعیف و ناچیزه که نباید براش، امر مهم رو کنار گذاشت

2- اعضای شورای مرکزی، باید از کسایی انتخاب بشن که در این سه صفت از بقیه سر باشن:

منطق، مدیریت، فهم کانونی. 

به این واسطه اونها می تونن از بین خودشون کسی که برای دبیری کانون بهتره رو انتخاب کنن.

هر عضو شورای مرکزی باید اونقد در این سه صفت، قدر باشه که خودش لیاقت دبیری کانون رو داشته باشه. و مسائلی مثل «وقت نداشتن و...» فقط مانع از این باشه که دبیر بشه. یعنی بالقوه خودش صلاحیت دبیری کانون رو داره ولی نمی تونه بالفعل باشه.

کسی که کم تجربه اس یا منطقش ضعیفه یا فهمش از تشکل دانشجویی یا کانون فیلم نسبت به 5 نفر دیگه پائینه، صلاحیت این رو نداره که دبیر بشه بنابراین نباید هم عضو شورای مرکزی بشه.

اعضای شورای مرکزی باید از «گل درشت ترین ها»  باشن تا «گل درشت بون» یک دبیر رو احراز کنن. چیزی مثل پروسه ی مجتهد شدن در فقه. صرفا مجتهدین هستن که می تونن بگن کی به اجتهاد رسیده و کی نرسیده. کسی که خودش به حد اجتهاد نرسیده که نمی تونه بفهمه کس دیگه رسیده یا نه!

 

دوّمن و سوّمن، انتخاب افراد یاد شده و شاید تا حدودی عطارپور در شورای مرکزی، حالتی استبدادی و صنفی به کانون می‌دهد. منظورم از استبدادی این نیست که این‌ افراد از کانون سوء استفاده می‌کنند یا شایستگی ندارند یا هرچه، منظور این است که کسی که از بیرون کانون را رصد می‌کند نباید پیش خودش فکر کند که این ها فقط همین آدم‌ها را دارند که هر سال بیاورند و بقیه ‌نگاه می‌کنند، یا ممکن است اصلن فکر کنند بقیه‌ای وجود ندارد. باید زمینه برای این که دیگران هم خودشان را نشان دهند باز باشد.

اول اینکه بعضی مسائل کانون اونقد مهمه که نباید حرص نگاه افراد بیرونی رو بخوری.

بعله. خیلی از مسائل رو ما برای اینکه ظاهر امر برای بیرونی ها هم موجه به نظر بیاد، رعایت میکنیم. ولی آیا در همه ی مسائل باید این کار رو کرد؟ نگاه بیرونی تا چقد مهمه مگه؟ تا اینقد که ما مهمترین مسائلمون رو بر اساس اونچه اونها دوست دارن بچینیم؟

به نگاه بیرونی چیکار داری. مسئله ی انتخاب دبیر برای یه کانون مهمترین تصمیم ساله کانونه! میخوای این تصمیم رو بر اساس اینکه دیگرون چجوری نگاهمون میکنن بگیریم؟!

 

ثانیاً اینکه، به نظرم این نگاهی که ازش دم زدی، نگاه بیرونی نیست بلکه نگاه خودته.

من سعی میکنم نگاهت رو اصلاح کنم. اگر فکر میکنی وقتی آدم ها تکراری میشن یعنی اینکه کانون جز اینها کسی رو نداره، خوب بذار من این عبارت رو طور دیگه بنویسم

به جای اینکه بگی «کانون کس دیگه ای رو نداره» بگو «کانون از اینها صالح تر برای انتخاب دبیر نداره»

فکر میکنی وقتی اینطوری به قضیه نگاه کنی، باز هم احساس بد بکنی؟

به نظرت چه افرادی هستن که نگاهشون نسبت به اینکه فرد مناسب برای دبیری چه کسی می تونه باشه، درست تره؟

منه عباس شکوری می گم: افرادی بهترین تصمیم رو نسبت به گزینه ی دبیری می گیرن که مجرب ترین و منطقی ترین اعضای کانون باشن و البته فهمشون از کانون هم از بقیه درست تر باشه...

خیلی ها تو دایره ی اولویت، این اولویت رو از دست میدن یا به این اولویت ها می رسن

مثلاً زین ال سالهاست که یکی از اولین ها در این اولویت هاست... یعنی کسیه که نسبت به اغلب اعضا، تجربه ی کانونیش بالاس.

نسبت به اغلب اعضا، منطقش قویه... و نسبت به اغلب اعضا، فهمش از تشکل دانشجویی درست تره. حالا اگه سالهای سال کسی به حد زین ال نرسه، ما زینل رو بذاریم کنار چون تکراری شده؟

من میگم: دیگرون به این حد برسن تا من زینل رو بذارم کنار؛ نه اینکه من زینل رو بذارم کنار چون تکراری شده!!!

بذار بقیه برسن به گنده های کانون و گنده بشن، بعد گنده ها رو بردار!

حداقل بگو این افراد گنده نیستن. نگو که قبول داری گنده ان ولی با این حال میخوای که یه سری عضوی که از اینها کوچک ترن، دبیر رو انتخاب کنن!

 

 

چهارمن، اگر شورای مرکزی را آدم‌های جدید تشکیل ندهند، وابستگی کانون روز به روز به افراد یاد شده بیشتر خواهد شد و با ترک کانون توسط هر کدام از آن ها مشکلات روی سر ما خواهد بارید. باید افراد جدید وارد عمل شوند و قدرت و مؤکدّن تجربه را از این افراد بگیرند.

وابستگی کانون به افراد شورای مرکزی؟

قبل از هرچیز بگم که بازم به نظرم ربطی نداره که نداره.

اول اینکه حواست باشه این وابستگی ای که خودم هم همش درموردش دارم صحبت می کنم نسبت به چه افرادیه. اغلب کسایی که کانون بهشون وابسته اس، به خاطر استعداد خاص همون افراده که کانون بهشون وابسته اس. نه به خاطر اینکه اونها، مثلاً عضو شورای مرکزی بوده ان یا نبوده اند! و مثلاً به واسطه ی عضویت در شورای مرکزی تجربه ای کسب کرده ان..

ثانیاً این قضیه ی وابستگی، در تمام تشکل ها هست و چیز عجیب و غریبی نیست و باز هم میگم که ربطی به شورای مرکزی بودن نداره

ثالثاً راه حل رفع این وابستگی، انتقال تجربه و کسب عضو با استعداده نه جایگزینی مجربین کانون با کم تجربه ها برای امر انتخاب دبیری!

آخه انتخاب دبیر چه ربطی به وابستگی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نکنه فکر کردی اگه این 5 نفر نبودن، کانون برای انتخاب دبیر به اینهایی که رفتن وابسته می موند؟

اصلاً منظورت از وابستگی چیه؟! عجبا!

فکر میکنی علت اصلی اینکه من موافق دبیری خانم ترابی هستم نه امیر حیدری، اینه که مثلاً امیر نباشه تا کانون از وابستگیش کم بشه؟ نه. من واقعاً معتقدم که ترابی نسبت به حیدری در حال حاضر دبیر بهتری می تونه باشه برای کانون. بابا بهترین ها باید در بعضی از سمت ها باشن. حالا با هر سن و سال و تکراری بودنی! همه ی سمت ها که جای تجربه نیست که! خیلی از سمت ها در حدی حساس هستن که باید بهترین ها اونها رو به دست بگیرن. از جمله اساسنامه و دبیری. انتخاب دبیری هم به تبع خود دبیری از مهمترین انتخاب های کانونه.

اینکه میگی افراد جدید وارد شورای مرکزی بشن تا قدرت رو از اینها بگیرن! و یا تجربه رو از اینها بگیرن! این حرفا چه معنایی داره آخه؟

در مورد قدرت که هیچی... عرض کردم که قدرتی در کار نیست و قدرت دست  نهاد تصمیم گیریه. (بعداً در وبلاگ مثل اینکه اصلاح کردی)

و در مورد تجربه گرفتن! میخوای من برم رئیس جمهور ایران بشم تا تجربه ی رئیس جمهور شدن رو به دست بیارم؟ آیا فکر میکنی این درسته؟ بحث مقایسه ی سمت دبیری با ریاست جمهوری در جامعه ی کانون فیلم و جامعه ی ایرانه. همچنین مقایسه ی مثلاً مجلس خواص انگلستان با شورای مرکزی کانون.

یه نگاه بنداز به سمت معاونت در کانون. این سمت چرا برای تجربه تاسیس شد؟ چون اگه کسی توش خراب کاری کنه، اتفاق وحشتناکی برای کانون پیش نمیاد. حالا اینی که گذاشتی توی شورای مرکزی تجربه کسب کنه، اگه در کسب تجربه خراب کاری کنه چی میشه؟ هیچی، دبیر خوبی انتخاب نمیشه یا کانون در انتخاب دبیر به چالش انتخاباتی کشیده میشه...

البت دوره ی اخیر همگی با انتخاب خانم ترابی موافقن. ولی اگه بخوایم «کلی» صحبت کنیم و به تمام انتخابات ها تعمیم بدیم، من مکرراً عرض میکنم که: شورای مرکزی و دبیری و سمت اساسنامه جایی برای کسب تجربه نیست بلکه اونقد سمت های حساسی هستن که باید بهترین اعضا برای انجام مسئولیت های این سمت ها و مناسب ترین اعضا برای انجام وظایف اون سمت ها، توش قرار بگیرن

از طرفی، اگر هم حرفت صرفاً در مورد همین انتخابات باشه که میگی حالا که همگی سر خانم ترابی توافق دارن، کسایی انتخاب بشن تا تجربه کسب کنن باز هم من مخالف صحبتت حتی در همین مصداق هم هستم به این علل:

1- صلاحیت شورای مرکزی، صلاحیت سالانه اس. یعنی در سال هروقت دبیر وقت به شکلی دیگه دبیر نبود، شورای مرکزی وقت اگه صلاح دونست باید دبیر بعدی رو از بین خودشون انتخاب کنه.

2- شورای مرکزی صلاحیت سومی هم داره(دقیق جزئیات رو یادم نیست و از اساسنامه بخونید). صلاحیت در انتخاب شورایی که قراره پروژه ی کلاسی با تدریس یکی از اعضا که بار مالی داره رو بررسی کنه. خوب حواست هست این یعنی چی؟ ما از قدیم در مورد اینکه اعضای کانون از طریق فعالیت در کانون پول به دست بیاریم، چالش داشتیم. من همیشه مخالف بودم تا اینکه بحث های جدیدی شد و به پیشنهاد یکی از اعضا موافق این شدم که با بررسی یه گروه خاص، و با تاکید بر کم بودن مزیت مالی ای که به عضو می رسه، این قضیه محقق بشه. بعد از کلی بحث و اتاق فکر با کلی احتیاط و بروکراسی قانونی نوشته شد که در هر بار مطرح شدن همچین پروژه ای، شورای مرکزی(و...) موظف بشن که یه عده ای رو برای بررسی پروژه انتخاب کنن. بحث مالی کلاس های اعضا و ورود پول به کانون اونقد پدیده ی خطرناکی هست که ما گام اول رو سپردیم دست یه سری مجرب. البت شورای مرکزی همراه با یه سری از مدیر سمت ها این کار رو انجام میدن، ولی مدیران سمت برای بحث به روز بودن کانون هستن و شورای مرکزی هم با داشتن صفت های سنگین از تجربه و منطق و فهم درست کانونی. حالا میخوای شورای مرکزی رو از این صفات باز هم ضعیف کنی... و بحث ورود پول به کانون رو خطرناک تر کنی

3- هر آنچه تو در یک مصداق انجام بدی، برای مصادیق دیگه، مورد استناد قرار می گیره. فکر نکن اگه این صحبت هات رو فقط در باره ی همین یک مصداق بیاری، دیگه در مصادیق دیگه مشکل حل میشه. سال بعد اگه یه سری مجرب سر یکی توافق داشتن و یه سری کم تجربه سر یه فرد دیگه توافق داشتن، به حرفها و شیوه ی انتخابات امسال استناد همیشه (منظورم استناد ذهنیه نه مثلاً استناد در دادگاه و استدلال)

 

 

کمی تغییر ساختاری و انتقال بی‌قدرتی حتمن میتواند به رُشد کانون کمک کند.

از کجا به این «حتمن» رسیدی؟

چرا اینطوری به قضیه نگاه نمیکنی: ما کم تجربه ها رو انتخاب کنیم، و در آینده وقتی نیاز به تصمیمی از شورای مرکزی در بحث اقتصادی یک کلاس یا گزینه ی جایگزین دبیری شد، به یک تصمیم که احتمال غلط بودنش بیشتره برسیم و این به ضرر رشد کانون باشه...(بحث ورود پول به کانون مسئله ی معمولی ای نیست ها)

من با تغییر خوب و انعطاف درست و پیشرفت موافقم و با تغییر بد، انعطاف غلط و پسرفت مخالف. به همین راحتی هر تغیری رو مفید می دونی؟!

 

 من از همه دوستان میخواهم که ترس یا هر چیزی که باعث می‌شود به کاندیداتوری فکر نکنند را کنار بگذارند و هر چه سریع تر اقدام کنند.

من، عباس شکوری، کسی که ادعا داره، (تکرار میکنم، ادعا داره،) از تمامی کسایی که تا به حال وارد کانون فیلم شدن و یا از کانون خارج شدن، درک و فهم کانونیش بیشتره، تجربش بیشتره، و حتی منطقش واقعی تره، در مقابل پیشنهادی که قدکساز مطرح کرده به تمامی اعضای کانون حتی قربانی پیشنهاد دارم:

1- به شورای مرکزی به عنوان جایی برای کسب تجربه نگاه نکنن.(همچنین به سمت دبیری و سمت مسئول اساسنامه)

2- اگه کاندیداهای مطرح شده رو از سه حیث ذیل برتر از خودشون می دونن، کاندیدا نشن تا رای ها تقیسم نشن:

اول: منطق                        دوم: تجربه به ویژه در حیطه ی مدیریت   سوم: درک و فهم درست از تشکل دانشجویی و کانون فیلم و عکس

کلاً به کاندیداهای شورای مرکزی اینطور نگاه کنن: کسایی که در کانون نسبت به سایرین بالفعل صلاحیت دبیر شدن رو بیشتر دارن (هرچند بالقوه بعضی هاشون این امکان رو ندارن.) مثلا در لیستی که به عنوان ائتلاف مطرح کردم، من کاملا فرامرزی رو دارای پتانسیل قوی دبیری می دونم زیرا هم منطقش رو خیلی قبول دارم هم درک و فهمش از تشکل دانشجوییش رو و هم تجربه ی زیادی در مدیریت داره و به این میگم «اجتهاد در کانون فیلم» و این فرد رو کسی می دونم که حتی اگه خودش هم نتونه دبیر بشه، بتونه مصداق درست برای دبیری رو انتخاب کنه.(یعنی بتونه مجتهد بعدی رو تشخیص بده)

البت اگه حرفای من رو درست نمی دونید،‌ به اونچه بهش معتقدید عمل کنید.

 

 

خانم کنعانی زیر پست قدک در اینترنت نظری رو به شرح زیر گذاشتن:

Parastoo Kanani

 manam ba nazare shoma moafegham fk mikonam kolan kanoon ye fazaye baseiy b khodesh gerefte k ejaze faaliyat b jadid tara kamtar dade mishe!albate ag sharayeti beshe k ghadimitara betunan tajrobehashono b ma jadidtara montaghel konan kheili khob bashe!shora ham ag tarkibi az afrade jadido ghadimi bashe bnazaram karamad tar mishe chon ham afkare no hast ham tajrobe

این نظر، اونقد نظر عجیبیه، اونقد نظر عجیبه که یه پست مفصل مجزا میخواد که ایشالا میذارم. ولی من به تمامی دوستانی که تفاوت بین«شورای مرکزی» با «مجمع عمومی» و «نهاد تصمیم گیری» و حتی «تیم اجرایی یک پروژه» یا «مسئولین سمت ها» نمی دونن، اول مفهوم این مسائل رو از اساسنامه جویا بشن بعدش وارد این بحث ها بشن. خانم کنعانی! دم شما گرم بابا! پستی که برای این نظر میذارم رو مطالعه بفرمایید. ایشالا که برسم تا ساعت 9 جمعه بنویسمش.

شکور

نظرات 9 + ارسال نظر
جهان پنج‌شنبه 15 خرداد 1393 ساعت 23:03

حق طلب جمعه 16 خرداد 1393 ساعت 17:14

کانون یا بچه ها تصمیم گرفتند که بزرگ باشه.اما موقعی که رای دادند به این سیستم قانونی و با وجود شورای مرکزی و بقیه چیزا آیا به این فکر شده بوده که اگه قدیمیا نباشن و جدیدیا حوصله نداشته باشن سر مسائل قانونی کانو ن بحث کنند و سر و کله بزنند و پیشرفت روز افزون کانون انگیزشون نباشه چی پیش میاد .آیا از این قوانین به نفع کانون صحبت میشه برای آگاهی جوونتر ها ؟آیا مثلا گفته میشه که شما می تونید صحبت کنید و بگید که ما این قانون رو نمی خوایم و بحث شه سرش که جدیدا احساس کنند حرف می تونند بزنن.به نظر من در کانون جلسه ای باید گذاشته بشه ماهی یکبار به عنوان جلسه شفاف سازی نه به شکل کار های آقای ایزدی که اعلام جلسه بشه . اینجوری همه مسائل حل میشه و سوال های آدما برطرف میشه یا ناراحتی ها حتی و باعث پویایی و انگیزه دوباره برای هدف مثلا عضو شورای مرکزی شدن و غیره میشه من کاملا مخالفم که ما بگیم آزادی رو داریم تو کانون پس قدکساز هم باید صحبت کنه در طول سال .این کافی نیست.بیاید به تشکیل جلسه ی شفاف سازی ماهی یکبار تحصیلی فکر ورای بدیم.بحث ایجاد شده بحث خوبی بود.
خانم کنعانی هم حس منفی بهشون منتقل شده که زیاد پیش میاد
منظورم از جلسه مثل جلسات هفتگی که حتما انجام میشه

همین پیشنهادی که شما می فرمایید!
ما در گذشته این جلسات رو داشتیم و همین اکثریت کانون مانع از ادامه اش شد.
خواهش میکنم چشم بسته در مورد گذشته ی کانون صحبت نکنید.
بیاید با من صحبت کنید
من گذشته و حال کانونم خانم!!!!
شکور

حق طلب شنبه 17 خرداد 1393 ساعت 10:49

من نظرمو گفتم و اگه وبلاگ نظرمو راحت نگم کجا بگم . تو فضای مجازی بهتره گویا ؟عجیبه واقا. ممنون آقای شکوری .من از کجا باید به ذهنم برسه که ممکنه این جلسه اجرا شده باشه پس قبلش به آقای شکوری بگم که چشم بسته نشه.!!!تازه نظر منم هیچ اثر بدی نداره.

حق طلب شنبه 17 خرداد 1393 ساعت 11:23

البته شاید منظورتون در شرایط فعلی بوده

به خانم حق طلب شنبه 17 خرداد 1393 ساعت 20:27

چرا تاثیر منفی داره
ثانیاً تکرار میکنم، از من بپرسید خانم
من متاسفم که حرفایی که می زنید رو به عنوان پیشنهاد! می شنوم
به شما پیشنهاد میکنم شروع کنید به نقد کردن اعضای کانون. تمامی اعضای کانون جز عباس شکوری.
تمام کانون و خود خود شما سر این چیزی که فرمودید مورد نقد هستید
متاسفم که به اعضا و خودتون نقد نمی کنید و به من پیشنهاد میکنید که شفاف سازی بشه!
من کلاً متاسفم
همچنین خیلی هم خوبه که نظراتتون رو اینجا بنویسید. مطمئن باشید اگه کسی مث من تو فضای مجازی بود و این پیشنهادات رو می شنوید، باید قلبش پاره میشد.
اگه کسی تو فضای مجازی نمیاد مثل من جواب بده، احساس خوب بهتون دست نده خانم... داستان اینه که اونجا از تاریخچه ی کانون بی خبرن.
شکور

حق طلب یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت 11:40

اصلا من به شما پیشنهاد شفاف سازی ندادم .به بچه ها دادم که بخوان که جلسه شفاف سازی به وجود بیاد که همین نقدی که شما می فرمایید به ما وارده که نپرسیدیم جلوتر در آینده پیش نیاد.من کسی رو متهم نکردم.فقط برای پیشگیری همچین چیزی به بچه ها پیشنهاد دادم در واقع گفتم بیاید دور هم پیگیر باشیم.سوء تفاهم شده.بعد هم پیام فدکساز هم نباید پست میشد دیگه در راستای تاثیر بد.دیگه نمی دونم چی تو وبلاگ بزارم چی نزارم
راستش خ متوجه عمق تاثیر بد نمی شم
اصلا متوجه این همه ناراحتی نمی شم حالا هرجور می خواید قضاوت کنید راجبم
امیدوارم شاهد پاره شدن قلب کسی نباشم

به خانم حق طلب یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت 20:48

پست، پست منه...
وقتی مخاطبتون رو مشخص نکرده اید، دارید با من صحبت میکنید
روی حرفام هستم خانم
حرفاتون خیلی برام سنگین بود بخصوص که در اولین جلسه ی روز کانون بودید.
و بازم عرض می کنم خدمتتون که این حرفا رو جز در وبلاگ جای دیگه ای بزنید، کسی نمیاد حقیقت رو بهتون بگه مگه ناقص و داغون
درضمن پیام قدکساز باید پست میشد
و البته تمام پیام هایی که مملوئه از اشتباه و خارج از وبلاگ در فضاهایی که اصلاً کسی از تاریخچه ی کانون خبر نداره گذاشته میشه
باید بیاد در وبلاگ بررسی بشه تا کسایی که از گذشته ی کانون خبر دارن شفاف سازی کنن.
از شما توقع همچین نظر هایی رو نداشتم
توقع داشتم حداقل تلفنی ازم بپرسید جریانات رو تا اینکه اینطور از بالا به اینهمه تلاشی که تا حالا شده نگاه کنید و طوری در موردشون سوال کنید مثل اینکه اصلاً به وقوع نپیوسته ان
شکورم

شکور چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت 11:25

در این دکترین جمله ای نوشتم:
«کسایی که در کانون نسبت به سایرین بالفعل صلاحیت دبیر شدن رو بیشتر دارن (هرچند بالقوه بعضی هاشون این امکان رو ندارن.)»
الان که خودم دیدم کلمه های بالفعل و بالقوه رو جابجا استفاده کرده ام.
جملات در ادامه ی این جمله هم این رو می رسونن.
در حد توضیح در ذهن، اصلاح بفرمائید.
شکور

شکور یکشنبه 10 اسفند 1393 ساعت 23:48

عجب پست خفنی نوشتم!
دوباره که خودم کف کردم...
پیشنهاد میکنم اونچه قدک نوشته رو با اونچه من نوشتم مقایسه کنید.
شکورم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد