کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

وقعی نهید بر گفتار امروز / صورتجلسه ی جلسه ی رسمی

به محض آنکه به جمع دوستان شرفیاب گشتم، جام لطفشان را بر فرق نورانی ام جاری کرده و مرا به مقام شامخ «ملابنویس» جلسه منصوب نمودند...

با خود عهد نمودم آنگونه بنویسم که توبه کنند...

 

و حکایت ازین قرار بود که: 

 

------------------

اسدی:

سر آن کرده اند که مستندی سازند که دانیم و دانید لیکن اغیار ندانند

ایزدی اعتراضی داشتند.

با این بیّنه که «اگر قرار بود نشود، خوب نمی شود... چرا کاسه ی داغ تر از آشی؟!» خموش گشت

این بیّنه را گفتم و پیشنهادی عرضه نمودم که مقبول افتاد:

قرار بر این منوال گذشت که سرکار علّیه اسدی، با الزام موکد نسبت به سابق، بر شور با علما و فقها، بر همکاری با گروه دیگر که دانیم و دانید همی بیندیشند و تصمیم گیرند نه بر وفق «صلاح مملکت خویش خسروان دانند»

همچنین اخذ امور مالیه از گروه مذکور بسته به نظر مدیر علّیه است. لکن بر این امر صحه گذارده شد که در صورت تغییر جهت مدار امور فوق الذکر از گروه مذکور به سمت معاونت متبوع، امر، نیاز به رای گیری ثانی دارد که مقبول افتاد.

فی الواقع از نگاه بنده ی حقیر، داستان مورد نظر سرکار علّیه، در قامت پروژه ای شخصی مطرح گشت که علی رغم مخالفت جناب مستطاب توپفکن، تعارضی با بحث هنری یا سایر رویه های کانون در آن یافت نگشت...

(بر ما منت گذارده و سرکار علّیه برخورداری تایید بفرمایند)

 

-------------------------------

شیخ زاهد عطار:

- جناب شیخ زاهد، عطار یزدی، از نت سخن راند و آفتی که از ضدآفت سیستم برآمده بود مَثَلِ «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» که با همت شیخ مرتفع گشت. ولیکن تذکر داده شد تا مسئول رایانه بر شروع به کار مجدد ضدآفت سیستم جهد نمایند تا خللی در امور رایانه وارد نگردد.

 

- شیخ بر مدیران کلاس کارگردانی نیز نقد نمود و مدیریت دو سه جلسه ی اخیر را مظنون به سوء دانست... زرگر از خویش دفاع کرد لیکن جناب کچل الدوله ی سابقه دار، قدک، به حکم غیابی، کم کار اعلام همی گشت

در این حین سرکار علّیه شاه سواریان نقد نمودند که چرا در تغییر زمان جلسات، نظر اعضای کلاس را جویا نمی شوید که زرگر به تجربیات سابق بر این اشاره نمود که «همی پرسیدیم و همی پاسخ ندیدیم» چو گویند «گشتیم، نبود، نگرد، نیست»

عرضه داشتم که زهی خیال باطل! بر کانون حقی است و بر اعضا حقی! شما بپرسید تا پاسخ ندهند. گر نپرسید - چون ممکن الحال است پاسخ ندادن - خطاکارید و بدکار...

تجربه ای شد برای روزگار بعد از این

تا باشد آنچه خواهد شد!!!

 

-------------------------------

مهلت به بنده ی حقیر رسید:

1- از نماآهنگی که با فردین الممالک در حال ساخت هستیم گفتیم که تلاش برای ترکاندن است و شناساندن

مدیریت کار ممکن است از حقیر ساقط، و به ارجمندی محول گردد

از جزئیات کار گفتیم و تاثیری که انتظار می رود در دانشگاه ها بر جای گذارد

لختی اشکان مخالفت هنری کرد که گذشت

قدک (با آن نوروزگان بدیع) بر مخالفت هنری اش پابرجا ماند (که بماند! به اسفل السافلین!)

القصه کار مورد تعارض واقع نگشت و در قامت یک پروژه ی شخصی، در حال حاضر با مدیریت حقیر، معرفی گشت

(بر ما منت گذارده و سرکار علّیه برخورداری تایید بفرمایند)

در مورد بودجه بحث به بعد موکول شد تا نحوه ی اجرا و تخمین هزینه ارزیابی گردد

 

 

2- جلسه ی ضروری طلب کردیم بر آینده ی مبهم کانون... که بر زمان اجرایش بحث شد. النهایه تصمیم بر رای مرجع اطلاع رسانی مجازی، وبلاگ - دامت حیاته - رفت

 

 

3- از بحث سرپرستی و دبیری گفتیم. گفتیم که مسئولیت تشکیل جلسه ی مورد اشاره در روز کانون بر عهده ی سرکار علّیه، تراب خاتون است که اظهار مرگ نمودند! ایزدی به کمک شتافت و قرار بر هماهنگی آتی شد...

 

 

4- داستان جلسه ی مدیران، باز، باز بود

عرض کردم که مهم است

قدک اظهار نمود که «داستان، داستان سر بی درد است و دستمال»

عرض کردیم «تو مو می بینی و من پیچش مو»

خموش گشت...

رای آورد که حقیر مدیریت تشکیل جلسه گردم به صلاحدید خویشتن...

(بر ما منت گذارده و سرکار علّیه برخورداری تایید بفرمایند)

 

 

5- از بودجه هایی گفتیم که گرفته نمی شود:

عرض نمودم که مدیران کانون به عرایض سابق بنده وقعی ننهادند و نمی نهند

گفته کرده بودم! که با کسب بودجه، هفته گانه به پردیس ملت رویم

هفته گانه به پردیس قلهک شویم

هفته گانه اُتلی، استری، شتری، کرایه کنیم برای رفتن به دیدار نشست فیلم های کوتاه انجمن سینمایی تهران با مسیری هرچند متزلزل به نام دلیاری!

شنیدند، جملگی سری تکان دادند، و رفت به بعد چون قبل ها که به بعد می رفت...

----------------------

سرکار علّیه مرادپور:

از طلبه ای سخن راندن از پردیس عباسپور... پیشنهادی عرضه نمودیم که:

سرپرست پیگیری کنند

به مرجع اطلاع رسانی مجازی، وبلاگ - دامت حیاته - ارجاع دهند

پیشنهاد تاسیس شعبه ی کانون فیلم به پردیس ارائه گردد با تاکید بر برقراری اساسنامه ی شعبه ی اصلی

از دوستان پردیس پیشنهاد گیرند

اردو برگزار گردد به پردیس در مسیر لوکیشن شناسی

و البت که به فکر جلسه با مدیر بالا مقام کاظمی باشند.

 

القصه پایان پذیرفت رقعه. گر نقصان و نامطلوبی یافتید، گویید، تا باشد که رستگار شویم!:

حافظ ار «عضو» خطا گفت نگیریم بر او

ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم

 

شکور

نظرات 12 + ارسال نظر
شهسواریان یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 21:15

پلی به گذشته !
حضور در جلسه بسی آسان تر از خواندن این متن وزین می نماید:))

مسعود زرگر یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 21:56

از خویش دفاع کرده لیکن بازهم خطاکارم همچو همکارم .
ماجرا عظمی نبود لیکن عظمی بیان گشت.حرف هست برایش اما بگذریم.

حافظ از چشمه حکمت بکف آور جامی
بو که از لوح دلت نقش جهالت برود

کانون تحت تاثیر مثبت...

برخورداری یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 22:39

حاضرین:
شکوری
ترابی
جهانی پور
مرادپور
زرگر
فرامرزی
علیپور
عطارپور
پشت مشهدی
نجاتی
برخورداری
گل خندان
ایزدی
اسدی
توپشکن
محمدنیا
خداقلی
سلیمیان
شهسواریان
قدکساز
قاسمی
دوست آقای قاسمی

برخورداری یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 22:47

17 نفر حق رای داشتن، حدنصاب 5 رای

رای گیری مربوط به خانم اسدی:
5رای موافق و 4 رای ممتنع، تصویب شد

رای گیری مربوط به جلسه آقای شکوری با مدیران:
11 رای موافق، تصویب شد

رای گیری مربوط به کلیپ در دست ساخت:
8 رای موافق و 1 رای مخالف و 3 رای ممتنع، تصویب شد

جهان یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 22:49

یک بار دیگه هم همچین متنی نوشته بودید.البته در گذشته(عهد خانم محمدزادگان منش اصل تهرانی و پسر ارشد کانون ) و بار طنز بالایی هم داشت اتفاقا.این یکی خیلی جالب تر بود ولی...

اشکان یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 23:26

بسم هو...
که بر "نثر" تو افشاند فلک عقد ثریا را...
برادر ارزشی...
شیخ ابو عباس شکوری پشت کوهی...
کنون کاین سطور از دیده گذراندم شوقی بی حد بر جانم نایل آمد...
زبان از توانایی شما در بلغور چنین جملات گهر باری قاصر...
مخلص کلام آنکه زین پس می دهیم ملا بنویس مخصوص تمام جلسات باقی مانده باقی بمانی...
والسلام علیکم.

اسدی دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 ساعت 01:25

عالی بود من که انقد برام جذاب بودکه تا آخرشو خوندم

mardi ba holeye sefid دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 ساعت 16:50

Jalasat basi ghovvat gherefte va in mayeye shad kamist

nafi3 saleh سه‌شنبه 23 اردیبهشت 1393 ساعت 00:47

بسی بسیار مشعوف گشتیم از این صورت جلسه ی فرا ادبی....
زمان جلسه ی انتخاب سرپرست معلوم نشده هنوز؟!

شکور سه‌شنبه 23 اردیبهشت 1393 ساعت 19:43

در حال رای گیریست
شکور

plus چهارشنبه 24 اردیبهشت 1393 ساعت 12:04

بسیار زیبا و عالی
فقط بدانید که اصلش اینه:
رموز مصلحت ملک خسروان دانند
گدای گوشه نشینی تو حافظا مخروش!
خسته نباشید

شکور چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 00:49

در مورد پروژه ی فردین، نمیدونم بعداً اعلام کردم یا نه. ولی محض احتیاط عرض کنم، قرار بود که فردین کارها رو پیش ببره که نبرد. نه شعر رو آماده کرد نه چیز دیگه. بنابراین گذاشتمش کنار پروژه رو تا فردین متریال رو آماده کنه که بعید می دونم واقعاً همت کنه.
شکور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد