کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

قصه ی ساختن فیلم توی کانون از نظر من . . .

پست سعید ایزدی و نظرات مربوط ب اون و حواشی و اتفاقات در مورد فیلم من رو بر اون داشت ک ی سری چیزا رو مطرح کنم . .  . باز هم می گم چیزایی ک من می گم متر و معیار نیست و قفط دیدگاه شخصی شخص من محمدمهدی رسولی هست

    فیلمسازی حداقل برای من کار و البته شغل سخت و در عین حال لذتبخشی هست...اما من و شما هیچوقت نباید یادمون بره ک این کار،سخت ترین کار توی دنیاست...

درسته ک ما توی کانون فیلم کار می کنیم.اما هیچوقت نباید فراموش کنیم ک کار بسیار سنگینی رو انجام می دیم...

فیلمسازی توی کانون با عباس شکوری و تازه واردش شروع شد . . . و بعد از اون امیدصفایی و سعید پشت مشهدی و دیگران تا امروز ک آخرین فیلم کانون رو خانم مینایی انجام دادن . . .

اما واقعا ب نظر من بین فیلم هایی ک در کانون ساخته شده فقط عباس شکوری پیشرفتش رو نشون داده .خود فیلمها مدرک زنده ی این ادعای من هستن . . حالا اینم علت زیاد داره . . . ک من ب چندتاش اشاره می کنم . . .

یک:

عباس شکوری برنامه ریزی بسیاربسیار قوی در پشت کارهاش هست... ک حقیقتا من توی خیلی از پروژه های حرفه ای ک اینجا مشغولم رو نمی بینم . . .

همدلی در پشت صحنه ی فیلمهای شکوری خیلی بیشتر از سایر فیلمهای تولیدی در کانون هست...این ب نظر من نشات گرفته از حس اعتمادی هست ک عباس شکوری بین آدمای تیمش توی کانون ب وجود آورده . . . ک هرکس میاد سر صحنه

می تونه بخوبی درک کنه ک برای چی اومده و چ کاری باید انجام بده . . .

دو:

 جایگاهها در فیلمهای شکوری ب طرز عالی خوب تعریف شدن.مثلن من فیلمبردار توی تولید دخالتی ندارم و کاملا شش دانگ نمرکزم روی قاب دوربینم هست . . . من قبل از ضبط با کارگردان ک شکوری باشه و مسئول جلوه های ویژه مثلا علی محیط از لحاظ فنی کار رو چک می کنیم و عباس شکوری هم ب ما اعتماد داره و هم از دور نظارت . . .بقیه گروه هم همینطور

سه:

باز هم ب شکل خیلی خوبی چیزای غیرقابل پیش بینی در فیلمهای عباس شکوری پیش بینی شدن . . . اینها همه جلوی فشار فیلم رو روی عوامل می گیرن می گیرن . . . و پیشرفت فیلم کمک می کنن . . .

چهار:

نمی تونیم از این چشمپوشی کنیم ک برای کارهای عباس شکوری بچه ها بهتر بسیج می شن . . . ب نظر من قصه قصه ی اعتماده . . . ک البته خود ب خود بوجود نمیاد . . .

 . . .

. . .

اما همه ی اینایی ک من بالا گفتم رو ماهیچوقت توی دیدن خروجی نهایی فیلم حس نمی کنیم . . . اما کسایی ک پشت صحنه ی فیلم رو درک کردن و یا حداقل دیدن می تونن بفهمن ک همدلی چقدر توی تولید و ساخت ی فیلم خوب موثر هست . . . این یعتی اینکه پشت صحنه اگه ما همدیگه رو هم تکه تکه کنیم یا هر اتفاقی بیفته همه فقط و فقط فیلم رو می بینن نه پشت صحنه . . .

اما در مورد کار سعید پشت مشهدی . . .

من جز یکی از عوامل فیلم بودم اما همیشه باید حق رو گفت . . .

از کار فیلمبرداری خودم ک حتی ی ذره دفاع نمی کنم . . .چون ب نظر خودم اصلن خوب نبود . . .

بهانه هم نمی گیرم اما اگر ب درستی فیلمنامه رج زده می شد شاید بهتر می تونستم رو کار تمرکز کنم . . .

فیلم ب نظرم ایده ی خوبی داشت اما تو اجرا حتی سی درصد ایده پیاده نشده بود . . . می شه گفت فاصله ی ایده و اجرا مثل فاصله ی حرف تا عمل هست . . .

در کل با توجه ب همه ی جزئیات خود فیلم(و نه پشت صحنه و حواشی) نمره ی 13 رو بهش می دم . . .

و سعیدپشت مشهدی و عباس شکوری و هرکسی ک می خواد فیلم بسازه باید یادش باشه پشت صحنه هیچ ربطی ب قضاوت در مورد فیلم نداره!

. . .

اما ی کم هم می خام در مورد قصه ی فیلم خانم مینایی حرف بزنم . . .

ب نظرم ساخت فیلم برای خانم مینایی زود بود و ایشون ب تجربه ی بیشتری نیاز داشتن . . . ضمن اینکه بخاطر ننوشتن گزارش فعالیت از ایشون گله مندیم باید بگم کمی باید طمانینه در عمل ب خرج می دادن . . . با تمام احترامی ک براشون قائلم باید بگم وقتی خروجی نهایی رو دیدم اصلن با فیلمی روبرو نشدم  ک بخام راجع بهش حرف بزنم . . . فیلمنامه ای ک برای من تعریف شده بود خیلی با چیزی ک دیدم متفاوت بود!

قصه ی ناظر کیفی ک مهدی قربانی گفت ب نظر من چیز خوبیه . . . اینجا هم ما ب آدمایی ک تازه می خون اولین کارشون رو کار کنن یا می گیم ب حرف گوش کنن یا ی ناظر کیفی کارکرده بیارن سر صحنه ک بدونیم با کی طرفیم . . .

فیلمسازی تجربه ی یک روز و دو روز نیست...سالها وقت می بره تا بتونی درک کنی چطور ی پروژه رو ب بهترین شکل پیش ببری . . . همونطور ک از عباس شکوری تازه وارد تا عباس شکوری کشتن مرغ مقلد خیلی فاصله هست . . .

. . . و ب قول خودش باید از تجربیات استفاده کرد و قدم های رو ب جلو برداشت . . .

خلاصه همه ی اینا ک گفتم بی غرض بود.من قصد توی بوق کردن شکوری رو ندارم.اما واقعا کارش رو درست انجام می ده و بدون گفتن منم معلوم بود...

و یک نکته ی بسیار مهم دیگه در مورد کارگردانهای کانون اینه ک بچه هایی ک میان کمک توی فیلمهای شما خیلی لطف و محبت می کنن چون اصلن همچین وظیفه ای ندارند...یادتون نره بدون این بچه ها با چنین هزینه ای 30 ثانیه ساختن فیلم هم امکان پذیر نخواهد بود.هوای اونها رو باید داشته باشید . مهم تر از اون هوای کانونی ک امروز بعلت بی توجهی ب این روز دراومده . . . بله! همین کانونی ک اگر نبود الان هیچکدوم نبودیم حتی خود عباس شکوری هم بدون کانون عباس شکوری امروز نبود و بقیه هم همینطور . . .


نظرات 5 + ارسال نظر
محمد مهدی اهل خیر( قربانی) شنبه 6 اردیبهشت 1393 ساعت 21:48

متن و تحلیل درست درمونی داشت واقعا لذت بردم

سعید ایزدی شنبه 6 اردیبهشت 1393 ساعت 21:52 http://kafankhafan.blogfa.com

آقا خوب نوشتی. خوب.

سعید پشت مشهدی یکشنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 13:59

نظرات تقریبا خوبه و نظم بیشتر شکوری رو کاملا قبول دارم ولی نصف زحمات کل عوامل فیلم به خاطر رم خراب دوربینی که آورده بودی سر فیلم از بین رفت صدرصد مشکلات پشت صحنه ربطی به مخاطب فیلم و نتیجه خروجیش نداره ولی به عوامل فیلم ربط داره ولی باز هم با تشکر از تو.

محمدمهدی رسولی سه‌شنبه 9 اردیبهشت 1393 ساعت 00:00

به سعید پشت مشهدی:
من خودمو از قضیه بیرون نمی کشم. . . اما در مجموع خودتم می دونی فقط قصه قصه ی رم نبود . . .
روی هم رفته همه ی اینا تجربه ست . . . هم تجربه ی زندگی و هم کار . . .
(البته اگر ب فیلمسازی مص من بعنوان شغل نگاه می کنی)

توفیقی شنبه 13 اردیبهشت 1393 ساعت 18:00

خیلی خوب و کارشناسانه نوشتین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد