۱۶ جمله خاطره انگیر "پالپ فیکشن"

به مناسبت20 سالگی پالپ فیکشن  16   دیالوگ خاطره انگیز آن انتخاب شده است.

 ۱- لعنت به غرور. غرور فقط آسیب می رساند، هیچ وقت کمک نمی کند. مارسلوس والاس

۲- اینکه تو یک شخصیت هستی، به این معنی نیست که شخصیت داری. ولف

۳- اگر جواب های من تو را می ترسانند، پس باید دست از سوال های ترسناک برداری. جولز  
۴- با کبریت بازی کنی، می سوزی. وینسنت
۵- هرزمانی از روز، وقت مناسبی برای [خوردن] پای است.
۶- سکوت های ناراحت کننده. چرا احساس می کنیم باید با روده درازی و چرت و پرت گفتن، به آرامش برسیم؟ میا والاس
۷- یک سگ شخصیت دارد. شخصیت است که موفق ات می کند. جولز
۸- آیا تا به حال فلسفه ای را شنیده ای که انسان به محض اعتراف به اشتباهاتش، به خاطر همه ی کارهای بدش بخشیده شود؟ وینسنت

۹- خب، روزهای به فراموشی سپردن من دارد تمام می شود و روزهای به یاد آوردنم شروع. پامپکین
۱۰- نگاه کن، می خواهی کور کورانه بازی کنی؟ برو پیش شبان. اما، چشم های من حسابی باز است. وینسنت
۱۱- در ضمن، بدون اجازه هیجان انگیز تر نیست؟ میا والاس
۱۲- تفاوت های کوچکی هست. منظورم این است که آنها همین آشغالی که اینجا داریم، آنجا دارند.اما تفاوت های کوچکی در آنجا هست. وینسنت
۱۳- این وقتی است که می دانی کسی را پیدا کرده ای. ویژه است. می توانی دهانت را برای یک دقیقه ببندی وبا آرامش از سکوتت لذت ببری. میا والاس
۱۴- ببین، این حرفه دارد به لبه پرتگاه خودش می رسد، با حرامزاده هایی که فکر می کنند مثل شراب، عمر خواهند کرد. مارسلوس والاس
۱۵- مسلک انسان نیکوکار، احاطه بر همه جوانب ناعدالتی هایی است که از خودخواهی و ظلم وجود شر انسان، نشات می گیرد. آمرزیده کسی است- به نام خیر و با نیت پاک، ضعیف را در دره ای از تاریکی هدایت کند. به راستی او محافظ برادرش است و پیدا کننده کودکان گمشده. جولز
۱۶- همبرگرها...بنیاد هر صبحانه مغذی... وینسنت

به نقل از کافه سینما