کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

به همه ی دوستان کانونی/ فوانین فحر

بحث این روزهای کانون بحث جشنواره ی فجر و قضیه ی مفصل بلیط ها است. برای توزیع بلیط ها قوانینی در نظر گرفته شد که مثل تمام قوانین موافقین و مخالفین خودش رو داره. اما از اونجایی که این پروژه احتمالا آخرین فعالیت من در کانون به عنوان دبیر هست دوس دارم همه چیز به خوبی پیش بره. در این راستا باید به همه ی شما دوستان عزیز کانونیم بگم که اساس این -قانون حداقل به نظر من- یه قانون خوب و مترقیه که کمترین حق خوری رو نسبت به هر سیستم و قانون دیگه ای که به ذهن من رسید به همراه داره.
ما برای تقسیم بلیط ها بین بچه ها نیاز به یک سازوکار داشتیم. فرض کنید هیچ قانونی نبود و من هم -مثل همه ی کانون ها و تشکل های دیگه- بلیط ها رو دریافت میکردم و کاملا خود محور -تاکید میکنم باز هم مثل تشکل ها و کانون های دیگه ی دانشجویی- هرطور می خواستم اونها رو بین بچه ها تقسیم میکردم (از نظر امور فرهنگی این حق رو دارم و مطمئن باشین هیچکس از طرف دانشگاه هیچ خورده ای به من نمیگرفت) و هر چقدرشو دوس داشتم برای خودم بر میداشتم. آیا این روش بسیار غیر عادلانه نبود؟ آیا شما رو خیلی خیلی ناراحت نمیکرد؟ حتی اگه من خیلی عادلانه بلیط ها رو تقسیم میکردم و اصلا هیچ کدومش رو هم خودم بر نمیداشتم باز هم مطمئنا عده ی زیادی از بچه ها معترض بودند، چون پایه ی روش تقسیم من رو نمیدونستند و شاید حتی در صورت دونستن اون رو اصلا قبول نداشتند و این باز هم ناراحتی به همراه داشت.
برای جلوگیری از همه ی این اتفاق ها این قانون نوشته شد و به تصویب خودتون رسید.
یک نکته: این چند روزه سر این قانون بعضی از بچه ها بعضی رو زیر سوال بردند و یا... همینجا باید اعلام کنم اکثر این قانون تشکیل شده از نظرات من هست و اگه نقدی هس باید به من باشه نه هیچ شخص دیگه ای.
نکته ی دوم: شنبه (روز تقسیم بلیط ها) احتمالا آخرین روز دبیری من در کانون باشه، خیلی دوست دارم همه رو در کانون ببینم و با همه خداحافظی کنم. پس از همه ی شما دوستای عزیزم درخواست دارم که شنبه به کانون بیایید. ممنون.

نظرات 6 + ارسال نظر
محمدمهدی رسولی سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 18:49

امیر بغض کردم . . .
نمی دونم چی بگم . . .
. . .

خاقانی سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 21:00

شنبه میام اگه خدا بخواد

شکور سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 22:26

1- فکر میکنم امیر خعلی ناراحت بوده وگرنه قطعا خودش میدونه که در کانون فیلم، دبیر در زمانی که قانون وجود داره، امکان آوردن یه قاعده ی جدید رو نداره و در مورد بلیط فجر هم ما قانون داشتیم
همچنین اونچه در کانون فصل الخطاب تلقی میشه، نظر نهاد تصمیم گیریه نه نظر دبیر. کلا دبیر محدود در چارچوب قانون و نظر نهاد تصمیم گیریه.
قطعا امیر این ها رو میدونه و فقط میخواد به بچه ها بگه که در کانون های دیگه چه میگذره

2- به امیر: حاجی مثکه حنای تو و من رنگی نداره. یه نیگاهی به صحبت های چراغعلی، یوسف دوست و قربانی بنداز.

شکور

اقای شکوری این نظر 3ه نفر از دوستان بوده که یوسف دوست هم شک داشته.حنای ما رنگ نداره چه حرفیه؟
بچه ها کسی باید خیلی بیکار باشه که یک سال اهدافشو بزاره برای رسیدن به 4 بلیط فجر که تازه معلوم نیس چه فیلمی نصیبش میشه.این بلیطا جایزه ای شیرینه.همین
حق طلب
----
صحبت های عجیب یوسف دوست و ادعاش مبنی بر بحث «چند نفره» در کانون، بعد از نظرهای مفصل من و پست امیر حیدری بود. یعنی یوسف دوست میگه که بعد از اینهمه بحث من و امیر، باز هم نشسته با چند نفر (که بعید میدونم تجربه ی خاصی داشته باشن) صحبت کردن و به نتیجه ای رسیدن که کاملا در تعارض با چیزیه که ما گفتیم. در صورتی که من و امیر امروز تو کانون بودم و اصلا یوسف دوست با ما در این مورد صحبتی نکرد. خانم... این رنگ باختن حناست.
و همچنین باور نکردن واقعیت داشتن «تجربه»
شکور
............
این چه حرفیه آقا! حنای شما و آقای حیدری کاملا پررنگه!
ما همه این تصمیم رو پذیرفتیم. بحث برنامه ریزی شده نبوده و جلسه ای هم در کار نبوده! یکی یه چیزی گفت بقیه هم تا برسیم مترو نظرشون رو گفتن!
حنای شما پررنگ ترین حناست همیشه!
faranak nejati

---
به نظرم سوتفاهم از توصیف یوسف دوسته
شکور

.......
مقصر کاملا شمایین. من همین امروز بابت آقای یوسف دوست به شما پیشنهاداتی دادم، شما استقبال نکردید ...
faranak nejati
----------
من پیشنهادتون رو می پذیرم. ریختن خون یوسف دوست نه تنها مباح بلکه مستحب است
شکور

سعید چ.ع چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 10:34

شرف المکان بالمکین.
خوش دبیری بودی امیر. برگرد دوباره که جای خودته.
نرو اصن، چکاریه خب؟

Mr.Plus شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 11:22

من با اینکه خیلبی کم از عمر کانونیم می گذره ولی خیلی جلب مدیریت و صلابت() آقای دبیر شدم!
بعله

امیر حیدری دوشنبه 14 بهمن 1392 ساعت 23:07

ممنون از نظر لطف دوستای خوبم. انشالله عمری باشه بر میگردیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد