کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

یکی از بهترین فیلمهای دهه 70 یا دست های آلوده فیلم بسیار خوبی است

دستهای آلوده-سیروس الوند-هزاروسیصد و هفتاد و هشت

شاید نظرم قدری شخصی باشه اما ب نظرم یکی از بهترین فیلمهای دهه هفتاد ایران همین فیلم دستهای آلوده سیروس الوند هست.من فیلم را در حدود سالهای هفتاد و نه یا هشتاد و نقدش را قبل تر از آن در همان سال اکران که فکر می کنم هزار و سیصد و هفتاد و هشت بود در روزنامه همشهری خواندم.فیلم قصه چهار جوان است که نقشه دزدی از یک مراسم عقد را که خودشان برگزار کننده آن هستند را می کشند.

  سیامک (ابوالفضل پورعرب) رئیس این باند خلافکار دل در گرو محبت دختری به نام نسرین(مرحومه عسل بدیعی) دارد.عملیات سرقت از مراسم بخوبی پیش می رود اما یک دزد سابقه دار به نام ناصر خلاف(شهاب عسگری) در شب دزدی رد گروه را می زند و با ماشین به تعقیب آنها می پردازد ک آنها به سختی از چنگ ناصر خلاف فرار می کنند.بعد از چند روز سیامک برای خواستگاری به منزل نسرین می رود و با پدرش صحبت می کند.پدر نسرین(سعید پیردوست)ناصرخلاف را برای تحقیق از سیامک اجیر می کند و اینگونه دوباره ناصرخلاف در سر راه سیامک و گروهش دیبا(هدیه تهرانی) نادر(امین حیایی) رویا(الهام ایمانی) قرار می گیرد...

فیلم در عین اینکه درام جذابی در فیلمنامه اش کار شده بسیار خوش ساخت هم هست.مثلث عشقی بین سیامک،نسرین و دیبا بسیار خوب و باورپذیر از آب درآمده.ناصر خلاف که بدمن فیلم است بسیار خوب شخصیت پردازی شده ک جز بدمن های خوب تاریخ سینمای ماست(چیزی مثل داوود رشیدی که او را هم در کندو دوست می داریم).بازی هدیه تهرانی تا سالها در خاطر آدم می ماند از بس که اجرای خوبی دارد.قاب بندی های فیلم چندان چشمگبر نیستند(چون نباید باشند).بازی ها خوب و قابل قبول و ساده.تدوین که کار مرحوم روح الله امامی است یکی از بهترین اجزای فیلم است و موسیقی مرحوم بابک بیات با صدای گیرای نیما مسیحا فیلم خوش ترکیبی را بوجود آورده است.شاید تنها صحنه ای که خوب از آب درنیامده صحنه تصادف ناصر خلاف با ماشین است.

نیما فلاح و حدیث فولادوند با این بازی به سینمای ایران معرفی شدند.و همچنین این فیلم یک پله ی ترقی خوب برای عسل بدیعی بود...تا آنجایی که می دانم او هنگام بازی در این فیلم چیزی حدود بیست و دو سال یا در همین حدود داشته است و قبل از آن در فیلمهایی چون با بودن یا نبودن کیانوش عیاری خود را مطرح کرده بود.

یک خاطره از من:

یک روز تو خونه نمی دونم سر چی بود ک شروع به گریه کردم.برادرم تازه یک ویدئو سی دی سامسونگ خریده بود که خیلی زمان خودش با کلاس بود.دستم رو گرفت و برد ویدئوکلوپ و گفت چه فیلمی می خای ببینی و من هنوز نقد و عکس چهارنفره ی ابوالفضل پورعرب،هدیه تهرانی،امین حیایی،الهام ایمانی رو توی ذهنم داشتم و سریع دستهای آلوده رو انتخاب کردم.یازده سالم بود!و به هیچ وجه تو حال و هوای سینما نبودم...

امسال که بعد از اینهمه سال فیلم رو باز دیدم باز به دنیای خاطرات اون روزها سر زدم و حسرت ایران دهه هفتاد رو خوردم . . .جایی که در عروسی یکی از ثروتمندترین خانواده های آن سالها اسکناس پانصد و هزارتومانی را شاباش می دهند...

یادش بخیر...دوس دارم اگه بشه فیلم رو یه اکران خصوصی تو کانون بگذارم . . .

نظرات 4 + ارسال نظر
شکور دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 23:45

بنده خدا پورعرب الان ببینیش گریه میکنی... اصل تراژدی شده
شکور

خاقانی دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 23:50

این فیلمو تو سینما دیدم. چیزی که ازش یادمه در حد خاطره ی دوران بچگیه. یادمه عکسای فیلمو (از جمله همین عکس) حالت تراکت درست کرده بودن و می دادن دست مردم. اون موقع خیلی ذوق می کردم با این چیزا.

Mr.Plus شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 11:15

heh

نازنین سه‌شنبه 27 مهر 1395 ساعت 14:09

یاد اون روزا بخیر که یادشون قشنگتره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد