کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

واکنشی به صحبت های پرویز شهبازی ، فجر امسال / محمد گلخندان

دربند را دست پایین گرفته بودم , وقتی سال گذشته این فیلم را کانون اکران کرد و به تماشای آن رفتم پس از اتمام فیلم اصلا از آن احساس رضایت نکردم . حالا چند روز پیش متوجه شدم که عمده جوایز اصلی انجمن منتقدان ایران به فیلم دربند و آسمان زرد کم عمق تعلق گرفته است 
   
شهبازی در صحبت های خود گفت : من به عنوان یک هنرمند با فیلم ساختن نقد اجتماعی-سیاسی میکنم .  
صحبت من اینجاست , من به هیچ وجه اصلا شهبازی را هنرمند نمی دانم . اصلا اگر به مفهوم انتقادی-فلسفی به هنر نگاه کنیم در بین فیلمسازان ایرانی هنرمند نداریم چون هنرمند کسی است که : جهان اطراف خود را خوب میشناسد , از نظر فکری نفی کننده حوادثِ اطرافش است , به حوادث به دیده ی یک فرم نگاه میکند , از این فرم در یک مدیوم (مثلا سینما) استفاده میکند , از همه مهم تر در این مدیوم نوآوری انجام میدهد یعنی در آخر سعی در آفرینش اثری دارد که نه تنها از محیط اطرافش مایه گرفته بلکه سعی دارد روی جهان بیرونی تاثیر خودش را بگذارد . اما نکته تفکیک کننده این جاست که دید هنری داشتن نسبت به یک پدیده در هنرمندان (مخصوصا فیلم سازان) به شکلی درونی انجام میشود نه با دیالوگ های رو و بیرونی و هنرمند کسی اسن که چالش های فکری خودش را به شخصیت اثرش منتقل میکند . فیلمساز گاه برای تاثیر بیشتر این چالش های خود را اگزِگریت میکند (مثلا تنهایی در سینمایِ هانکه یا آزادی در فیلم های فون تریر ) ولی اینها هیچ گاه به صورت بیرونی به یک پدیده نگاه نمی کنند که بخواهند برای آن نسخه صادر کنند (مثلا بعضی از فیلم های اخیر ایرانی که خیانت را مطرح میکنند و سپس به دنبال نسخه پیچیدن برای آن هستند .) . حتی به ضم کسی مانند آلن بدیو (اندیشمن فرانسوی یا ژیل دولوز فضای خیلی از فیلم های خوب و هنری اروپایی نه در واقعیت بلکه در یک رخداد شکل میگیرند .! )
از این که بگذریم گیریم که شما نقد اجتماعی-سیاسی هم انجام میدهید , ولی این کار را با فیلمی میکنید که قاب بندی های تلویزیونی دارد , داستان بی سر و ته و و درکل فیلمی که از لحاظ زیبایی شناسی هیچ جای تاملی ندارد انجام داده اید .
این نقد اجتماعی-سیاسی درد سینمای ایران است , دوربین روی دست , ساخت فیلم سیاه و سفید (برف روی کاج ها ) که ساده ترین زیبایی شناسی ندارند و فقط به خاطر اینکه دست روی بعضی مسایل حساس میگذارند یا فروش خوبی دارند یا در فستیوال های خارجی برایشان دست میزنند .
دیشب مقاله در سایتی در مورد فیلم های جشنواره خواندم , هر فیلم را در یکی دو خط توضیح داده بود . یک مشت فیلم با بازی های تکراری حامد بهداد و فلان و فلان و فلان که همه شان هم میخواهند نقد اجتماعی کنند , زن و شوهری را نشان دهند که به هم چک میزنند (به قول مسعود فراستی ) , زندگی قشر متوسط رو به بالا را نشان دهند , زندگی این قشر را کثیف نشان دهتد , پایان را باز بگذارند , دوربین روی دست بگیرند و ... . این شده بدنه سینمای ایران . در مقایسه نگاهی به فیلم های امسال اسکار بیندازید تفاوت را حس میکنید .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد