کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

خاطره اولین پوستر زنی من


مرحوم کانکس در روز انتقال

هوا سرد بود.دستکش هم کفاف نمیداد.توی آلاچیق ،منتظر، نشسته بودم.

ماه دی بود؛وسط امتحانا.ساعت ده امتحانم شروع میشد و حالا 8:45 دیقه بود.

کمی با گوشی بازی کردم ،اما انگار سرما تو وجود زمان هم رسوخ کرده بود و به کندی میگذشت

ساعت 9 شد،وقتش بود که کسی بیاد ،دوباره نگاه کردم،اما در بسته بود.

 

نگاهی به درس انداختم ....

دیگه باید سر برسن،اما چرا نمیان؟ اگه 5 دیقه دیگه نیومدن،میرم... 9:15

با خودم فکر کردم حالا که وسط امتحاناست و نیرو کم، میتونم موثر باشم،ناسلامتی منم عضوی از این گروهم. باید صبر کنم

5 دیقه هم تموم شد، برای آخرین بار، به در بسته نگاه کردم و داشتم سمت دانشکده راه می افتادم ؛ صدای پای کسی رو شنیدم که از پله های نگارخونه بالا اومد :

- برای کانون که اینجا نیومدین؟!

- چرا.من که این طرفا کاری ندارم. اومدم پوسترای آقای صفایی رو بچسبونم

همونجا ، تو کانکس، برای اولین بار، رسم پوستر زنی رو از آقای شکوری یاد گرفتم...


*قبلا، کانون تو امور فرهنگی نبود.بین سالن امام علی و دانشکده برق ،تو کانکس برقرار بود.

* زمانها تقریبی است،دقیق یادم نمیاد ده امتحان داشتیم یا یازده دوازده!

نظرات 9 + ارسال نظر
محسن قدکساز جمعه 1 آذر 1392 ساعت 23:12

درود!

ترابی جمعه 1 آذر 1392 ساعت 23:12

محمد مهدی اهل خیر (قربانی) جمعه 1 آذر 1392 ساعت 23:30

شما یه کانونی واقعی هستید و تمام

جهان شنبه 2 آذر 1392 ساعت 01:51

روحش شاد و یادش گرامی

حق طلب شنبه 2 آذر 1392 ساعت 22:22

په عکس خوبی .ادم احساساتی میشه

نداعلیپور یکشنبه 3 آذر 1392 ساعت 19:49

طلاکوب دوشنبه 4 آذر 1392 ساعت 22:47

عکس رو که دیدم، دلم هوری ریخت ... :/

مرادپور چهارشنبه 6 آذر 1392 ساعت 03:43

مرسی ک گذاشتیش!!!میبینمش بغض میکنم!!!

علی محیط پنج‌شنبه 7 آذر 1392 ساعت 22:56

بسیار عکس غم انگیزی بود....،

این کانکس سرما و گرمای زیادی رو دیده، از سال 1384 تا 1391 زمان زیادیه. یادش بخیر......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد