کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

انتقال تجربه / کارگاه مجازی-تجربی فیلمسازی دانشجویی/4

- من چیز خاصی بلد نیستم ولی با این حال ازونجا که دوستانی در پست های قبلی گفتن که شاید تجربیاتم به درد بخوره، این نکات رو می نویسم...

- من فقط قصدم به اشتراک گذاشتن اطلاعاتیه که بهش رسیدم

- در صورت اشتباه بودن اطلاعات حتما تذکر بدید و در صورتی که شما هم به نتایج من رسیده اید، تاکید کنید. همچنین نواقص رو اصلاح کنید:

  

30- نکته ای میخوام بگم که واقعا به ارائه ی این نکته افتخار میکنم. البت این افتخار به این معنا نیست که این نکته قطعا درسته؛ بلکه افتخارم به این علته که این ایده و نکته در صورتی میتونه به فکر یکی برسه که واقعا فیلمسازی دانشجویی رو تجربه کرده، برای مشکلات، راهکار تجربی پیدا کرده و تجربیاتش رو هم بیخیال نشده. حالا اشکانه که بیاد مارو بکوبه:

پیشنهاد و نکته ام اینه: در اوایل کارتون در ساخت فیلم ها، میتونید به علت کمبود وقت، قسمتی از وظیفه ی کارگردانیتون رو به مرحله ی تدوین انتقال بدید. و منظور از این قسمت هم، چیدن میزانسن برای دوربین هست.(حتما بعدا باید براتون توضیح بدم که چیدن میزانسن دوربین چرا میتونه به غلط انجام بشه و چرا امکان جابجایی این مسئولیت به مرحله ی تدوین هست)


الف- اول باید گفت که اصلا چرا باید به فکر این بیفتید که قسمتی از وظیفه ی کارگردانیتون رو خارج از زمان اصلیش انجام بدید؟

خوب شما در اولین کارها، بی تجربه اید. اصلا دکوپاژ و میزانسن و مدیریت رو هنوز یاد نگرفته اید.(از نظر من وظیفه ی کارگردان، دکوپاژ، میزانسن، مدیریت و بازی گرفتن هست که البت من درشون ادعایی ندارم به ویژه بازی گرفتن) میخواهید این ها رو در خود کار یاد بگیرید. از طرفی تعهد دارید تا یک فیلم خوب تحویل دهید. فرصت کم دارید. بودجه هم کم دارید. حالا تو این فشار و بل بشو، چه کار باید بکنید؟

چنانچه بخواهید به صورت کلاسیک و حرفه ای عمل کنید، ابتدا باید برای فیلمنامه دکوپاژ طراحی کنید. سپس پلان ها رو رج بزنید و در انتها برید برای فیلمبرداری و دکوپاژتون رو تو زمان فیلمبرداری در قالب تصویر خلق کنید.

ولی با وجود معضلاتی که عرض کردم (عدم تجربه، عدم شناخت واقعی از مفاهیم دکوپاژ و به ویژه میزانسن دوربین، زمان کم، بودجه ی کم، عدم تسلط به لوکیشن، فشار فیلم اول و...) آیا کارگردان جوان ما میتونه قبل از فیلمبرداری، همه ی جوانب لوکیشن رو در نظر بگیره و میزانسن دوربین رو دقیق بچینه؟

کارگردان واقعی و کارگردان درست و درمون، کسی هست که میزانسن رو دقیق از قبل بر اساس لوکیشن و لنز ها و حسی که میخواد منتقل کنه و توانایی فیلمبردار و... بچینه و صرفا همونی که بهش فکر کرده رو فیلمبرداری کنه. ولی آیا کسی که فیلم اولشه میتونه اینقد دقیق عمل کنه؟

بذارید رک بگم: ما در فیلم های اولمون هیچی از فیلم سازی نمیدونیم. هیچی. هرچقد هم که خونده باشیم، هرچقد هم فیلم دیده باشیم، هرچقد هم شنیده باشیم، و حتی هرچقد هم تجربیات سایرین رو فراگرفته باشیم، باز هم تا دوربین نگیریم دستمون و نریم تو دل واقعه، نمیدونیم روند فیلمسازی چیه. مخصوصا وقتی میخوای تو محیط و شرایطی فیلم بسازی که اصلا فیلمسازی توش معنا نداره و مسخره بازی تلقی میشه. (هرکس که حضوری اومده با من صحبت کنه اینها رو به کرات از زبون من شنیده)

خلاصه که حالا این جوان میخواد برای «یادگیری»، فیلم اولش رو بسازه – که باید فیلم اول رو برای یادگیری ساخت و حتی انداخت دور – ولی در عین حال ازونجا که به تهیه کننده (و عواملش که بهش اعتماد کرده ان) تعهد داره و ساختن فیلم مسخره هم میتونه به کانون لطمه بزنه، نمیتونه مثلا راش ها رو بریزه دور یا اینکه یه فیلم چرت و پرت بی سر و ته تحویل بده. پس این جوان مجبوره که در عین حالی که داره فیلم اول رو برای دور ریختن میسازه، چیزی بسازه که قابلیت ارائه داره.

این جوان پول کمی داره برای همین روزهای فیلمبردایش محدود میشه به مثلا سه روز برای فیلمبرداری 20 پلان.

ولی جوانی که تازه میخواد کارگردانی رو یاد بگیره، دکوپاژ و میزانسن رو درست درک نکرده پس زمان فیلمبرداری هر پلانش باید بیشتر باشه تا بیشتر بتونه سر میزانسن و دکوپاژی که از قبل چیده، فکر کنه. ولی این جوان نه تنها وقت نداره بلکه کلی هم تو زمان فیلمبرداری رو سر و ذهنش فشار هست. فشاری که باعث میشه حتی سر فیلمبرداری دیگه نتونه فکر کنه. پس اگه زمان مطلوب و حتی زیادی هم داشت؛ باز هم استرس و فشار کار اول و مسائل دیگه، مانع از این میشد که بتونه میزانسن از پیش تعیین شده اش رو با فکر بر روی لوکیشن و شرایط جدیدی که در صحنه می بینه، آپ دیت و بهتر کنه.

برخلاف مرحله ی فیلمبرداری که فشار و استرس درش بسیار زیاده، معمولا مرحله ی تدوین، غرق در آرامش و سکونه. و اتفاقا همین آرامش و سکون برای تدوین هم منافعی داره و هم مضراتی. به هر حال کارگردان در زمان فیلمبرداری همیشه آرزو داره که «ای کاش بیشتر میتونستم فکر کنم» و در مرحله ی تدوین هم با دیدن راش ها آرزو میکنه «ای کاش میتونستم به فیلمبرداری برگردم و فلان پلان رو به این شکل بگیرم».

مشکل دقیقا همینجاس. کارگردان جوان هرچقد هم که به خودش و دکوپاژ و میزانسن هاش مطمئن باشه، باز هم در مرحله ی تدوین به خاطر دیدن راش ها، درک بهتر موقعیت، درک دنیای جدیدی به نام دنیای تدوین، باور کردن امکان تغیر در فیلمنامه در مرحله ی تدوین، توجه جدید به المان هایی مانند نور و آب و هوا و تاثیر شرایط سخت در بازی بازیگر که قبل از مرحله ی فیلمبرداری بهش فکر نکرده بود، حالا به خودش این ها رو میگه:

1- ای کاش فلان پلان رو هم می گرفتم

2- ای کاش ای کاش سر این پلان دیرتر کات می دادم

3- ای کاش این پلان رو که الان لانگ شات گرفتم، مدیوم هم می گرفتم

4- ای کاش این پلان رو که مدیوم گرفتم، کلوز هم می گرفتم

5- ای کاش این پلان رو که پی او وی گرفتم، اور شولدر هم می گرفتم

من برای همه ی این «ای کاش ها» راهکارهایی دارم ولی الان میخوام راهکاری رو فقط برای موارد 3و4و5 و ازین دست «ای کاش»ها که به میزانسن و قاب دوربین مربوط میشن بدم:


ب- برای این انتقال زمان به مرحله ی تدوین باید چه کرد:

اول- استفاده از چند دوربین به ویژه در سکانس های اکشن و پرجنب و جوش.

این مورد در سینمای حرفه ای هم کاملا اجرا میشه و مختص فیلمسازی ما تازه کارها نیست.

 

دوم- گرفتن پلان ها با چند نوع میزانسن و قاب دوربین بدون توجه به آنچه در میزانسنمان نوشته ایم.

در این مورد باید توجه داشته باشید که این کار به شدت غیرحرفه ایه... ولی یه راهکاره... دوستان باید بپذیریم که ما آدمای گنده ای نیستیم و گاهی باید برای شروعی که منجر به بهتر شدنمون میشه، اینطور آغاز کرد. من به شدت ازین روش برای یکی دو سکانس ضامن دار استفاده کردم.

این روش باعث میشه کاری که شما باید در مرحله ی کارگردانی انجام می دادید، یعنی انتخاب قاب و میزانسن دقیق دوربین برای فلان پلان که با پلان قبلیش فلان حس رو ایجاد میکنه، به مرحله ی تدوین منتقل بشه. شما حالا در مرحله ی تدوین از یه اتفاق، چند نوع تصویر دارید. چند نوع قاب و چند نوع میزانسن دوربین. حالا در آرامش مرحله ی تدوین میتونید ببینید با توجه به شرایط خاصی که در محیط فیلمبرداری، نقص های بازیگر و... وجود داشته، نوع میزانسن مطلوب برای این پلان کدوم یکی از میزانسن هایی خواهد بود که از قبل گرفته اید.

شاید فکر کنید استفاده از خود این روش در مرحله ی فیلمبرداری خیلی زمان بر میشه و اصلا خودش به معضلات اضافه میکنه ولی من به تجربه دیده ام که اینطور نیست و گرفتن یه صحنه در چند قاب و میزانسن به سرعت انجام میشه.

در مورد این تجربه باید بگم همین الان که سر تدوین هستم، فکر میکردم، بعد از حضور تو چند پروژه ی فیلمسازی، دیگه به نقطه ای رسیده ام که موقع تدوین به یه تیکه از از دکوپاژم فحش ندم. ولی در حال حاضر آرزو میکردم که برمیگشتم به قبل از فیلمبرداری و یه پلان بسیار ساده رو برای ساخته شدن می نوشتم. پلانی که الان دیگه نمیتونم در مرحله ی تدوین داشته باشم. این بهاییه که باید برای پیشرفت داد. و خود این بهادادن هم، منجر به تجربه و پیشرفت فرد میشه.


شکور

نظرات 2 + ارسال نظر
محسن قدکساز چهارشنبه 10 مهر 1392 ساعت 12:55

خیلی خوب بود!

توفیقی پنج‌شنبه 11 مهر 1392 ساعت 01:31

خوندم.
سوالایی که برام ایجاد میشد،تو قسمتای بعدی خود پست،بهش جواب داده شده بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد