کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

Artificial Intelligence

چندین سال پیش بود که تلویزیون هوش مصنوعی رو نشون داد.

همون موقع هم خیلی ذهنمو درگیر کرده بود.

اما فکر نمیکردم بعد از دیدن 8 سال،همونقدر و حتی بیشتر برام جذاب باشه...



 

چند دقیقه ابتدایی یه جورایی چکیده فیلمه و سوالات مطرح شده در اون، متناسب با فراخور دریافت مخاطب، پاسخ داده میشه.

موضوع فیلم ساخت رباتیه که قابلیت عشق ورزی داره، اما عشق مادرانه؛ ماشینی با پشتوانه حسی.

در حقیقت فیلم سرگذشت یه ربات کودک رو بیان میکنه،یعنی عشق فرزند به مادر اما به نظرم با توجه به دیالوگها،عشق مادر به فرزند مورد توجه نهایی بوده،کسی که دیگری رو بوجود میاره تا دوستش داشته باشه و حالا چه وظایفی رو به گردن داره؟

این موضوع زمانی اهمیت پیدا میکنه که پروفسور این رابطه رو با خلق انسان مقایسه میکنه: "در ابتدای خلقت،آیا خدا انسان رو خلق نکرد تا بتونه به اون عشق بورزه؟"

اگه از این دید نگاه کنیم، خب مسئله پیچیده تر میشه و جواب به این مسئله، تو فیلم، ناراحت کننده است.


یه پیام فیلم، اینه که رباتها،وظیفه شناس تر از انسانها هستند،چون برای انجام یک مسئولیت بخصوص خلق میشن، حتی اگه این کار،دوست داشتن وعشق ورزیدن باشه و تا دم نابودی،پای این وظیفه می ایستن. این به بحث اختیار آدمی بر میگرده،اما رباتها چون اختیاری از خودشون ندارن،دلیلی برای شونه خالی کردن از وظیفه ندارن.

به چالش کشیدن اختیار در وجود آدمی،موضوعیه که اسپیلبرگ تو گزارش اقلیت هم،خیلی خوب بهش پرداخته بود.



بازی هالی جوئل آزمنت در نقش ربات کودک،بینظیر بود. تو فیلم حس ششم هم خوب درخشید.اصلا پخته بازی میکنه،انگار سالهاست تو این حرفه بوده. ترس،تعجب،علاقه،گریه،وحشت و هر چیز دیگه ای که بگین به راحتی میتونین تو بازیش حس کنین و ببینین. بدون این بچه،این فیلم معنا نداشت!


به نظرم فیلم،دو صحنه طلایی داشت،یکی جدایی مادر و دیوید و دیگری، حمایت مردم از دیوید موقع نابودی ربات های اسقاطی و هردو صحنه وابسته به بازی خوب هالی جوئل آزمنت و دیالوگهای عمیقش بود، هر دو، بازی با احساسات،یکی جدا شدن و دیگری درگیر شدن.


فیلم سرشار از پیامهای عمیق و قابل تفکره.انگار که با هر بار دیدن،به عمق تازه ای پی میبری.

انتخاب خوبیه برای نقد فیلمهای کانونی،کلی میشه درباره اش بحث کرد...

نظرات 5 + ارسال نظر
سبا حق طلب جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 22:46

نخوندم

محمد مهدی اهل خیر (قربانی) شنبه 23 شهریور 1392 ساعت 00:00

چه جالب فکر کنم منم همون 8سال پیش بود دیدم توی برنامه 100 همچین اسمی داشت انقدر مجذوبم کرد که نگو نپرس خیلی دنبالش می گشتم تا اینکه 6ماه پیش دوباره دیدمش ولی قبل از این که ببینم جزئ 10 فیلم یا حتی 5 فیلم مورد علاقم بود ولی وقتی دیدم مثل سهام نظرم اومد پایین نمیدونم چرا ....... شاید اون روز شرایطم خوب نبود نمیدونم...... باید دوباره ببینمش
ولی گزارش اقلیت یه سر و گردن از این فیلم بالاتر هست بیشتر اسپیلبرگی هست قاب ها تقطیع ها ولی هوش مصنوعی بیشتر کوبریکیست

حق طلب یکشنبه 24 شهریور 1392 ساعت 09:31

خوندم

مچکرم
توفیقی

توفیقی یکشنبه 24 شهریور 1392 ساعت 10:26

به آقای قربانی:
این فیلم، خیلی تو ذهنم جایگاه خوبی داشت. به شدت تاثیر گذار بود برام
کلی دنبالش گشتم و تونستم دانلودش کنم.
اما از اونجایی خیلی کم پیدا میشن فیلمایی که با دیدن دوباره، بعد سالیان طولانی،جایگاهشونو حفظ کنن،میترسیدم دوباره ببینمش
اما گفتم اگه مثل بقیه فیلمای اسپیلبرگ،با دوباره دیدن،ارزشش کم نمیشه،چرا اینکارو نکنم؟!
خوشبختانه بیشتر علاقه مند شدم بهش!
ممنون از نظرتون

اکبر پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 11:52

منم دقیقا 8 سال پیش این فیلم رو ار اواسطش دیدم و نمی دونستم اسمش چیه تا اینکه باز از تلویزیون پخش شد و تا ساعت 2 نصف شب نشستم دیدمش خیلی عالی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد