کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

دکترین: آیا این کانون لیاقت دوست داشتن ندارد؟

میدونم که شماها اصلا حس من رو ندارید. ولی من وقتی این نظر دبیر سابقمون رو خوندم به طرز وحشتناکی ذوق کردم.

نظری که محمد فرامرزی راد برای پست «تذکری جدی به نویسندگان -برای آخرین بار از من میشنوید- !» گذاشته که خیلی قابل تأمله:

 



 چه حالی داد این پست.

4 تا نکته ی باحال داشت :

1- قدکساز خیلی جسورانه و با اقتدار -بر خلاف ظاهر موش مرده اش- تذکر داده.

2- زیر سوال بردن (به مفهوم به چرا کشیدن) این قاعده از سوی مهرشاد که خودش زمینه ی تفکر بیشتر روی قواعد و ایجاد بستری برای تجدید نظر هست.

3- جواب درستی که خانم حق طلب -که سمت خاصی ندارن- دادن، که نشون میده چقدر اعضا مطلعن.

و
4- نفس جمله ی "حلله روی چشم" از سوی دبیر در مقام یک عضو.

لذت بردم. اگر چه این لذت بر من حرامه.

رادم



و در توضیح بیشتر من (شکور) باس اضافه کنم:

قدکساز مسئول وبلاگه و موظفه که تذکر بده و میده

مهرشاد یه عضو آروم و خوبه و با کسی دعوا نداره پس سوال میپرسه تا جواب بشنوه...همین

خانم حق طلب الزامی به توضیح ندارن ولی حق این کارو دارن و به راحتی به عنوان اولین نفری که از موضوع مطلعن و نظر پرهیزکار رو میبینن، جواب میدن

دبیر خوب و گلمون برخلاف بعضی از گذشتگان، سمت خودش رو ابزاری برای تحکم نمیدونه و به راحتی قانع میشه

مسئول اساسنامه که به وظیفه اش عمل میکنه و به پرهیزکار و دبیر تذکر اساسنامه ای میده

معاون اساسنامه که امروز تو اتاق کانون تذکر مسئول اساسنامه رو برای دبیر شفاف میکنه

و دبیر سابقمون این پست و نظرات رو میبینه، میخونه، همچین چیز عمیقی درک میکنه، و به لفظ در همین وبلاگ بیان میکنه

و همه ی اینها صرفا برای یک پست در وبلاگ


این یعنی یه سیستم در عین رفاقت و اخلاق

سیستمی که اعضاش حقوقی دریافت نمیکنن

و آیا جای دیگه ای، سیستم شدن گروهی که برای رعایت قواعد و انجام فعالیت حقوقی نمیگیرن، دیده اید؟

یکی دو روز پیش باخانم توفیقی صحبت می کردیم و ایشون همش می پرسیدن «چرا آخه بعضی مثل شکوری باید اینطور هنوز پای کانون باشن» و من یه جمله میگفتم:

«آیا این کانون لیاقت دوست داشتن نداره؟»


شکور

نظرات 19 + ارسال نظر
سبا حق طلب سه‌شنبه 12 شهریور 1392 ساعت 23:07

یه دست و جیغ و هورا برا خودمون فکر کنم پازل سیستم کانون داره ج میده و قابلیت قوی شدن بیشتر

سبا حق طلب سه‌شنبه 12 شهریور 1392 ساعت 23:13

من این پست رو به عنوان پست برتر ماه انتخاب می کنم البته اگه اسم خودمم توش نبود همینو می گفتم.هم قشنگ نوشته شده بود هم بامزه بود هم متفاوت.
راستی یه پیشنهاد به مسوول وبلاگ:بیاین برای رونق پست گذاری مثلا تو یه ماه به رای گیری بزاریم بهترین پست کدومه؟با مزه می شه.هرکی هم دلیل خودشو میگه

کار جالبی هست ولی با نفس هدف وبلاگ کانون تضاد داره! فلسفه وبلاگ اینه که بیشتر در راستای اطلاع رسانی باشه! و به ذهنم نمیرسه که چند وقت باید بگذره تا یه اطلاع رسانیِ با مزه پیدا بشه!
قدکساز

امیر حیدری سه‌شنبه 12 شهریور 1392 ساعت 23:17

دارد نقطه
در همه دیر مغان نیست چو ما کانونی

محسن قدکساز سه‌شنبه 12 شهریور 1392 ساعت 23:20

این جا جاییه که شورِ رفته رو بر میگردونه!

سبا حق طلب سه‌شنبه 12 شهریور 1392 ساعت 23:35

مگه هدف مسوول وبلاگ رونق دادن به وبلاگ نیست؟یه پست میزاریم می گیم دوستان پست برتر شما در ماه اخیر چیست؟حالا فرقی نمی کنه حتما نباید که پست با مزه باشه که.ممکنه دلایل بچه ها با مزه هم باشه.نویسنده هم که با اینترنت داغون پست می زاره بیشتر تشویق میشه.

اینی که شما میگی منافاتی نداره با روالِ وبلاگ و عرف! عمر ما که تموم میشه یه هفته دیگه! ایشالله خانوم جهانی پور برنامه رو ردیف کنن!
قدکساز

رضا ی.د سه‌شنبه 12 شهریور 1392 ساعت 23:41

چند وقته که به دلایلی زیادخوشحال نیستم ولی الان وبعداز خوندن این پست دوتاحس قدیمی وخاک خورده ی من که فکرکنم آخرین بار برای طریقت نینجوتسوبه کار رفته بود در من دوباره بیدار شد...
1-تعلق به یه سیستم خوب وهدفمند ودرستکار
2-شادی پس از زدن گل به تیم مقابل برزیل در هرجام جهانی ای در بازی فینال:))

یک صحبت عجیب از مسئول وبلاگ! سه‌شنبه 12 شهریور 1392 ساعت 23:48

من مسئول اساسنامه ام!
باید در تعریف کلمه ی «تضاد» یه توضیحی بدم.
تضاد عملی با یک هدف یعنی انجام آن عمل، به نتیجه ای خلاف نتیجه ای که هدف ماست منجر می گردد.
...
اول: هدف اصلی وبلاگ، اطلاع رسانی است ولی تنها هدف آن این نیست وگرنه پست هایی با دکترین، خاطرات، معرفی و نقد فیلم و کارگردان، عکس های خاص، انتقاد و پیشنهاد، انتقال تجربه و آموزش بی معنی بود
دوم: پست هایی در موضوعاتی که هدفشان اطلاع رسانی نیست، شاید با اطلاع رسانی همسو نباشند ولی به علت همسو نبودن، در تعارض با آن هم نیستند
سوم: وبلاگ در حال حاضر به محوری برای اتحاد اعضا، ایجاد همدلی و افزایش اشتراک حسی و همچنین آموزشگاهی برای عقلاقه مندان به هنر فیلم تبدیل شده. شاید حتی دیگر نتوان به راحتی گفت که هدف اصلی وبلاگ، صرفا اطلاع رسانی باشد و شاید در حال حاضر باید قائل به «اهداف اصلی» وبلاگ باشیم
چهارم: پیشنهاد من برای خاطره نویسی تصویر خانم ایرانی هم پیشنهادی مانند پیشنهاد خانم حق طلب بود که اینگونه پیشنهاد ها منجر به افزایش اشتراکات حسی می گردد

شکور

به معاون اساسنامه:
حاجی تحلیلت رو از این موضوع و اینکه مدیر وبلاگ تا چه حد امکان جلوگیری از این مسائل رو داره بر اساس اساسنامه و منطق حقوقی بگو ببینیم نظرت چیه.
صرفا میخوام تستت کنم قناری
شکور
-------------------------------
من لفظ تضادو اشتباه استفاده کردم! بیشتر میخواستم بگم که جزو وظایف وبلاگ تعریف نشده که البته ربطی نداره! شخصا حرفی ندارم با اینکه این اتفاق بیفته ولی من همینجوریش وبلاگو به زور مدیریت میکنم! امیدوارم خانم جهانی پور بتونن همچین کاری رو کلید بزنن!
قدکساز

به قدکساز چهارشنبه 13 شهریور 1392 ساعت 00:32

تو چرا اینقد خسته ای پسر؟!
خوب یه کمی از مسئولیت هات رو بده به معاونت خوب!
حتی میتونی تایید نظرات رو بسپری به معاونت خوب
چرا همه کارها رو خودت میکنی بچه جان
احساس میکنم داغونی قناری
شکور

حاجی له لهم! یعنی داغون داغونم! معاونم هم ظاهرا چند وقته سرش شلوغه اصن وبلاگ چک نمیکنه! این شد که دیگه پیگیرش نشدم تا این چند وقت کارا رو خودم پیش ببرم بعد همه چیزو بسپرم بهش!
قدکساز

مهرشاد پرهیزکار چهارشنبه 13 شهریور 1392 ساعت 01:25

من بعد از خوندن این پست و نظرات دوستان، این شکلی شدم ، ایناهـــــا >>>
به خانم حق طلب : بسیــــــــار با ایدتون موافقم
به آقای شکوری : مرسی از شفاف سازی و همچنین این پست زیبا
به قدکساز : داداش خودمونیمااااااا، موندم این سخنان چون دُر که از جنابعالی تراوش میگردد به چه سان تابحال در سرشتت نهادینه بوده عــــــایــــا؟!؟!؟!
بنده از همین تریبون تشکر میکنم از مسئولین
آره دیگه...اینجوریــــــاس

فتبارک الله احسن الخالقین!
آقا من خودم از کار خدا سر در نیوردم باورت میشه؟!
قدکساز

راد چهارشنبه 13 شهریور 1392 ساعت 02:30

لیاقت داره
جنبه شو نداره.

معاون قدکساز چهارشنبه 13 شهریور 1392 ساعت 11:22

والا من به وبلاگ سر میزنم!
حتی تو مدیریت هم هستم!
کلا با اینکه سرم شلوغه حواسم به وبلاگ هست!

در ضمن آقای قدکساز :)
شما به طور طبیعی و اگه اشتباه نکنم به طور قانونی فقط تا همین شنبه وقت دارین به بنده توضیحات لازم رو برای این سمت بدین ها!

همونطور که قبلا هم بهتون گفتم درسته که من خودم موافق ابقای شما برای این سمت هستم اما این دلیل نمیشه که شما یکی از مهم ترین قسمت های سمتتون که همون آموزش معاون و این مسائله در نظر نگیرید!
محض رضای خدا حداقل یه کلمه در مورد وبلاگ تو این ترم تابستون به من میگفتید خب

جهان

خانم جهانی پور، ما که صحبت کردیم با هم! شما 85 درصد چیزایی که باید بلد باشید رو بلدید! شیوه نامه استفاده از وبلاگ هم بخونید میشه 95 درصد، 5 درصد میمونه که قرار شد اونو حضوری بهتون بگم دیگه!!!
قدکساز

جهان چهارشنبه 13 شهریور 1392 ساعت 13:02


آقای قدکساز!
منم گفتم که، از نظر خودم 85 درصد رو بلد نیستم!
مگه اینکه کارای ساده ای که بلدم واقعا 85 درصد رو شامل بشه!

همینه!
قدکساز

سعید ایزدی پنج‌شنبه 14 شهریور 1392 ساعت 00:23 http://kafankhafan.blogfa.com

اولین نکته ای که وجود داره اینه که توی اساس نامه حرفی درباره محدودیت پست گذاشتن وجود نداره و تنها موردی که گفته شده فقط نویسنده اجازه خارج شدن از خط قرمز ها رو نداره.
مورد دیگه ای که وجود داره اینه که عرف اینجوریه که مسئول وبلاگ در راستای برنامه ای که برای وبلاگ در نظر داره می تونه یک سری قوانین برای وبلاگ مشخص کنه که توی اون مواردی هم که دو مسئول قبلی وضع کردند هیچ موردی درباره محدودیت پست گذاشتن توش یاد نشده.
پس تا اینجا هیچ حدودیتی وجود نداره.
تنها محدودیتی که وجود داره عرفیه که توی وبلاگ ایجاد شده و اونم زیاد محدود کننده نیست تا اونجایی که من بودم فقط در مورد این عرف هم توی پست خانم حنانی " با اجازه ی همه ی هموطن ها بــــله! " صحبت شد ( که تازه مسول وبلاگ بودند) و باقی موارد هیچ کس اعتراضی نداشته. پس می شه گفت که عرف کانون به سمتی رفته که هدفش از اطلاع رسانی خارج شده و تبدیل شده به اون اهدافی که آقای شکوری مطرح کردند.

پس در کل حرف خانم حق طلب هیچ مشکلی نداره.

بشیری پنج‌شنبه 14 شهریور 1392 ساعت 13:00

چند روز بود به وبلاگ سر نزده بودم؛ به قول آقای پرهیزگار الان هینجوری شدم...

پرنیان فلاح پنج‌شنبه 14 شهریور 1392 ساعت 23:20

آخخخخخی!چه پست باحالی بود!!!
واقعا این کانون لیاقت دوست داشتن رو داره

طه زارعی جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 11:43

سلام به همه
ی بار که داشتم با عباس* صحبت میکردم گفتم که مطالب وبلاگ رو تا جایی که بتونم حتما دنبال میکنم. پرسید چرا نظر نمیدی؟ گفتم: خوب من چن ساله از کانون دورم و ممکنه ناخواسته نظری بدم که با شرایط و حال و اون موضوع و .... زیاد سازگار نباشه.
اما بادیدن این پست هم خوشحال شدم و هم ناراحت، ناراحتی شیرینی که از اون سالها برام مونده و لذت بدوبدو برا کارها که با هیچ جمله ای قابل توصیف نیس.
و خوشحال از دیدن خانه سبز کانون که هنوز شور درش جریان داره ، زنده س و سرحال...
من فکر میکنم این چرخه رفاقت و قانون کمتر در محیط های گروهی و دانشجویی با این وسعت و کیفیت تکرار بشه ...
واقعا باید به عباس و همه اعضای کانون دست مریزاد گفت.
ممنون.
-------------------------------------------------------
*عباس: بیشتر به خاطر رفاقت چندین ساله این گونه خطاب میکنم.
که میشه همون آقای شکوری سیستماتیک

ترابی جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 17:54

مسلما داره
و پست خیلی خوبی بود

دلیاری پژمان شنبه 16 شهریور 1392 ساعت 00:00



(دارّ


رَد) ؛

gooD

dodes...ka...den

شکور دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 02:25

سلام بر زارعی
دوستان، شما که نمی دانید! زارعی از متقدمین کانون به حساب میاد

پیرمرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد