کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کار گاه فیلم نامه

ساختار و شخصیت

شما از میان یک داستان با پیرنگی پررنگ و پر از حادثه های کوچک و بزرگ(مثل اکثر فیلم های هالیوودی)    و    یک داستان با شخصیت های گوناگون و شخصیت پردازی های حساب شده و دقیق ( بیخود و بی جهت  ) کدام را ترجیح می دهید...

من هیچ کدام را به تنهایی دوست ندارم...در واقع معتقدم هیچ کدام به تنهایی نمی تواند فیلم خوبی بوجود بیاورد !! در واقع ساختار همان شخصیت است و شخصیت در دل اتفاق است که به وجود می آید...چنین فیلم نامه ای ارزنده است ( جدایی نادر از سیمین)

 

بیشتر توضیح می دهم...

شخصیت با شخصیت پردازی فرق دارد. شخصیت پردازی یعنی جمع تمام خصایص  * قابل مشاهده * و بیرونی یک انسان. اما شخصیت حقیقی یک انسان با تصمیماتی که در شرایط بحرانی می گیرد آشکار میشود و ما را به سرشت بنیادی شخصیت فرد نزدیک می کند. مثال می زنم (از نوع دم دستی...یک کمی اگر فکر کنید نمونه های بیشماری از فیلمهای معروف یادتان می آید)

در بتمن 3 ما زن گربه ای را داریم با یک سری ویژگی های ظاهری که در فیلم معلوم است...در اواخر فیلم که بتمن موتورش را به او می دهد از او می خواهد آن دیوار معروف را منفجر کند...او به بتمن می گوید که این کار را نخواهد کرد و از شهر فرار می کند... اما بتمن تصمیم را بر عهده خودش می گذارد...وقتی زن گربه ای این * تصمیم * را می گیرد (در آن شرایط بحرانی) که خود را به خطر بیاندازد ولی دیوار را منفجر کند (اتفاق ) ما به شخصیت حقیقی و درونی او نزدیک میشویم...اینجاست که می گوییم کارکتر از تیپ( یک زن خلافکار خرده پا) در آمده و  شخصیت شکل گرفته...گفتنی ست در هر فیلم فقط به چند شخصیت نیاز است و لازم نیست همه شخصیت باشند...اما گاهی اوقات برای تمام افراد داستان اتفاقی می افتد و واکنشهایشان شخصیتشان را آشکار می کند (در باره الی ...)

حال یک بحث پیش می آید...آیا اتفاقات فیلم فقط  شخصیت هایی که از قبل شکل گرفته اند را برای مخاطب آشکار می کند؟؟  یا اینکه این سرشت عمیق را در جهت مثبت یا منفی به پیش می برد و تغییر می دهد؟؟ به نظرم اتفاقات فیلم می توانند رسالت های مختلفی بر گردن داشته باشند...اما اگر شخصیت های یک فیلم به طور کامل از قبل تعریف شده و تغییر ناپذیر باشند فیلم جذابیت و غیر قابل پیش بینی بودن خود را از دست می دهد...مثلا در فیلم راکی 1 راکی در ابتدای فیلم یک قلچماق علاف و بوکسوری خرده پا و ناامید است... طی یک * اتفاق*  (اتفاق نه به معنای تصادف...اتفاقا اتفاقات تعیین کننده و مهم فیلم باید حساب شده باشند...مگر آنکه فیلم پست مدرن باشد که در آینده به آن می رسیم ) که پیشنهاد مسابقه بکس با قهرمان سنگین وزن دنیاست زندگی اش عوض می شود... هر روز تمرین می کند...امیدش را باز می یابد...زندگی بی هدف گذشته برایش تبدیل به یک زندگی هدفمند می شود و راکی طی این اتفاق *تغییر* می کند...این اتفاق در کنار اتفاقات کوچک دیگر که شخصیت قهرمان بکس ، شخصیت اولیه افسرده راکی ، شخصیت زن و...را می سازند یک فیلم نامه موفق را به وجود می آورد.

سوالی بود در خدمتیم...

نظرات 8 + ارسال نظر
سبا حق طلب دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 21:17

نخوندم.لبخند من باب برچسب ها
کم کم دیگه داره داستان می شه

محمد مهدی اهل خیر (قربانی) دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 22:14

استفاده کردم
ممنون

رضا ی.د سه‌شنبه 15 مرداد 1392 ساعت 02:19

میشه به جای کلمه ی شخصیت از کنشگر استفاده کنیم؟یعنی افرادی که تصیم یاتصمیماتشون تو داستان تغییر یاتغییراتی ایجادمیکنه..مثل زن گربه ای در بتمن که تصمیم گرفت به بتمن خیانت کنه درابتدا واین باعث شدکمربتمن خوردبشه وبعدبه طرز معجزه آسایی خوب بشه!یه شاهکارپزشکی بود اون تیکش:))به هرحال... آیاشخصیت نمیتونه خیلی درمورد مطلبی که تو گفتی کلمه ای کلی باشه حد اقل مثلا توی بتمن2خلافکارهاهم شخصیت هایی از داستان هستند ولی کنشگر نیستندیاحداقل جلوبرنده ی اتفاقات فیلم نیستن ...به نظرم بایددید که هر فردی درفیلم باتوجه به تاثیرش یانحوه ی حرکتش چه تاثیری شکل گیری داستان میزاره بعد به قضاوت نشست که کنشگربوده یانه یااصلا میشه که کسی بیاد از نا کجا آباد یه کاری بکنه وبره وماهم نفهمیم این شخصیت پرداخته شده بوده یانه در این مورد مثال خاصی به ذهنم نمیرسه ولی همچین چیزی ممکن هست عمو اشکان؟

مسعود زرگر سه‌شنبه 15 مرداد 1392 ساعت 03:46

ببین یه کم بیشتر در مورد شخصیت میگی!اصن تیپ چی هست و تفاوتش با شخصت چیه؟!شخصیت در نیومده یعنی خواستن نتونستن درش بیارن یا به عمد این کار رو کردن؟!!
در مورد قسمت قبلی بازم مثال از استفاده درست و عامدانه از کلیشه اگر بگی خوب میشه!
پیرنگ، خرده پیرنگ،؟؟!

اشکان سه‌شنبه 15 مرداد 1392 ساعت 15:00

به یوسف دوست : من تا جایی که تونستم سعی کردم روون توضیح بدم ولی مثل اینک نتونستم...الان می گم...
۱.اسمش فرقی نمی کنه...شخصیت یا کنش گر یا ... فقط این فرد با یک فرد معمولی ( مغازه دار- کارمند - دانشجو - خلافکار - که هیچ کار دیگه ای به جز فعالیت های تیپیک مربوط به حوزه خودش نمی کنه ) که تیپ نامیده میشه فرق داره...مثلا اگه یه بنگاه داری رو ببینیم که تو سراسر فیلم فقط خالی می بنده و خونه می ندازه به مردم و ...میگیم این تیپه... مثل اون خلافکارا که گفتی تو بتمن ۲....حالا اگه یه اتوبوس پر بچه جلو بنگاه چپ کنه و احتمال انفجار هم داشته باشه اما این بنگاه دار به سرعت واسه نجات بچه ها اقدام کنه ما به جنبه ای از خوبی های درونی ش پی می بریم و در واقع به شخصیتش نزدیک میشیم...مثل زن گربه ای

به مسعود :
مثال زیاد هست...کلا فیلم های پست مدرن در زیر شاخه هجو تو همین مسیر استفاده هجو آمیز از کلیشه ها حرکت می کنن...مثل قطار بازی دنی بویل یا کیل بیل و یا حتی پالپ فیکشن...

milad سه‌شنبه 15 مرداد 1392 ساعت 18:42

بسیار زیبا

امیر حیدری چهارشنبه 16 مرداد 1392 ساعت 14:21

مرسی اشکان.
حاجی تو اسم بست کمونم شماره بزنی خوب باشه.

موسوی این بخش فیلمنامه به درد نشریه نمیخوره؟

امیر حیدری چهارشنبه 16 مرداد 1392 ساعت 14:25

کارگاه فیلمنامه – قسمت سوم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد