دیالوگ های نسبتا کم و به جا
استفاده درست از موسیقی
شروع خوب و پایان خوب تر
جای زیادی برای ارائه هنر بازی نیست مگر فقط برای نقش امیر آقایی که مثل همیشه خوب کار می کنه و مقداری هم کامران تفتی
فیلمنامه ساده و سر راست و خوب
کارگردانی خوب
روستایی که همه ی کارکنانش به خاطر تعطیلی کارخونه بیکار شدن
و نون زن و بچه رو از کابل دزدی در میارن، بعضی ها هم از قاچاق
تقابل گروه دزدها و پلیس ها که هر دو گروه محق اند
مردمی که دزدن فقط به خاطر زندگی کردن
به نمایش کشیدن استیصال این آدم ها چه در کلیت فیلم و چه در تکه های مختلف فیلم بسیار خوب از کار درآمده
مثل جایی که امیر آقایی بچه اش رو با طناب کشون کشون می بره یا روی درخت رهاش می کنه یا ...
دری که به جای شیشه روزنامه داره، با تیتر «بهداشت برای همه»
رادیویی که درباره «سفرهای نوروزی» میگه
فیلمی که بیننده رو از وجود داشتن زندگی هایی بسیار سخت خبردار می کنه
فیلمی برای تلنگر به قسمت مرفه جامعه
نمیدونم اشتباه میکنم یانه!
آقای شکوری، منظورم نویسنده س!
خیلی تعریفای قشنگی کردن که آدم دوس داره فیلمو ببینه ولی یادمه یه بار ترم یک که بودم اون موقع که بچه ها میرفتن کلاس تدوین مستانه مهاجر ، مهاجر بهشون گفته بود این فیلمو ببینن!
جالبه که بچه ها خوششون نیومده بود اصلا!
این همون فیلمه یا من اشتباه گرفتم؟
دوس دارم فیلمو ببینم!
منتقدا تعریف نکردن اصلا و اکران خوبی نداشت . یادمه بازیگراش خودشون تو خیابون براش بلیط می فروختند به نشونه اعتراض.اما سوژش خوبه و به عنوان کار اولی یه کارگردان خوبه
بله این همون فیلمه
ما ها که رفتیم فیلم رو ببینیم, همگی متاسفانه ناقص دیدیم
یعنی تقریبا نصفه ی دومش رو دیدیم
به خود داداشمم گفتم که منی که نصفه دوم رو دیدم, چندان به دلم نچسبید
ولی چیزایی که ابوالفضل گفت و من رو به تردید انداخت, برای تیکه ی اول فیلمه که متاسفانه ندیده ام
شکور
من همون موقع دیدم کامل هم دیدم فقط می تونم بگم همون جمله خود اقای شکوری:
وقتی سینما فقط برای تفریح نیست
البته امیر ثقفی با این فیلم داره به سمت بد جایی توی سینما ی ایران می ره که تحت تاثیر سینمای روسیه است که الان با این اوضاع به هیچ کجا نمی رسه انشاالله تو فیلم بعدیش(همه چیز برای فروش) شاهد سر عقل اومدنش باشیم
واقعا حیفه جوان به این کاربلدی