کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانونی شدن،بهترین اتفاق سال برای من

سلام دوستان.گفتم بهتره به عنوان اولین پست احساسم رو درباره ی کانون بنویسم. 

ترم اول(یعنی ترم پیش)برام ی کابوس وحشتناک بود.تازه وارد دانشگاه شده بودم؛از قوانین

دانشگاه،رفتار استادا،وضعیت درسا،چطوری درس خوندن و...هیچی نمیدونستم و هیچ ایده ای هم نداشتم.خلاصه افتضاح بود.بین اون همه درس خشک و سنگین به ی فعالیت هنری نیاز داشتم چون از بچگی عاشق کارای هنری بودم و علاقه ی زیادی هم به اینجور کارا داشتم.البته کلاس پیانو میرفتم؛ولی به ی جمع هنری خوب و صمیمی نیاز داشتم تا بتونم پیشرفت کنم و نظرات و عقایدم رو با آزادی بیان کنم؛بدون این که کسی بهم خرده بگیره.این ترم وضع درسی بهتر شده بود چون بیشتر فهمیده بودم که باید چی کار کنم ولی هنوز فقدان هنریه حس میشد! 

تو سلف نشسته بودم که پری جهان اومد و ی تراکت هابیت گذاشت ر میزمون.من دیدم روش نوشته همراه با جلسه ی عضو گیری و از پری درباره ی کانون و این که کجاست سوال کردم. پری گفت بیا ببرمت اونجا ولی من چون کلاس داشتم گفتم روز اکران میام و رفتم و عضو شدم. 

اولش خیلی احساس غریبگی میکردم؛احساس میکردم همه ی جوری بهم نگاه میکنن ولی کم کم با کمک پری(که خیلی راهنماییم کرد؛ممنونم ازت)با بچه ها،با فعالیت های کانون و بقیه ی چیز ها آشنا شدم.قبل از این که بیام کانون هرروز با بی میلی از خواب بلند میشدم تا بیام دانشگاه،آخر هفته ها اگر خونه ی مادر بزرگ و خاله ام نمیرفتم حتما میرفتم خونه؛ولی الان با ذوق و شوق میام دانشگاه،بیشتر از ی ماهه که خونه نرفتم ولی احساس بدی ندارم. 

کانون به من فردیت بخشیده،باعث شده تا بیشتر خودمو بشناسم.جو کانون و بچه ها عالیه، ی جمع خوب و مهربون که بدون هیچ گونه چشم داشتی فعالیت میکنن،به هم کمک میکنن و همه با هم دوست هستن.کانونی شدن بهترین اتفاقی بود که میتونست برام بیفته. 

به خاطر این حس خوب از همه ممنونم.دوستون دارم،خیلی زیاد.

نظرات 11 + ارسال نظر
سبا حق طلب جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 12:22


چه خووووووب

سارا حنانی جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 12:40

جهان جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 12:50

و چقده چقده چقده من فرد موثری هستم تو زندگی تو!
می بینی پرنیان!
اصلا یه وعضی!
من چقده باحال و خوبم!
حالم از خودم بهم خورد
کاش یه ذره تو زندگی خودم موثر بودم واسه خودم!
حالا جدا از شوخی!
از بودن بچه ی خوبی مثل تو توی کانون بسیار بسیار خوشحالم!
مخصوصا از اون جنبه ها که تو خوابگاه جلوی بلوک پریماه اینا بهت گفتم!
کانون محیط بسیار بسیار خوبیه برای بزرگ شدن!
سعی کن هیچ وقت بودن در کانون رو تحت هیچ شرایطی از دست ندی!

امیر حیدری جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 14:37

خانم حنانی:
بهتر نیست نویسنده ها اسمشون همراه با فامیل باشه و فارسی؟

قبلا هم یه بار این بحث با آقای فرامرزی مطرح شد
بله،"بهتره" همین طوری که شما میگید باشه ولی نمیشه اجباری براش گذاشت
به نظر من این قضیه خیلی شخصیه و ما هم نمیتونیم الزامیش کنیم
شاید کسی دلش نخواد با اسم و فامیل واقعیش تیو محیط مجازی فعالیتی کنه
و بنظرم نمیشه این حق رو از کسی سلب کنیم
حنانی

فاطمه توفیقی جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 15:45

با چه پست خوبی شروع کردی!

پرنیان فلاح جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 18:32

پریسا جون قربونت برم عزیزم.یعنی عاشقتم
آقای حیدری حق با شماست فارسیش کردم خودمم فارسی بیشتر دوست دارم.

امیر حیدری جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 18:38

کسی اگه بخواد نظر بده بله. ولی نویسنده های سایت باید مشخص باشن. تو جلسه بعدی یه تصمیم در موردش میگیریم.

فرقی نداره
نویسنده های وبلاگ برای مسئول وبلاگ (و برای اعضای فعال کانون) مشخص هستند
بنابراین این جوری نیست که کسی با پروفایل فیک در حال پست گذاشتن باشه
مساله اینه که نام کامل افراد قابل سرچ کردن توی محیط مجازیه و طبیعیه که بعضی افراد چنین چیزی رو نخوان
من روی این قضیه خیلی پافشاری میکنم که اجباری نباید باشه
بنابراین لطفا به هیچ وجه توی جلسه ای که من نیستم این قضیه رو مطرح نکنید (مجددا لطفا)
با یه رای گیری همین جوری که چن نفر موافقن دستاشون رو بالا کنند نباید این قضیه تموم بشه
حنانی

امیر حیدری شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 00:16

ممنون خانم فلاح.

شکور شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 09:42

آورین

مرادپور دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 18:21

چقد زود این احساسو به کانون پیدا کردی!!! من شخصاً بعد از 1 سال به این احساس رسیدم نسبت به کانون... !

یوسف دوست دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 14:43

احسنت احسنت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد