کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

دلخوری

امروز روز دوم جشنواره ی رویش بود و فردا روز آخره!

نمی دونم الان باید از این که توی این دو روز بیشترین تعدادی که اومدن 6 نفر بوده گله کنم یا فقط ناراحت باشم یا چی؟

مگه ما ادعا نمی کنیم که تعداد اعضامون زیاده؟

مسئولیت این تعداد کم حضور در جشنواره بر عهده ی کیست؟

مدیریت اجرا؟

اعضا؟

مدیریت فرهنگی؟ (که به نظرم میتونست با هماهنگی با آموزش دانشگاه این 2روز رو برای کسانی که میخوان برن غیبت موجه رد کنه.)

یا شایدم دبیر؟

نظرات 9 + ارسال نظر
سارا حنانی دوشنبه 7 اسفند 1391 ساعت 21:01

به نظر من بد نیست با این قضیه واقع بینانه برخورد کنیم
ببینید اولا که مساله ی فاصله ی دانشگاه ما با امیرکبیر قابل اغماض نیست و همین یه دلیل کافیه تا دیگه عنوان این پست "دلخوری "نباشه
چون اگه به فرض هر ساعت 10 نفر تو خود کانون هستند ساعت بعد احتمالا دیگه همون 10 نفر توی کانون نیستند و یه عده جدیدی اومدن!علتش اینه که کلاس دارن و چون کانون توی دانشگاهه فاصله ی نیم ساعتی بین کلاساشون رو میان کانون و بعد هم میرن سرکلاس! ولی نمیتونن نیم ساعتی برن امیرکبیر
علت دوم خود جشنواره است
ببینید من روزهای قبل نتونسته بودم برم و امروز یه برنامه ای که خیلی دوست داشتم بهش برسم رو هم کنسل کردم تا به اینجا برم، ولی واقعا حالم گرفته شد
یعنی سطح جشنواره ای که من دیدم چیزی نبود که بخوایم خیلی بزرگش کنیم ...غرفه ی ما بی اغراق از همه سر بود ولی واقعا جایی نداشت تا این رو بتونه نشون بده و ارائه کنه فعالیت هاش رو! یعنی محیط جشنواره نه فضاش رو فراهم کرده بود نه اینکه صدا به صدا میرسید تا تو همین فضا حداقل بشه ظرفیت های کانون رو نشون داد

البته متوجهم که مصاحبه ها و گزارش هایی که از غرفه داشت تهیه میشد خیلی تو معرفی کانون تاثیر داره ولی در کل میخوام بگم باید این عدم جذابیت جشنواره رو هم عامل دومی قرار داد برای اینکه زیاد جذب نشن بچه ها
دیگه راجع به عامل سرمای هوا صحبت نمیکنم(جا داره اینجا از بچه هایی که تو این روزها همیشه اونجا بودن واقعا یه تشکر جانانه کنیم!خیلی حرکت بزرگی کردند که این سرما رو تحمل کردند)
حالا این نظرات من بود
ممکنه باز شما بگین که هرچه قدر هم دور بود و جذاب نبود و سرد بود بچه ها "باید" اونجا در تعداد زیاد جمع میشدن که دیگه نمیدونم
به نظرم واقع بینانه نیست کاری که بچه ها میخوان با علاقه دنبال کنن رو زوری ازشون توقع داشته باشیم
و همه ی این حرفها یعنی این که جواب اون سوالتون که مسئولیت این قضیه با کیه میشه : با هیچ کس! مگه این که سطح پایین و فاصله ی زیاد مسیر (و سرما) رو هم بتونیم مقصر اعلام کنیم

مسعود زرگر دوشنبه 7 اسفند 1391 ساعت 22:00

دلخوری نداره که ممد!! خودت غرفه رو دیدی که کوچولو موچولو همین تعداد بسه.

محمد فرامرزی در صحبت هایش در اخبار شبانگاهی خاطر نشان کرد:
((ما در کانون به بچه ها زندگی کردن رو یاد میدیم))

دلنــاز طلاکوب دوشنبه 7 اسفند 1391 ساعت 22:39

من به شخصه نمیدونستم چند نفر از طرف کانون ما اجازه دارن اونجا باشن
(فکر می کردم حداکثر یکی دو نفر میشه باشن)

رامین دوشنبه 7 اسفند 1391 ساعت 23:01

محمد : آقای علی کرمی بهتون سلام رسوندند ...
فک کنم فردا با این اوصاف خیلی شلوغ بشه ...
به خانم حنانی : به نظر من هم صحبت های شما در مورد کیفیت برگزاری و اینا کاملا درسته .. ولی همین نشون دادن ِ خودمون و تقابلمون با کانون های دیگه ، مصاحبه ی جناب شکوری در مقابل دوربین وزارت و مستند ساز ِ امیرکبیر ... و خیلی اتقاقات دیگه ، که به نظر من باز هم توجیه این میزان وقت گذاشتن و سرمایه گذاری ما نمیشه ... ولی باز هم خوبه ، اگه بچه ها میومدن بیشتر از این خودنمایی میکردیم ...

سعید چ.ع دوشنبه 7 اسفند 1391 ساعت 23:37

من با میانگینی از نظرات دبیر و خانوم حنانی موافقم، ببینید؛هم دوری راه و هم کیفیت پایین جشنواره به نظرم ایرادات واردیه (واقعاً هوا سرد بود؟!) ولی حضور کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی در جشنواره ای هرقدر نازلِ کشوری، فرصتی نه برای اثبات کانون به بقیه، که به نظرم اثبات کانون به خودمونه؛ اینکه چقدر به کانون علاقه داریم، و چقدر حاضریم براش وقت بزاریم (حتی به باطل)؛ ببینید، وقتی پروژ ه ای در این سطح به کانون تحمیل میشه ( برای استفاده از کلمه تحمیل دلیل دارم) وظیفهِ اعضاست که حدقل همدلی خودشون روو نشون بدن، من نمی گم کمک یا مشارکت؛ همدلی میتونه با یه خبرگیری ساده صورت بگیره، با نشان دادن اینکه کانون و حضورش در جشنواره برای منِ عضو (حدقل در سطح کلامی) مهمه. قبل از هرچیز اینجا " کانونه"، محل جمع شدن، متمرکز شدن، فیلم و عکسش بعداً میاد؛ قبول دارم که قسمت دوم انگیزه رو ایجاد می کنه ولی موقعیت هایی از این دست قسمت اول (و گزارهِ مقدم) رو نفی می کنه. من به شخصه خوشحالم ازینکه تا جایی که تونستم دِینمو به کانون (و نه پروژ ه های شخصی و پروژه هایی با الویت بعدی نسبت به حضور در جشنواره ای هرچند نازلِ کشوری) ادا کردم، و تعهدمو در درجه اول به قولی که دادم (قولی که با عضو شدن به هم و به کانون میدیم) و بعد به کانون زیرپا نگذاشتم.
باز هم تکرار می کنم که نکاتی که خانوم حنانی مطرح کرد به نظرم کاملاً درسته؛ و خودم به شخصه حتی مشغله های دانشگاهی و شخصی رو هم بهش اضافه می کنم، ولی؛ بگذارید اینجوری بگم، این نکات "شرط لازم" برای عدم حضور هستند ولی "کافی" نیستند.
زیاده عرضی نیست.

برزگری سه‌شنبه 8 اسفند 1391 ساعت 11:59

دانشجویی که جیگر غیبت کردن نداره اصلا از نظر من دانشجو نیست.
تکبیر یادتون نره

شکورم سه‌شنبه 8 اسفند 1391 ساعت 12:24

من بحث مفصل دارم در این رابطه ولی باید مجددا تاکید کنم اگه به نظر من کاری بیش از کارایی که من کردم از عهده ی مدیریت اجرایی برنمیاد...
شکور

توفیقی سه‌شنبه 8 اسفند 1391 ساعت 18:22

با آقای چراغعلی موافقم.

راد سه‌شنبه 15 اسفند 1391 ساعت 11:34

سعید حرف من دقیقا حرف توه فقط با ناراحتی بیان شده.
مرسی از توضیحاتت منم دقیقا اینطور فکر میکنم.
شرط لازم و کافی رو خوب اومدی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد