جشنواره ای زجرآور

خب

مثلا پیش خودم گفتم برم چندتا فیلم ببینم یکم حال و هوام عوض بشه و چندتا فیلم که مثلا کارگردانهای درست حسابی داشتن نشون کردم و با چندتا از دوستام رفتم ببینم و تنها جای خوبش همین با دوستان بودن بود

اما من نمیخوام نقد بنویسم و فکر نمیکنم هیچکدوم از مطالبی که بچه ها مینویسن نقد باشه و صرفا معرفی فیلم هست و اساسا نقد امریست بسیار دشوار و نیاز به مطالعه زیاد و دقیق داره و اصول خاص خودش رو هم میطلبه و به طور کلی سه مبحث داریم:

1.نظریه : که مجموعه ای از مفاهیم انتزاعی و جهان شمول است و ریشه در فلسفه دارد(theory)

2.نقد: نحوه ای که از نظریه استفاده میکنیم برای برخورد با مثلا فیلم،کارگردان و ...نظریه ابزاری برای نقد صورت میگیرد و خواننده باید فیلم را دیده باشد

3.مرورنگاری: توضیحاتی برای خواننده که فیلم را ندیده و برای متوجه کردن او و آشنایی با فیلم است و یک کار ژورنالیستی است برعکس نقد که یک کار روشنفکرانه است به نوعی

حالا در مورد چهارتا فیلمی که دیدم و احتمالا یه سری ندیدن نظر خیلی کوتاهم رو میدم یه چیزی مثل ستاره دادن(اصلا بد نیست این قضیه ستاره دادن رو تو وبلاگ راه بندازیم)

اولین فیلمی که دیدم چه خوبه برگشتی

فیلمی افتضاح

فیلمی که اواسط فیلم میخواستم از سالن بیام بیرون اما تحمل کردم و سعی کردم تا آخر فیلم رو ببینم و دیدم و به طور کلی ای کاش مهرجویی دیگه استراحت کنه و فیلمی نسازه

فیلمنامه ای به شدت سردرگم و ضعیف و شخصیت پردازی و موقعیت دراماتیک و اصلا نقطه اوج و هیچی در کار نبود و دوتا شخصیت چت داشتن یه سری کار احمقانه میکردن و خل و چل بازی در میاوردن 

دومین فیلم هیس دخترها فریاد نمیزنند

فیلمی بسیار بد

ایده جالب بود و میتونست یه فیلم خیلی خوب ازش در بیاد اما یه فیلمنامه بد با یک کارگردانی ضعیف ایده رو خراب میکنه قاعدتا 

سومین فیلم آسمان زرد کم عمق

فیلمی قابل احترام

بدین معنی که فیلم ضعف داشت و کم هم نبود ضعفهای فیلم اما در کل وقتی فیلم رو میدیدی میتونستی در موردش بحث کنی و مشخص بود کارگردان حسابی فکر کرده رو همه چی و یه فیلم کاملا مدرنیستی بود با یه فضای مالیخولیایی(البته تلاشی برای مدرن بودن)و طراحی صحنه خوبی داشت و بازی علیدوستی خیلی خوب بود اما در کل فیلم قوی نبود و ما به این کارگردان امیدواریم و خسته نباشید میگیم

چهارمین فیلم دربند

کارگردانی معمولی و فیلمبرداری کلاسیک با قاببندی های متداول کلاسیک و دوربین روی پایه و تدوین بد و فیلمنامه که واقعا اعصاب خورد کن بود

به طور کلی شخصیت اصلی فیلم که یه دختر دانشجوی شهرستانی بود که مثلا در خیلی موارد زرنگ بود و میتونست گلیم خودش رو از آب بیرون بکشه اما کارهای احمقانه ای میکرد که یه دختر 3 یا 4 ساله اونارو انجام نمیده و وقتی میبینی شخصیت این کارا رو انجام میده دیوانه میشی و خب میگی پس زرنگ بازیهایی که تو شخصیتش گذاشتن چیه به طور مثال این دختر شاگرد خصوصی میگیره و تا حقش رو ندن کاری انجام نمیده یا زمانی که میخواد قرارداد خونش رو امضا کنه تا پول از صابخونه نگیره امضا نمیکنه و میگن تو چه دختر زرنگی هستی اما همین دختر احمقانه ترین کارها رو میکنه و سفته امضا میکنه برا کسی که نمیشناسه(دوروزه آشنا شدن) و تو خونه ای میره که هر شب پارتی و با یه دختر زندگی میکنه که نمیشناسه و  همینجوری به جا پنج میلیون پول پیش خونه از دختر دو میلیون میگیره و دختر میگه دستت درد نکنه و و و و ...و اینا من رو دیوانه کرد سره فیلم و اعصابم رو خورد کرد و مشکلات فیلمنامش رو اگر بخوام بنویسم ریز به ریز کاملا یکی دو صفحه میشه

و باید بگم فیلم بدی بود

توضیحاتم در مورد دربند زیاد شد ببخشید