کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

آیا فهم من از مطالب پالین کیل درست است؟

پالین کیل، یه منتقد معروف سینما بوده...اونقد معروف که مجله فیلم ادعا کرده که مشهورترین منتقد فیلم قرن بیستمه!



در خلال خوندن کتابش متن زیر رو نوشتم که گفتم شاید گذاشتنش تو وبلاگ باعث رفع سوتفاهم از برداشت من هم بشه


قطعا من فیلمساز نیستم

و میدونم هم که چیزایی که ساختم، واقعا خیلی سطح پایین هستن

حتی وقتی با سریال های تلویزیون آبکی خودمون هم مقایسه میکنم، میگم، اگه (تکرار میکنم: اگه) واقعا روزی قصد کنم که روزگاری چیزی بسازم که بشه راحت و با وجدان آسوده بهش گفت فیلم، خیلی خیلی باید پیشرفت کنم...

ولی من هم مث بقیه نظرات خودم رو دارم

من تو این نقطه از زندگیم که یه تعداد فیلم دیده ام...همچنین یه تلاش هایی برای تولید فیلم هم انجام داده ام...همیشه تو فیلم اصل و اساس رو داستان و هارمونی می دونستم نه تصویر و قاب و چیزایی که خیلی فیلم های اروپایی بهش افتخار میکنم

مثلا من حرفایی که عقیقی درمورد فیلم خوب میزنه رو خیلی قبول ندارم و بیشتر تاکیدی که فراستی روی داستان داره رو می پسندم

همیشه با فیلم های اروپایی ای که خیلی گنگ و مبهم هستن مشکل داشته ام و فکر میکردم که یه جوی باعث شده که این فیلم ها هنری محسوب بشن

الان یه جمله از کتاب : سینما امپراتوری پنهان نوشته ی پالین کیل خوندم که باعث شد این متن رو بنویسم. جملات اینهاست:


چندی پیش جوانی به من گفت که قصد دارد شاعری و ساختن فیم های هنری را کنار بگذارد و به ساختن آهنگ های هنری بپردازد. به یاد می آورم که از او پرسیدم: آیا می توانی نت بخوانی؟ و تعجبی هم نکردم وقت که او گفت:نه! البته من از طریق جوانانی دیگر، می دانستم که منظور آنها از واژه ی «هنری» چیزی به مفهوم صنعت میان بر زدن و حذف هرگونه آگاهی است که برای درک و به کارگیری موضوع ضروری است. بسیاری از این جوانانی که میخواهند فیلم های هنری بسازند، نه تنها در شان خود نمی بینند که حتی فیلم های معمولی را ببینند، بلکه عموما دیگر فیلم های هنری را هم نمی بینند. نه در فیلمبرداری مهارتی کسب کرده اند، نه نمایشنامه ای کارگردانی و یا در آن بازی کرده اند، و نه در یک کلاس فیلم سازی نشسته اند. و با وجود این همه، مانعی نمی بینند در اینکه فیلمی هنری بسازند...(البته) ناگهان از میان همین گروه و نادان ترین و پرتوقع ترین آنها، با دخترها یا پسرهایی با کارهای عجیب و غریب روبرو می شویم. که البته به اینها، جز به عنوان استثناها و نه قاعده ها، نمی توان توجه کرد. اما نکته ی جالب دیگر در مورد این فیلم های هنری این است که چرا دیدن فیلم های هالیوودی، حتی بدترین آنها، اغلب بسیار آسان تر از نشستن پار ده دوازده دقیقه از این فیلم های هنری است؟ من میگویم، به خاطر این است که آنها دست کم، بازیگر و داستانی دارند.

 

من خودم همیشه از فیلم هایی که سر و ته نداشتن (به غیر بازگشت که موسوی پخشش کرد، فرمان پنجم که خودم پخشش کردم، فرمان دوم که امید پخش کرد) خیلی خوشم نمی اومد و در عوض به شدت فیلم های کاملا مشخص مثل فیلم های اصیل وسترن، فیلم های هالیوودی زیبا مث سه گانه ی ارباب حلقه ها و ماتریکس یک، ترمیناتور2، مخمصه، دیپارتد، فهرست شیندلر، نجات سرجوخه رایان و خیلی از فیلم هایی که سوپراستارهای هالیوودی مث آلپاچینو و دنیرو و نیکلسون و تام هنکس و... بازی میکنن رو دوست دارم...

تو این لحظه دارم به این فکر میکنم که آیا تصور پالین کیل، از سینما تصور بیش از حد خط کشیده شده ایه یا اینکه پیروان فیلم های به شدت بی سر و ته و به اصطلاح هنری، دارن خیلی «فیلم و سینما» رو بی در و پیکر فرض میکنن؟

البت همین الان باید به این فکر کنم که اصلا کدوم فیلم ها بی سر و ته هستن و کدوم فیلم ها با سر و ته و اینکه فیلم هایی که در حال حاضر اصطلاحا هنری گفته میشن، منطبق بر چه مصادیقی از این دو گروه هستن

نظرات 2 + ارسال نظر
محسن قدکساز سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 20:42

درود
به نظر من (من نظریه پرداز نیستم، فقط نظر شخصیمه که میدونم مشکل داره)، برمیگرده به تعریف آدم ها از هنر، اینکه مخاطب کجای اهداف سازنده از ساخت فیلم قرار میگیره،
کسایی که از یک نوع فیلم سازی خاص حمایت میکنن، فقط دارن سلیقه خودشونو به دیگران تحمیل میکنند،
فیلم خوب و بد رو، فقط از روی استاندارد های تکنیک ها(استانداردهایی که با گذر زمان هم تغییر میکنند.) میشه تشخیص داد، نه روی تمرکز سازنده روی چیزی...
دوربین هرکس، برای خودش است، اما انتخاب هرکس نیز برای خودش است.
خود من از فیلم های هنری خیلی خوشم نمی آید، چون فلسفه ظهور سینما به شکل حاضر، سرگرمی یا خلاصی انسان مدرن از دغدغه های مدرنشه.
به قول فراستی، مجموعه مخاطب ها شاید فقط 2-3 نفر باشن، مهم اینه که یه مخاطبی باشه.
فعلا همین

راد شنبه 20 آبان 1391 ساعت 00:42

مرسی محسن چه حرف های جالبی
اصولا (البته مشخصه که نمیشه به قطعیت گفت اما) من بعد از دیدن هر فیلم اگه احساس کنم چیز (حس ، دانش و ...) خاصی به من اضافه شده میگم فیلم فوق العاده، خوب یا قابل تاملی بود.
با این تعریف من به فیلم دلیاری میگم قابل تامل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد