کانون فیلم دانشگاه شهید بهشتی

سلام دوستان امروز به شدت حس نوستالژی ایم از کانون لبریز شده می خوام یه کم بنویسم. 

دقیقا تو ترم پاییز سال ۸۷ بود که وارد این دانشگاه شدم البته من ورودی ۸۵ هستم ولی بصورت ناپیوسته ( کلا رشته های بهداشت نا پیوسته بودند ) من دوران کاردانی رو تو دانشکده حفاظت و بهداشت کار تو حکیمیه تهرانپارس گذروندم که بیشتر شبیه یه دبیرستان بود تا دانشگاه بعد از اومدن به بهشتی با توجه به تبلیغ های جالبی که امور فرهنگی پزشکی ارائه داده بود خیلی مشتاق بودم یه جایی رو پیدا کنم که توش بشه یه ذره کارای سینمایی انجام بدم اول به امور فرهنگی علوم پزشکی مراجعه کردم ولی اونجا کاملا ستادی بود و بخش سینماش دانشجویی نبود بعد به امور فرهنگی اینجا اومدم و آدرس کانون رو بهم دادن به کانون سر زدم و اولین نفری رو که دیدم خانم مردیها بود که یک فرم ثبت نام به من دادند و از اون موقع من یه جورایی عضو کانون شدم اون موقع فقط ازخانم ها وفایی مردیها محمد نژاد بشیری سلیمیان و دو تا خواهر دوقلو بودند که زبان آلمانی می خوندند از آقایون هم علی محیط  امید صفایی تقوی فربد محمد زین ال و چند تا از بچه های دیگه بودند که اسمشون رو  دقیق یادم نیست آه محمد فرامرزی هم بعضی وقت ها با یه کاپشن زرد یه سری می زد اون موقع جلسه های هفتگی کانون شنبه ها بود یادمه اون ترم من شنبه ها از ساعت ۱ درس طراحی تهویه صنعتی داشتیم که چون همیشه جلسه ها تا ساعت ۳۰/۱ یا بیشتر طول می کشید من همیشه دیر سر کلاس می رسیدم و استادم غیبت می زد به طرز عجیبی اون ترم اون درس رو حذف شدم از ترم های بعد دیگه اون ساعت واحد بر نداشتم بهترین اتفاق اون سال کلاس سینمای سعید عقیقی بود کلاسی که من هنوز هم تک تک جملات استادش رو حفظم . اتفاق بزرگ سال بعدش اومدن عباس شکوری تو کانون بود قبلش فیلم تازه واردش رو دیده بودم پیش خودم می گفتم چقدر آدم خفنیه وقتی دیدمش دیدم درست فکر می کردم! الان که دارم به تمام این سه سال توی شهید بهشتی ایم فکر می کنم می بینم بهترین اتفاقی که برام افتاد این بود که کانون رو پیدا کردم با کلی دوست خوب که هر سال به تعداشون اضافه میشد واقعا شاید اگر کانون نبود اصلا ارشد سینما قبول نمیشدم .  

اگه روز اول دانشکده سینما تئاتر استادا در مورد دانشگاه و رشته قبلیم بپرسن با افتخار می گم من فقط عضو کانون فیلم دانشگاه شهید بهشتی بودم .