کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

دیوانه ی سینما یا سینمای دیوانه

استنلی کوبریک در روز سه شنبه بیست و ششم جولای 1928 در برانکس نیویورک متولد شد. پدرش جک کوبریک، پزشک و مادرش گرترود پرولر زنی از یک خانواده یهودی بود که اغلبشان از اطریش به آمریکا آمده بودند. کوبریک دانش آموز خوبی نبود و هنگامی که اولیای مدرسه پدر و مادرش را برای مشورت در باره ی وضع تحصیلی او خواندند، آن ها گفتند که استانلی از همه ظرفیت های خود استفاده نمی کند. پدر و مادر استنلی تصمیم گرفتند که او را نزد دایی اش در کالیفرنیا بفرستند و سال بعد که استنلی بازگشت در کلاس هشتم ثبت نام کرد. در 13 سالگی پدرش به او دوربینی هدیه داد و همچنین در کتابخانه ای عضوش کرد و در همین زمان با او شطرنج هم بازی می کرد. این فعالیت های جدید یعنی عکاسی و شطرنج ،تاثیر زیادی در شکل گیری شخصیت کوبریک داشت.او اولین عکس خود را به مجله  Look فروخت و در روزنامه  دبیرستان ویلیام تافت مشغول به فعالیت شد. در همان زمان در گروه Taft assembly مدرسه عضو بود و با دوست صمیمی اش هفته ای دوبار به سینما می رفت.

در سال 1946 با میانگین 67 از دبیرستان فارغ التحصیل شد و به علت نمرات پایین نتوانست وارد کالج شود.یکی از دبیران هنری مدرسه اش، او را توجیه کرد که عکس هایش هنری هستند و او می تواند عکاس خوبی باشد و کوبریک در 17 سالگی به عنوان عکاس ثابت مجله Look مشغول به کارشد و به مدت سه سال سراسر آمریکا را زیر پا گذاشت. سفرهای کاری کوبریک و عکاسی، چشمانش را به دنیا و ماجراهای آن گشود و موجب عطش آموختن در او شد.او به عنوان مستمع آزاد در کلاس های کلمبیا یونیورسیتی شرکت می کرد و در کلاس های لیونل تریلینگ و مارک ون دورن و ... به عنوان دانشجوی مانیتورحضور داشت. در موزه ی هنرهای مدرن و در جلسات نمایش فیلم آن حضور می یافت و  درمیدان پارک برای پول شطرنج بازی می کرد.

او در 20 سالگی با هم کلاس خود (توبا متز) ازدواج کرد که پس از مدتی و بعد از آشنایی با بالرین نیو یورک (روت سوبوتکا) به جدایی انجامید . در سال 1955 کوبریک با سوبوتکا ازدواج کرد که آن هم عاقبت خوشی نداشت و سرانجام درسال 1958 کوبریک با (کریستین هارلن) نقاش آلمانی ازدواج کرد.

در 1951 کوبریک پس انداز خود را برای ساختن مستندی 16 دقیقه ای از( والتر کارتیه) بوکسور که موضوع عکاسی یکی از قراردادهایش با مجله ی Look بود ، به کار گرفت. همه ی وسایل لازم را از مردی اجاره کرد و طرز استفاده از آن ها را از همان مرد آموخت و خودش به عنوان کارگردان و صدابردار و تدوین گر و ... کار کرد. نام این فیلم « روز نبرد» بود و برای سری فیلم های مستندی به نام « این آمریکا است »خریده شد. فیلم بعدی او مستند 9 دقیقه ای درباره ی پدر روحانی فرد استاد مولر بود که به نام « راهب پرنده » ساخته شد.

در سال 1953 کوبریک فیلمی رنگی برای اتحادیه کشتیرانی ساخت که مستندی 30 دقیقه ای به نام « دریانوردان » بود. پس از این فیلم کوبریک 13000 دلار از اقوام خود قرض کرد تا اولین فیلم بلند خود « ترس و هوس » رابسازد. و همچنین دو سال بعد با بودجه ای 40000 دلاری که از دوستان و اقوام قرض کرده بود فیلم « بوسه ی قاتل » را ساخت. کوبریک در سال 1958 به همراه دوست جدیدش ،تهیه کننده ی تازه کار، جیمز ب هریس ، به هالیوود رفت تا اولین فیلم استودیویی خود ، « کشتن » را بر اساس رمانClean break  اثر( لایونل وایت) بسازد بودجه ی این فیلم 330000 دلار بود. پس از « کشتن» کوبریک و هریس قراردادی برای ساختن فیلمی از رمان(استفان زوینگ) به نام راز سوزنده بستند که فیلمنامه ی آن به وسیله ی کوبریک و رمان نویس( کالدر ویلینگهام) نوشته شد ولی این فیلم هرگز ساخته نشد.

همکاری بعدی ویلینگهام و کوبریک و همچنین (جیم تامپسون) فیلمنامه ای بر اساس رمان راه های افتخار (هامفری کاب) بود که همه استودیو ها از ساختن آن سر باز زدند تا این که ( کرک داگلاس ) پذیرفت که در آن فیلم بازی کند. و فیلم « راه های افتخار » ساخته شد که به نظر بسیاری از منتقدان از بهترین فیلم های کلاسیکی است که درباره ی جنگ ساخته شده است.کوبریک یکی دو سال بعد از آن را در جهنم تکامل سپری کرد. نمی توانست فیلمنامه هایی را که می نویسد،بسازد.یکی از این فیلمنامه ها را برای کرک داگلاس نوشت که نامش « من 16 میلیون دلار دزدیدم .» بود که ماجرای مردی به نام هربرت امرسون ویلسون بود که حرفه اش دزدی گاوصندوق ها بود. فیلمنامه دیگرش درباره ی گروه چریکی رنجرهای موزبی بود که در جنگ های داخلی آمریکا فعالیت می کردند.کوبریک شش ماه را با مارلون براندو برای تهیه فیلم « جک یک چشم » گذراند اما سرانجام فیلم را براندو ساخت و کارگردانی کرد.در سال 1959 کرک داگلاس فیلم اسپارتاکوس را می ساخت که در کمتر از دو هفته کارگردان خود (آنتونی مان) را اخراج کرد . کارگردانی فیلم را کوبریک به عهده گرفت و «اسپارتاکوس» که بر اساس رمان(هاوارد فاست) ساخته شد که اولین موفقیت های اسکاری کوبریک را به همراه داشت.فیلم بعدی کوبریک « لولیتا» بر اساس رمانی از (ولادیمیر ناباکوف) ساخته شد. در سال 1958 حق کتاب را به مبلغ 150000 دلار خرید و به دلیل یک سری از دلایل حقوقی و مالی فیلم در سال 1962 در انگلستان ساخته شد. در اواخر دهه 60 کوبریک برای همیشه به انگلستان کوچ کرد و تا انتهای عمر در همان جا باقی ماند.بعد از« لولیتا» جیمز هریس و کوبریک همکاری با یکدیگر را قطع کردند و هر کدام به تنها مشغول به کار شد.«دکتر استرنج لاو» کمدی کابوس وار کوبریک در سال 1964 بر اساس رمان «Red Alert» اثر( پیتر جرج) ساخته شد. که کاندید جوایز اسکار بسیاری شد. بعد از دکتر استرنج لاو که هجویه ای قوی با بازی استثنائی (پیتر سلرز) بود، کوبریک با استفاده از تخیلی نویس مطرح( آرتور سی کلارک) فیلمنامه  «2001،یک ادیسه فضایی» را نوشت.این فیلم یکی از شاهکارهای تاریخ سینماست که کاندید جوایز اسکار بسیاری شد و جایزه ی طراحی و ساخت جلوه های ویژه را برای شخص کوبریک به همراه داشت.پس از این فیلم کوبریک می خواست فیلمی درباره ی ناپلئون بسازد که به دلیل مخارج بالای چنین پروژه ای از ساختن آن منصرف شد. در سال1971 ، کوبریک،« پرتقال کوکی » را بر اساس رمان (آنتونی بورگس) ساخت. اگرچه به علت صحنه های خشن و ...فیلم از نظر درجه بندی ، در آمریکا درجه ی X ،گرفت و بعضی از منتقدان اروپایی هم به آن تاختند اما کاندیدایی سه اسکار دیگر را برای کوبریک به عنوان نویسنده، کارگردان و تهیه کننده به ارمغان آورد. در همین زمان، به دلیل کارنامه ی خاص هنری کوبریک، مقالات بسیاری درباره ی او و کارهایش در روزنامه ها و مجلات به چاپ رسید. کوبریک به همراه همسر و سه دخترش دور از هالیوود در خانه بزرگ نیمه روستایی در خارج از شهر لندن زندگی می کرد. زن سوم کوبریک علاوه بر این که نقاشی آلمانی بود تنها هنرپیشه زن فیلم « راه های افتخار» کوبریک بود . دفتر کار کوبریک در همان خانه بود و او وسایل و تجهیزات خود را در آن جا نگاه می داشت.بعد از آن کوبریک باز هم ژانر فیلمسازی خود را تغییر داد و « بری لیندون» را ساخت این فیلم بر اساس رمان قرن نوزدهم اثر(ویلیام تاکه ری) است که ماجرای آن در قرن 18 اتفاق می افتد. اگرچه این درام 11 میلیون دلاری چندان در گیشه موفق نبود اما، کاندید 7 جایزه ی اسکار شد که موفقیت بزرگی محسوب می شد.درسال 1980 یعنی 5 سال بعد از بری لیندون کوبریک « درخشش» را بر اساس رمانی از(استفن کینگ)نویسنده مشهور رمان های وحشت ساخت. اگرچه این فیلم در گیشه موفق بود اما کاندید هیچ جایزه ای اسکاری نشد.7 سال سپری شد تا این که کوبریک «غلاف تمام فلزی » را بر اساس رمانی از( گوستاو هاسفورد) ساخت. این فیلم از نظر منتقدان شاهکاری محسوب می شود و علاوه بر این در گیشه هم موفق بود. و کوبربک را تنها کاندبد جایزه بهترین فیلمنامه نویس کرد.در این زمان کوبریک در مصاحبه ای، شایعاتی را که درباره رفتار و زندگیش وجود داشت تکذیب کرد و علاوه بر این فیلم های قدیمی خود را به نسخه های ویدیویی تبدیل کرد. از آن جا که نسخه ی اصلی« دکتر استرنج لاو» گم شده بود، کوبریک نگاتیو جدیدی با کیفیت بالا از آن فیلم تهیه کرد.درسال 1990 کوبریک به همراه اسکورسیزی، وودی آلن، فوردکاپولا، اسپیلبرگ، ردفورد، سیدنی پولاک و جورج لوکاس یک بنیاد سینمایی تاسیس کردند که هدف آن حفظ و نگهداری آثار سینمایی بود.کوبریک پروژه علمی تخیلی دیگری به نام هوش مصنوعی « AI » تهیه کرد که به دلیل ضعف تکنولوژی آن زمان برای خلق جلوه های ویژه ساخت آن را به تعویق انداخت.(این فیلم بعدها توسط استیون اسپیلبرگ ساخته شد البته با جرح وتعدیل بسیار وبه بدترین شکل ممکن به طوری که در آن هیچ رد پایی از نگاه عمیق و دقیق کوبریک نیست.کوبریک در سال 1993 تصمیم گرفت که بر اساس نخستین رمان( لوییس بگلی) به نام AryanPapers یا دروغ های زمان جنگ، که داستان پسری یهودی و عمه اش است که می خواهند از لهستان زمان جنگ فرار کنند، فیلمی بسازد. کوبریک عده ای را هم برای تدارک فیلم به لهستان، مجارستان و اسلواکی فرستاد و قرار بود که گروه فیلمسازی در براتیسلاوا ی اسلواکی مستقر شود که به دلایلی این فیلم کنار گذاشته شد.پس از دیدن فیلم« پارک ژوراسیک » و تحول شگفت انگیز در جلوه های ویژه ، کوبریک تصمیم داشت که پروژه « هوش مصنوعی » را دنبال کند و اخباری مبنی بر آغاز این پروژه بر سر زبان ها بود که اعلام شد کوبریک « Eyes Wide Shut » را خواهد ساخت. این فیلم بر اساس رمان داستان رویا، اثر(آرتور شنیتزلر) ساخته شد. آخرین شاهکار کوبریک، در 1996 کلید خورد و در 1998 به پایان رسید. بودجه ی فیلم 65 میلیون دلار بود. علاوه بر کیدمن و کروز و سیدنی پولاک، ماری ریچاردسون که هنرپیشه فیلم های برگمان بود در این فیلم هنرنمایی کردند. درهشتم مارس 1997 جایزه ی گریفیث به کوبریک اهدا شد. کوبریک 68 ساله شخصا برای دریافت جایزه خود حضور نیافت و به جای خود جک نیکلسون را برای دریافت جایزه فرستاد. در سپتامبر همان سال جایزه شیر طلایی پنجاه و چهارمین جشنواره فیلم ونیز هم به کوبریک تعلق گرفت.       در هفته اول مارس 1999 نمایش خصوصی « چشمان کاملا بسته » انجام شد. می گویند که کوبریک بسیار هیجان زده بود و این فیلم را بهترین فیلم خود می دانست. سرانجام پیش از اکران عمومی آخرین فیلمش استنلی کوبریک در سن 70 سالگی به تاریخ هفتم مارس، تنها چند روز پس از اکران خصوصی فیلم، چشم از جهان و دوربین فروبست و هرگز نتوانست  آخرین شاهکار تکاندهنده اش را برروی پرده سینماها ببیند. هراس و هوس (1953)بوسه قاتل (1955)کشتن(قتل) (1956)راه های افتخار (1957)اسپارتاکوس (1960)لولیتا (1962)دکتر استرنج لاو (1964)2001 یک ادیسه فضایی (1968)پرتقال کوکی (1971)بری لیندون (1975)درخشش (1980)غلاف تمام فلزی (1987)چشمان باز بسته (1999)

نظرات 2 + ارسال نظر
دلیاری جمعه 12 خرداد 1391 ساعت 01:19

درووود

دلیاری یکشنبه 14 خرداد 1391 ساعت 00:36

با یاد
اخرین مرد اسطوره ای سینما
که شجاعت بیان (انسان) را در سینما داشت
و جسارت رویارویی با ترس ها و ناتوانی های ادمی را ....
با ((چشمان باز بسته))
مثل چشمان ادمی
وقتی که به دنیا می اید ....

{{جمله ای زیبا از مترجمان چشمان باز بسته }}

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد