کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

راه بهشتِ جهنمی....





سلام...
جهانی پورم...

امروز با سمیه محبوبی رفتیم سینما بهمن تا فیلم راه بهشتو ببینیم.

سمیه الان ب من گفت بنویسم از نظرش فیلم متوسط و حتی یه کم پایین تر بود ولی یه صحنش روش تاثیر گذاشت..(اون جایی ک مادر مصعب ازش خواهش میکنه ک ب جنگ نره و اون میره..)
ولی از نظر من این فیلم مسخره نبود زیاد و خب.....حیف از این موضوع...
چون در عوض از نظر من فیلم ضعیفی بود....
ضعف از سر و روی این فیلم چکه میکرد اما متاسفانه مسخره خورش جز در چند مورد همچین ملس نبود و بابت این موضوع من کلی غصه خوردم چون امروز با کلی ذوق گفتم میرم این فیلمو میبینم مث یه عاشقانه ساده مسخرش میکنم میخندم و با دلی شاد میام خونه...
اما دریغ از اینکه حتی موضوع فیلمو بدونم...

یه سری توضیح کوتاه راجع ب این فیلم بخوام بگم اینه که:

"موضوع فیلم بر میگرده ب دوره ی جاهلیت عرب ، اون موقع ک دخترا رو زنده به گور میکردن و مسلمونارو آزار و اذیت میکردن و الی آخر..."

کارگردان : مهدی صباغ زاده کارگردان خاک و آتش انگار...

بازیگرا شامل:
_یه دونه امین زندگانی (مصعب تو فیلم) از نوع خوب و معنوی و یوسف پیغمبری ک بعدها از عشق زمینی ب عشق هوایی میرسه و پایین بیام نیس!!!!
_یک عدد شهیده الهام حمیدی!!! (زلفا تو فیلم) همیشه تکراری و معصوم و مظلوم...
رضا رویگری مست و پاتیل نه خیلی خوب نه خیلی بد...
یه نسرین مقانلوی (خناس،مادر مصعب) ب شدت تکراری و چشم ازرق شامی و پر از مورد اخلاقی..(با توجه به شخصیتش تو فیلم)
و رامتین خداپناهی شرور و داداش بده ک مامانه قد پسر دردونش دوسش نداره...

فیلم اینجوری شروع مییشه ک یه بابایی می خواد دخترشو زنده به گور کنه مامانه میره جلوی بابای بچه رو بگیره ک بابائه میزنه زنشو میکشه و این وسط امین زندگانی تو دوره طفولیتش میاد بچه رو از زیر خاک درمیاره و بچه زنده میمونه و بعد طبق معمول اینا وقتی بزرگ میشن یه دل نه صد دل عاشق هم میشن و میخوان باهم اوزداج کنن ک بازم مثل همیشه هزاران مشکل جلو پاشونه ...
بچه ها بی خیال آخرشم ک مسلما می دونید چه آب بندی ای بود.
الهام حمیدی شهید میشه و امین زندگانی مسلمون میشه و آخرشم تو جنگ شهید میشه، داداش بده هم نفله میشه (به سزای اعمال ننگینش می رسد..)
و
از همه مهم تر فیلم تموم میشهههههههههههههههههههههههههههههههه....

آماااااااااا

یه سری دیالوگ تو این فیلم بود در حد اسکار...
یه جایی هست ک زلفا خداروشکر داره نفسای آخرشو میکشه تا به سلامتی از فیلم حذف بشه امین زندگانی میاد بالا سرش میگه:
"زلفا چرا بر من آشکار نساخته بودی ک به دین محمد در آمدی؟؟؟ لا اقل به خاطر من محمد را انکار میکردی"
زلفا نه میزاره نه ور میداره آخر عمری یه جمله ی مشتی میگه:
"باشد...فقط به خاطر تو...اشهدان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله..."
یعنی چی این دیالوگ؟؟؟
حالا این که هیچی آخرای فیلم امین زندگانی با یکی ازدواج میکنه یه روز زنه میره تو خونش می بینه یه زن غریبه اومده تو خونش...(نه ترسی نه جیغی نه تعجبی!!!)
اون زنه که نسرین مقانلوئه بهش میگه:
"من خناسم مادر مصعب و ثروتمند ترین زن مکه"
دختره میگه:
"منم همنه ام ، بنده ی خداااااااااااااااااااااااا!!!!"
إإإإإإ؟
جان من؟؟؟
من فک کردم بنده ی لپ لپی!!!
آخه زن حسابی دیالوگ نگی میمیری؟؟؟

من فک میکنم کارگردان این فیلم به شدت و به شدت عاشق فیلم محمد رسول الله بوده وخواسته ادای دینی به علاقه ی خودش کنه وگرنه پیغمبر و خداشم راضی به این همه هدر دادن سرمایه و بودجه نبودن..
میدونید..
حالا دارم ب این فک میکنم نکنه محرمانه تهران که با راه بهشت عوضش کردم می تونست منو بیشتر شاد کنه؟؟؟
حیف...


نظرات 3 + ارسال نظر
سارا حنانی یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 00:51

اینم از دومیش.سومیتو خدا به خیر کنه

سارا حنانی یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 01:26

اینو الان دیدم:
اما دریغ از اینکه حتی موضوع فیلمو بدونم... یعنی درین حد؟
بعد این اسمه رو چجوری میخونن؟مصعب؟ همون مصیب یعنی؟یا یه چیز دیگس؟

جهان یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 19:32

ایشالا ک دیکته ی فارسیشو غلط ننوشته باشم سارا.
خونده میشه: mosab

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد