کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

علی حاتمی و حسن کچل...

سلام...


شاید این کار به نظرتون خسته کننده و حتی بیهوده باشه چون هممون حداقل یه بار فیلمای کارگردانای بزرگ خودمونو دیدیم ولی من دوس دارم تو وبلاگ کانون فیلم و عکسمون علاوه بر پرداختن به بازیگرها و کارگردانای بزرگ خارجکی ب کارگردان ها و بازیگرای به نسبت بزرگ خودمون هم پرداخته بشه این کارو با علی حاتمی و معرفی فیلماش شروع میکنم فیلمایی ک حتی خیلیامون از یاد بردیمشون مث همین حسن کچل ک من تو بچگیام با هاش دورونی داشتم...

یادش بخیر


علی حاتمی (۲۳ مرداد ۱۳۲۳ در تهران - ۱۵ آذر ۱۳۷۵ در تهران) کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس بود. حاتمی در جایی متولد شد شبیه همان جایی که رضا خوشنویس در هزاردستان به ‏مفتش آدرس می‌دهد؛ خیابان شاهپور، خیابان مختاری، کوچهٔ اردیبهشت.‏ او دانش‌آموخته از دانشکده هنرهای دراماتیک است. علی حاتمی حداقل ۱۵ فیلم بلند سینمایی و مجموعهٔ تلویزیونی ساخته‌است.‏

اولین اثر سینمایی حاتمی در سال ۱۳۴۸ با عنوان حسن کچل ساخته شد و آخرین فیلم نیمه‌تمامش با نام جهان پهلوان تختی که یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های سینمایی او بعد از مجموعهٔ هزاردستان بود، به علت مرگ ناشی از بیماری سرطان نافرجام ماند. پس از مرگش نیز دو فیلم مبتنی بر هزاردستان با تدوین واروژ کریم‌مسیحی (به نام‌های کمیتهٔ مجازات و طهران، روزگار نو) ساخته شد.

علی حاتمی همواره در آثار سینمایی خود پیوندی ناگسستنی بااصطلاحات و گویش های کوچه بازار داشت، بطوریکه کاربرد این دیالوگ ها به عنوان امضای وی در تقریبا تمامی آثار سینماییش حضور داشته و سینمای حاتمی را یک سینمای منحصر به فرد ساخته است. برخی ازاین دیالوگ های ماندگار عبارتند از:

فیلم "مادر" «تلخی با قند شیرین نمیشه، شب رو باید بی‌چراغ روشن کرد» فیلم "کمال الملک" دیالوگی از زبان مظفرالدین شاه «همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید» فیلم "سوته دلان" «همه عمر دیر رسیدم» فیلم "سوته دلان" «ساعت زنگ زده دیگه زنگ نمیزنه، چون زنگاشو زده» فیلم "مادر" «خورشید دم غروب، آفتاب صلوة ظهر نمیشه» و دهها دیالوگ ماندگار دیگه


معرفی فیلم

حسن کچل اولین فیلم سینمایی علی حاتمی است. او این فیلم را در سال 1348 کارگردانی کرد. او در این فیلم، علاوه بر کارگردان، نویسنده فیلم نامه و سراینده اشعار نیز بود.

این فیلم در حال و هوای ایران قدیم ساخته شده و بصورت آهنگین (موزیکال) می باشد. از آنجا که فیلم حسن کچل آغاز راه علی حاتمی است، این فیلم از جهاتی قابل تامل است. علی حاتمی در طول دوران کارگردانی خود به مسائل بسیار مهمی در فرهنگ و اخلاق ایرانی پرداخت و به گفته ای، یک دوره از ادبیات را با فیلمهایش مرور کرد و فیلم حسن کچل به مثابه مقدمه ای فوق العاده برای این کتاب ادبیات است. علی حاتمی در هر فیلمش، جدای از داستانی کلی که کم نقص است، نکته ای اساسی در اخلاق را موضوع فیلم قرار میدهد، و نگرشهای فرهنگ عامه را در مورد آن به نقد میکشد، و در انتها - در اغلب فیلمهایش - نگرش صحیح به آن موضوع را به مخاطبین نشان میدهد. از آنجا که اخلاق در سایه ی غایات معنی پیدا میکند، پیش از وضع هر قانون اخلاقی، میبایست علت و غایت آن قانون تبیین شود. دغدغه علی حاتمی در فیلم حسن کچل تبیین و نشان دادن این غایت است و همچنین ارائه معیاری برای تمییز خوب و بد. در این باره در ادامه صحبت خواهد شد.



          

داستان فیلم



فیلم حسن کچل با نمایش ابزار شهر فرنگ شروع شده و با ورود به آن داستانی از گذشته ها را به روش نقالی زورخانه ای تعریف میکند و سپس وارد داستان میشود. داستان از آنجا آغاز میشود که مادر حسن کچل تلاش میکند او را - که خجالتی است و تا کنون از خانه بیرون نرفته است - به دنیای بیرون از خانه بکشاند. به همین منظور از کنار بستر حسن کچل تا در خروجی و کوچه سیب سرخ میگذارد. وقتی حسن از خواب بیدار میشود، سیبها را یکی یکی برمیدارد تا اینکه از خانه خارج شده و در به رویش بسته میشود. حسن ابتدا با کودکان کوچه به بازی مشغول میشود و سپس به بازار رفته، از آن خسته میشود و دوباره به بازی با بچه ها مشغول میشود. سپس در حال گردش در اطراف شهر صدای آواز دلنشینی میشنود و شیفته این صدا میشود. شب که در حمام شهر خوابیده همزاد خود را میبیند. همزاد به او میگوید که میتواند حسن را به آرزوهایش برساند و حسن که آرزویی جز رسیدن به صاحب آن صدا را ندارد، موضوع را مطرح میکند. همزاد به او میگوید که این صدا از آن شخصی است به نام «چهل گیس» که زیبا ترین و بالاترین زن جهان است و رسیدن به او کاریست بس دشوار. حسن برای یافتن طریقی برای آشنایی به او ابتدا به توصیه همزادش با زنی به نام طاووس آشنا میشود. اما از این کار چیزی حاصل نمیشود. سپس به شاعر، دوست همصحبت و پهلوان متوسل میشود و در ازای آشنایی با هرکدام از این افراد، همزادش یک دانگ از عمر حسن را طلب میکند. حسن میبیند که طریق رسیدن به «چهل گیس» چیزیست غیر از اینها. در نهایت به خود «چهل گیس» مراجعت کرده و راز دلش را برای او از قفای دیوار فاش میکند (حسن تا به این لحظه موفق به دیدن «چهل گیس» نشده است). «چهل گیس» میگوید که در طلسم دیو است و تنها راه آزادیش این است که شیشه عمر دیو بشکند. حسن با آگاهی از این موضوع با خوشحالی به نزد همزادش رفته و تمام عمرش را میدهد تا شیشه عمر دیو را بدست آورد. بدینسان «چهل گیس» آزاد میشود و قرار میشود سپیده صبح روز بعد از ازدواج حسن با چهل گیس، حسن به قبرستان رفته و وعده اش را با همزادش به جا بیاورد. همزاد از این وعده میگذرد و فیلم به آخر میرسد.


                                                                                                 به نقل از ویکیپدیا


هر کی فیلمو ندیده ببینه و واسه منم بیاره دوباره ببینم...                                                      

نظرات 11 + ارسال نظر
سلیمیان چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 15:30

جالب بود

رامین چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 16:08

فیلمو ندیدم ولی الن علاقه مند شدم که ببینم!!

سارا حنانی چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 16:53

جالب بود
من عاشق این جور قصه ها و افسانه هام...
آخرش از همه جالب تر بود.من فک کردم میخوای بگی هرکی فیلمو ندیده بگه من واسش بیارم ببینه دیدم برعکسه


والا سارا اون موقع ک من این فیلمو دیدم خیلی کوچیک بودم شاید 6 یا 7 ساله اون موقع ویدئو کلوپا فیلماشون مث اسمشون ویدئویی بود این فیلم الان تو هیچ ویدئو کلوپی نیست اما مطمئنن میشه دانلودش کرد..
شاید یه فکری واسش کردم...
واسه آرشیومونم ب درد میخوره...
مگه نه نیلوفر؟؟


جهان

نفیسه ایرانی چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 20:05

خیلی خوبه،3دفعه دیدم
اکه اشتباه نکنم بازیگر نقش زن الانم بازی می کنه داخل ایران

نفیس داریش؟؟؟
لامصب خب بگو دیگه......
واسم میاری؟؟
جون جهان...میاری؟؟؟
میدونم ک میاری...پیشاپیش دمت گرم....
راستی آره الان ایرانه اسمش یادم نیست ولی اسم هنریش اون موقع کتایون بود...
یه فیلمیم ک بازی کرده بود ومن یادمه سریال من یک مستاجرم بود ک اگه اشتباه نکنم پریسا بخت آور زن اصغر فرهادی ساخته بودش...البته اگه اشتباه نکنم....
یادم اومد...کتایون امیرابراهیمی...فک کنم

جهان

شکور چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 22:46

منم دوس دارم ببینم

محمد مهدی رسولی چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 22:48


ممنون از این پست قشنگ و نوستالژیک.همه ما ازش خاطره داریم.مخصوصا سکانس اکبر عبدی تو فیلم مادر که وقتی در رو باز می کنه از پشت چادر مادر رو به صورتش می کشه...من که هروقت می بینم گریه امونم نمیده...

تحفه ی ناقابلی بیش نبود...

جهان

محمد مهدی رسولی چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 22:51

وقتی حسن کچل مخصوصا تیتراژ فیلم با صدای گرم مرتضی احمدی و همچنین موزیک ها و شعرهای وسط فیلم رو می بینیم عجیب تو خیال مردم خوش حال و احوال (و نه مثل امروز مکانیکی) دیروز می ریم.یادش بخیر...ممنون از این پست نوستالژیک و قشنگ

کاظم فاضلی پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 01:55

من این فیلمو حدود 5 , 6 ماهه که گذاشتم واسه دانلود تو ترنت!
اما انگار قرار نیس دانلود بشه ...کلا فیلمای ایرانی کسی سید (seed)
نمیده.
اگه یه روزی دانلود شد میدم به مسئول آرشیو بذاره تو آرشیو

مث اینکه خانوم ایرانی دارتش..
فقط باید هر جا این شخص رویت شد چسبیدش تا در نره...

جهان

محمد مهدی رسولی پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 11:05

تو این فیلم نادره،سیروس ابراهیم زاده،کتایون امیر ابراهیمی(چهل گیس)
هم هستن...

معلومه ک فیلمو خیلی دوس دارینا....

جهان

شاهتوری یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 09:34

بله شهرک سینمایی به همت علی حاتمی ساخته شد اسمشو گذاشتن غزالی
منم میخام فیلمه رو.راستی ازی فیلمای قدیمی ایرانی داریم کللن؟؟

مهدی پرنیانی چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 23:25 http://dibacheh.blogsky.com

مرحوم حاتمی فیلمی دارد به نام (باباشمل) با بازی فردین ِناصر ملک مطیعی - بهمن مفید - همایون - فروزان
این فیلم در زمان خودش و هم اینک از فیلمهای مهجور است . ولی بسیار زیباست . یک موزیکال ایرانیست . دیالوگها و دوبله خوبی دارد . حتما این فیلم را ببینید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد