کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

دکترین: ترس از آینده

 انتهای سال پیش من یه دکترین نوشتم با این مضمون: بوی بد بحران

تو اون دکترین من درمورد این گفتم که نگرانم

نگران اینکه سال بعد نیرو نداشته باشیم و نیاز داریم که یه کاری براش بکنیم

درمورد بحران نیرو گفتم و اینکه ما نیاز سریع داریم به یه کاری برای اینکه بتونیم این نیروهامون رو بیشتر و بیشتر کنیم

عده ی زیادی از اون پست استقبال نکردن

و ممکنه که الان هم گفته بشه که اگه کاری برای این قضیه نمیکردیم...اتفاقی که امسال افتاد، می افتاد...و بحران نیرو رخ نمیداد

به هر حال با اینکه کسی توجه خاصی به اون پست نکرد، با توجه به اینکه از ته دل به نگرانیم معتقد بودم و کانون رو به شدت در خطر میدیدم، روز معارفه با مدیریت فینی زاده متفاوت ظاهر شدیم و نتیجه ای رخ داد تا نگرانی من برای بحران نیرو، مرتفع بشه

بازم ادعا دارم که این روز معارفه بود که تونست باعث بشه اون ترس از بحران نیرو، به نتیجه ی تلخی نرسه...

 

 

و حالا نگرانی های دیگه ای وجود داره

دو نگرانی عمده

 

1- بحث عدم انتقال تجربه که قبلا بهش پرداخته بودم و نمیدونم چرا بازم کسی بهش  توجه چندانی نداره

2- بحث کانونیت کانون در سال آینده

اشتباه نشه...من به بچه های جدید معتقدم، نیروهای فوق شاهکاری همین امسال به کانون اضافه شدن

ولی فکر کنید سال بعد چه اتفاقی قراره بیفته

آیا واقعا نگران کننده نیست؟

ما از یه طرف با نیروهایی روبروئیم که تا حالا تو امور فرهنگی تک و تنها نبودن

تاحالا تنهایی ویدئو پروژکتور رو نصب نکردن

تاحالا تنهایی نرفتن دنبال گرفتن تالار

.

.

.

این از این طرف

از طرف دیگه فکر کنید اگرم داشته باشیم نیروهای فنی و مجرب و این حرفا

سال بعد آیا همگی حواسشون هست که کانونی که تا امروز رسیده به یه محیط دموکراتیک سوئیسی، حفظ بشه؟

آیا سال بعد اعضا از رای گیری خسته نمی شن؟

آیا سال بعد اعضا (بدون کسایی که ضعف های دیکتاتوری، بی قانونی، و حتی دموکراسی غیرسوئیسی رو تجربه کردن) به اینکه این همه قاعده و قانونگذاری و سلسله مراتب و تفکیک قوا و ... مسخره بازی بوده معتقد نمی شن؟

آیا سال بعد فکر نخواهند کرد که حرفایی که زمانی شکوری می زده یه سری چرت و پرت و توهم بوده؟

آیا فکر نخواهند کرد که شکوری تو توهم بوده؟

آیا گفته نخواهد شد که رای گیری برای خیلی از مسائل فقط برای اینه که رای گیری، مد شده؟

آیا به این معتقد نخواهند شد که اینهمه فکر سر قانونگذاری و این حرفا فقط وقت اعضا رو خواهد گرفت طوی که از اصل، جا بمونن...؟

.

.

به فرض که سال بعد هم اعضا به افکار من معتقد بمونن

آیا با به وجود اومدن مشکلات و شرایط جدید، امکان قانونگذاری هست؟

آیا میتونن بدون تجربه ی قانون گذاری، از صفر قانون بنویسن؟

آیا بدون اینکه تجربه ی چندین ساله از محیط های غیراداری داشته باشن، میتونن قوانینی بنویسن که نه افراط باشه و نه تفریط؟

آیا کانون به دیکتاتوری و یا برعکس به یه نوعی از آنارشیسم کشیده نمیشه؟

آیا از لفظ دموکراسی سواستفاده نمیشه؟

آیا به خاطر عدم تجربه در قانون نویسی، از قانون برای دیکتاتوری استفاده نمیشه؟

سال بعد آیا دبیر، مالک نمیشه؟

.

.

.

.

من نگرانم

بازم نگرانم

بازم دلشوره دارم

و بازم میخوام دنبال راه چاره بیفتم

به نظر من راه چاره هام هر از چند گاهی جواب میده

البت این یه ادعا بیشتر نیست و بچه ها حتی ممکنه که با تفحص در گذشته هم نتونن بالاخره ببینن راه چاره هام جواب داده یا نه...

به هر حال این بار هم اومدم که دنبال راه چاره بگردم...

به نظر من باید برای جلوگیری از وقوع احتمالاتی که در بالا گفتم، تمام سعی رو کرد

برای احتمال اول (درمورد مسائل فنی) که خودم آستین بالا زدم و حداقل موسوی و فلاح رو میخوام تا یه جایی برسونم

درمورد بحث های بروکراتیک هم از دبیر میخوام که یه فکر خلاقانه کنه

باید احتمال وقوع این احتمالات ناجور رو پایین آورد

و به نظر من، عملیاتی ترین راه، و ممکن ترین راه، برای رفع نگرانی های بعدیم (در حیطه ی کانونیت کانون) در حال حاضر، دو چیزه: قانونگذاریه و عملیاتی کردن قانون

تا امروز به شیوه ی کامن لا و انگلیسی، قانون نگاری کردیم

البت بعضا شیوه های انگلیسی و فرانسوی رو ترکیبی جلو رفتیم

ولی داره دیر میشه

داریم به انتهای سال نزدیک میشیم

داریم به بیابون قانون میرسیم

داریم به زمانی میرسیم که جوونا مجبور میشن خودشون گلیم خودشون رو تک و تنها از آب بیرون بکشن

قصد دارم سعی کنم از امروز، جوونا رو برای سال بعد کمک کنم

کمک من، به عقل من، به نظر من، در حیطه ی قانونگذاریه

پس سلسله قانون هایی که به نظرم نیازه که خلق بشه رو به رای شما میرسونم

امیدوارم که با بحث و نظر و تغییرشون باعث بهتر شدنشون بشید و بعدش هم بهشون رای بدید...

بازم شعارم رو تکرار میکنم

قانون بد بهتر از بی قانونیه

(بی قانونی همون خلاء قانونه)

پس پیشنهاد من رو بپذیرید و اجازه بدید تا انتهای سال قوانین اساسی کانون رو وضع کنیم....

 

 

شکور مضطرب مصمم

نظرات 8 + ارسال نظر
جهان دوشنبه 10 بهمن 1390 ساعت 22:46

وضع کنید...
مام حمایت میکنیم..

محبوبی دوشنبه 10 بهمن 1390 ساعت 22:53

چه حرفای خوبی زدین من که شخصا تا حالا به اینا فکر نکرده بودم!ارائه راه کار هم قاعدتا باید از سوی اعضای مجرب باشه.واقعا هم یه کاری باید کرد دیگه!

جواد شالیکار سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 00:00

به همون شدتی که بابتش مضطربی بهش معتقدم. برو جلو باهاتیم چون واقعا هنوز خیلی چیزا رو نمی دونیم.

رامین سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 00:22

آقای شکوری در راستای اون صحبتی که با هم داشتیم... نصفه شبی سعی میکردم همین رو بگم.. که خب.....بگذریم.!

آقای شکوری عزیز توی این پست خیلی خوب همه چیز گفته شده ولی من یه پیشنهاد دارم .. این که شما میگید که فلاح و موسوی رو برای مسائل فنی آماده کنید و فلان...! خیلی خوب و عالیه .. ولی من میگم از تک تک بچه های مشتاق پرسیده بشه که دوست داارن تو چه قسمتی بیشتر فعال باشن .. مثلن من علاقه مندم که مسائل بوروکراتیک کانون رو دنبال کنم.. خب در این بین 4 نفر دیگه هم این علاقه رو دارن.. خب مسئول فعلی میاد و میشینه تو روز های خاصی تجربیات خودش و به مشتاقین انتقال میده...طی زمان و چیزی که همیشه معمول ریزش داریم . ولی حتی اگه یه نفر دیگه هم همه تجربیات رو داشته باشه .. کمک بزرگی تو آینده به کانون میکنه..
.
انتقاد من دقیقا همین بود.. به نظر من شما مسئولید و مامور که اینها رو انتقال بدید و در غیر اینصورت این انتقاد به شما وارده...!

مطمئنا اگه این رویه رو پیش بگیریم از این به بعد وقت صحبت کردن شما تو جلسات کانون از 1 ساعت به 5 دقیقه تنزل پیدا میکنه..

دوست دارم همه به پیشنهاد من توجه کنن و همچنین تکمیلش کنن چون مسلما ایراد داره..!

حرفی که داری پیشنهادشو میدی برای من خاطره اس پسر!!
میتونی از بچه ها بپرسی
حتی من گفته بودم که بچه هایی که میخوان برن امور فرهنگی موظفن که یکی رو همراه خودشون از بچه های بی تجربه ببرن
این طرح خیلی خیلی قدیمیه
...
ولی موضوع اینه که مشکل از من نیست
من مشکل رو میدونم و براش تلاش میکنم
بقیه باید کمک کنن که تا به امروز نشده

شکور

سلیمیان سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 16:32

میپذیرم
و امیدوارم که عملی شه
اخه قبلا هم یکسری صحبتش شد ولی ادامه پیدا نکرد
اندفعه هممون جدی تر این قضیه رو دنبال کنیم
و اورین به اقای شکوری ک مثل همیشه حواسش بیشتر از بقیه جمه

مجید سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 20:56

همیشه پیش خودم دقت نظر شمارو در مورد مسایل مختلف ستودم
از همین ترم همه با هم سعی میکنیم که این مسیل رو به عنوان یه پروژه ی کانونی پیش ببریم و در مسیر انتقال تجربه عمل کنیم درسته ما ورودییای جدید تجربه ی کافی نداریم ولی اگر این مسایل تو وبلاگ و جلسات مطرح بشه خیلی میتونه مفید فایده باشه تو رو خدا این مسیرو پیگیری کنید که فکر منم مشغول کرده

الهام محمدنژاد سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 21:24

هستم، کمک می کنم برای روپا بودن کانون توی سال دیگه

طه زارعی چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 12:17

تا جایی که من یادمه این قضیه از قدیم بوده.
و به نظر من بیشتر از انتقال تجربه تئوریک باید عملا وارد شد.

فدای مظلومیتت عباس...


ارادتمند "یکی از پدربزرگان"

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد