کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

دکترین: دبیر ایده آل

من شکوری هستم

به نظرم باس بدونید که من از شروع کانون، دنبال محکم کردن مسائل اساسی و بنیادی بودم...

تو این مسیر، افکارم در حال تکمیل شدن بوده ولی یه سری از اعتقادام رو از اول درمورد یه سری از مسائل، درست میدونم و چالش ها و گفتگو ها و تجربیات و ... نه تنها باعث تغییر اونها نشد بلکه باعث محکم تر شدنشون و معتقد تر شدن من شده

یکی از این اعتقاداتم که همچنان با هر اتفاقی بیشتر به درست بودنش پی میبرم، اعتقادم به شرایط خاص دبیریه...

وارد سال تحصیلی جدید شدیم و یکی از کارایی که – مطابق با آیین نامه - باید انجام بشه، انتخاب دبیره.

وقتی تقوی پیشنهاد داد که سرپرست داشته باشیم نه دبیر، بهش گفتم که اینطور نمیشه؛ و سرپرستی ای که تقوی تعریف کرد، نمیتونه خلاء دبیر رو پر کنه ولی تا انتهای سال، سمتی به عنوان سرپرست خلق شد تا انتخاب دبیر، امسال رخ بده...

همیشه قبل از انتخاب دبیر همه فکر میکنن که این صحبت ها همش بحث های اضافیه و هر کس که دبیر باشه، چرخ کانون خواهد چرخید...اینها صحبتهاییه که درمورد قانونمند بودن و اساسنامه داشتن کانون هم گفته میشه... ولی من همیشه، هم با کم رنگ کردن قانون و مصداق اصلیش، اساسنامه ی کانون، مخالف بودم و هم با کم اهمیت جلوه دادن سمت دبیر...

به هر حال امیدوارم که اگر این انتخاب رخ بده، دبیری انتخاب بشه که محوری باشه برای رشد و توسعه ی  «کانونیتِ» کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی...

القصه

وقتی یه نگاهی بندازید به قانون اساسی، یه سری توصیفات میبینید که برای یه سری از سمت ها شرط شده...

قطعا ازین توصیفات تو جوامعی که نظام سیاسیون بر مبنای دموکراسیه و کسی حقی بیشتر از دیگری نداره، بیشتر و دقیق تره

ولی شاید در اون جوامع این توصیفات به صورت موضوعه در نیامده باشه بلکه به صورت عرف باشه...

به هر حال بحثِ قرار دادن یه سری توصیفات خاص و شرایط ویژه برای یه سری سمت، یه بحث سیاسی نیست بلکه یه بحث مدیریتیه...

این شرط و شروط گذاری، هم باعث میشه که اون مصداق خاص مدیر که با انتخابات، انتخاب میشه، تحت شرایطی قرار بگیره که اگه یه وقت میخواست اشتباهی انجام بده، جلوش گرفته بشه و هم اینکه خودِ این شروط میتونه باعث بشه که اون فردِ بخصوص، متوجه بشه که دقیقا وظایف و حقوقش تو اون جایگاه چیه.

به طور مثال اگه تو یه جامعه ی به شدت دموکراتیک، برای رئیس جمهور، شرط دوری از استبداد و این صحبت ها گذاشته نشه، و اون فرد از خواسته ی مردم در جزئیات مطلع نباشه، همین عدم قید شاید اون رو به این فکر بندازه که در مسائلی میتونه بر اساس مصلحت اندیشی خودش کار کنه...

فردی که میخواد رئیس جمهور بشه و نظام سیاسی رو به فرض، دموکراتیک میبینه، نمیدونه که میزان دموکراتیک بودن اون جامعه مث کشور دموکراتیک A هست یا مث کشور دموکراتیک B، باید میزان اختیارات  و میزان محدودیتِ اختیارات برای این فرد بخصوص به نحوی روشن بشه تا دچار سوتفاهم نشه و دقیقا همون اختیاراتی رو داشته باشه که اعضای اون جامعه قصد داشتن بهش بدن...

و میرسیم به کانون فیلم

ما اعضای کانون فیلم هستیم و به عللی میخوایم که دبیر داشته باشیم (البت مگر اینکه نظرشون رو عوض کنن)

علاوه بر ما، آیین نامه ی وزارت علوم هم صلاح دیده که ما علاوه بر اعضای معمولیمون، سمتی به عنوان دبیری هم داشته باشیم.

اول باید بدونیم که دبیر رو ما برای چی میخوایم...

چرا یه «سرپرست» که صرفا یه اسمه روی برگه ها یا صرفا یه امضا زیر صورتجلسه، برای فعالیت های کانون کافی نیست؟

چرا باید به فکر تعیین مصداقی برای مفهوم «دبیر» باشیم؟

وقتی که به این سوالات پاسخ داده بشه، قسمتی از تکالیف و اختیارات دبیر هم روشن میشه...

دبیر چه کاری میتونه انجام بده که با افعال سایرین متفاوته؟

شاید بهتره بگم دبیر چه کارایی باید انجام بده که سایرین برای انجامش تکلیف ندارن؟

بذارید قبل از اینکه نظرم رو درمورد وظایف و اخلاقیات الزامی دبیر بگم، یه سری موقعیت رو فرض کنیم... فرض کنید که یهو همه میخوان برن برای امتحانا، ولی ما میدونیم که یکی باید دو روز دیگه با مستانه مهاجر تماس بگیره... همگی این موضوع رو فراموش میکنن و مدیر اجرایی ای هم انتخاب نشده، کی باید یه کاری بکنه؟

فرض کنید خانم برزگر گفته باشه که یه سری پول به حساب فربد و فینی زاده و زین ال ریخته شده و این پول باید به حساب کانون برسه، حالا وقتی که مدیر اجرایی خاصی برای این نقل و انتقال انتخاب نشده، کی باید پیگیر باشه که دوستان برن سراغ حساباشون؟

فرض کنید که ما یه سری برنامه ی قطعی به امور فرهنگی داده باشیم ولی یهو همه بیخیال اون برنامه شدن و دارن یه سری برنامه های دیگه رو پیشنهاد میکنن... کی موظفه یادآوری کنه؟

... دوستان، موقعیت هایی وجود داره که کسی وظیفه ی عینی برای انجام حرکتی خاص توش نداره، این موقعیت ها رو کی باید پوشش بده؟ کی باید تقسیم مسئولیت بکنه؟ ما که همیشه در حال پخش فیلم نیستیم که مدیر اجرایی مشخصی داشته باشه...

...

همیشه درمورد دبیر گفتم که، قلب تپنده ی کانونه... ما اعضای کانونیم و هرکدوم مث یه جزء بدن کانون کار میکنیم ولی مسئولیت رسوندن خون به این اجزاء برای اینکه کارا پیش بره، با قلبه

اگه قلب نباشه، ماهیچه های دست از بین نمیره ولی عملا کار نمیکنه

اگه قلب نباشه، و اگه قلب خون رو به صورت هماهنگ و مناسب به اجزاء مختلف نرسونه، عملکرد سیستم به هم میریزه...

البت این یه مثاله، نه قیاس... و البت که در مثال جای مناقشه نیست...

به نظر من وظایف خاص دبیری (که برای سایرین میتونه یه حق باشه ولی برای دبیر یه تکلیف) از این جمله ان: 

 

- این دبیره که باید بچه ها رو هماهنگ کنه که بتونن تصمیم بگیرن که چه باید کرد... نیازی نیست که مثلا مدیریت جلسه با دبیر باشه ولی اینکه بچه ها تصمیم بگیرن که این مدیریت جلسه چجوری رخ بده یا برعهده ی کی باشه، تکلیفی بر دوش دبیره

از طرفی من اخیرا به این اعتقاد رسیدم که دبیر حتی شاید گاهی بهتره که اصلا وقتی میبینه که بچه ها دارن کار خودشون رو میکنن، دخالت نکنه و بذاره مدیریت به صورت منطقی و خود به خودی رخ بده و اگه دید که یه جایی داره نظم و نظام به هم میریزه، اعمال مدیریت کنه... 

 

- دوم اینکه دبیر خواهی نخواهی رابط کانون با امور فرهنگی و روسای دانشگاهه... در اینکه دبیر میتونه این مسئولیت رو به کس دیگه تفویذ کنه هم باید بحث کرد... کلا باید دید مسئولیت های دبیر قائم به شخصه یا نه... چنانچه قائم به شخص باشه و یکی از علل دادن اون مسئولیت، شخصیت خاص دبیره، پس حتی دبیر (مانند وکیلی که حق توکیل نگرفته) حق تفویذ هم نداره و تو بعضی مواقع که نمیتونه کاری روانجام بده این کانونه که باید با اعلام دبیر، یا کلا دبیر رو جایگزین کنه یا درمورد اون وظیفه ی خاص، به کس دیگه ای اختیارات بده یا به دبیر اجازه بده که تو اون مورد خاص، کس دیگه ای رو نماینده ی خودش بکنه...  

 

- دبیر باید همیشه حواسش باشه که کانون دچار رکود نشه...

این شخص فقط مسئول مدیریت اعضا نیست... این شخص فقط مسئول این نیست که بچه های فعال رو مدیریت کنه ... حقیقت اینه که این شخص وقتی احساس کرد که کانون داره از فعالیت می ایسته، باید آستین بالا بزنه و بچه ها رو جمع کنه و بگه که بیاید یه کاری بکنیم...

دبیر حق نداره وقتی کسی نمی اومد تو کانون بگه پس منم نمیتونم کاری کنم چون کسی نیست که مدیریتش کنم... تو این موقع باید خودش به فکر چاره بیفته... باید یه فکری کنه... باید جلوی رکود رو بگیره... مثلا یه عده رو که دوس دارن تو کانکس باشن، هماهنگ کنه با تصمیم کانون که بیان و یه ساعاتی رو تو کانون باشن یا یه کاری بکنه که ملت رو بکشونه تو کانکس یا ترتیب جلسه بده یا شروع کنه به مشورت با تک تک بچه ها یا هر فکری که بشه بدون نیاز به گرفتن رای نهاد تصمیم گیری، برای جلوگیری از رکورد کانون انجام داد... 

 

- دبیر گهگاه تو برخی مسائل مث رئیس جمهور میشه... یعنی اج را کننده ی تصمیمات کلان... یکی از تصمیمات و قواعد، قوت بخشیدن به کانونه پس همیشه و همه جا دبیر باید با صلاح دیدهای کلان به مصادیق کوچیک نگاه کنه... صلاح دید های کوچیک برای پروژه ها با مدیر اجراییه نه دبیر... دبیر باید صلاحدید کلان داشته باشه... وقتی یکی میخواد یه فیلم پخش کنه، دبیر باید صحبت از این کنه که نمایش این فیلم تو این موقعیت به صلاح کانونه یا نه... 

 

 

به نظر من بیشتر تکالیف دبیر یه طورایی به صورت زنگ خطرن نه تکلیف عملی به طور مثال: 

- دبیر باید بدونه که دبیری سمت خاصی نیست... سمت دبیری باعث نمیشه که رایی بیش از رای سایرین داشته باشه 

 

- دبیری باعث نمیشه که بتونه اطلاعات رو از سایر اعضای نهاد تصمیم گیری مخفی کنه (دو سال پیش فکر دیگه ای داشتم ولی الان فکرم عوض شده) 

 

- دبیری باعث نمیشه که بتونه نماینده ی کانون تو همه ی مجامع باشه... و این به شدت به نظر من مهمه حتی اگه اون مجامع با دبیر تماس گرفته باشن 

 

- دبیری باعث نمیشه که بتونه از طرف کانون به کسی قول بده 

 

- دبیر همیشه باید بدونه که به راحتی میتونه مورد سوال قرار بگیره 

 

- دبیر به شدت باید در دسترس باشه... دبیر نمیتونه مدت زیادی به دلایلی مث کسالت و این مسائل از حرف زدن با اعضا، یا جواب دادن به سوالات شانه خالی کنه و تو این مسائل باید- به نظر خود من- بدون اینکه کسی اعلام کنه، تو کانون اعلام کنه که متاسفانه شرایطش برای دبیری خوب نیست و اگه کانون صلاح میدونه حداقل برای مدتی یه دبیر دیگه انتخاب بشه.

 

- دبیر همیشه باید بدونه که در حد اعلا، فقط مجری تصمیمات نهاد تصمیم گیریه و اختیاراتش به شدت محدوده... 

 

- دبیر (و البته همه ی اعضا) نباید به هیچ عنوان رفاقت و کار رو با هم مخلوط کنه... بعضی دوستان میگن که دوستی براشون در اولویته ولی من میگم که اصلا درمورد چیزی که من دارم درموردش حرف میزنم، «اولویت» ممکن نیست و تنها چیزی که ممکنه، دخالت و ظلمه... در کاراهای کانون، بحث اولویت اصلا مفهومی نداره و هرکس کاری رو بر اساس عنوان اشتباهی به نام «اولویت دوستی بر کار» انجام بده داره در حقیقت دوستی رو در کار «دخالت» میده و به این صورت نسبت به تمامی اعضای کانون فیلم، ظلم میکنه، که اگه دبیر این کارو بکنه، ظلمی است افزون... همه ی بچه های کانون و از همه مهمتر دبیر باید بدونن که رفتار ما تو کانون رفاقتانه اس ولی تصمیماتمون و اجرای وظایفمون بر اساس رفاقت نمیتونه تغییر شکل بده... نمیشه دبیر به خاطر رفاقت با کسی، اطلاعات کانون رو مخفی کنه یا از انجام مسئولیتی طفره بره یا... 

 

- دبیر خودش باید حواسش باشه و اگه دید که وقت کافی تو زندگیش برای انجام وظایفش رو نداره، خودش استعفا بده یا به تصویب کانون برسونه 

 

- دبیر باید دلسوز کانون باشه... کلا اگه همه ی بچه ها وقتی داریم کارای کانون رو انجام میدیم، صرفا و صرفا و صرفا، صلاح کانون تو ذهنشون بود، اصلا نیاز چندانی به قانون گذاری نبود و صرف یه سری پیشنهاد کافی بود ولی قطعا قطعا اغلب اعضا علایق دیگه ای هم دارن مث «فیلم» یا «کار جمعی» یا چیزای دیگه... ولی حداقل دبیر در ایده آل ترین حالت، باید فقط و فقط به صلاح کانون فکرکنه... علایقش رو برای کانون فدا کنه... اگه این فرد به خاطر علاقه اش در سمت مدیرت اجرایی میخواد یه فیلم نمایش بده، دیگه در سمت دبیری نباس به این علاقه توجه کنه بلکه باید ببینه به صلاح کانون هست یا نه... البت چنانچه علاقه اش با صلاح کانون در تعارض نباشه، مشکلی نیست ولی خوب میدونم که در نظر و روی کاغذ این جمله درسته ولی در عمل بسی خطرناک و قابل سواستفاده... 

 

- دبیر باید مدام بین کلاسهای درسیش و کارای کانون در حال مدیریت باشه 

 

- دبیر به شدت باید در کانکس کانون حضور فیزیکی داشته باشه... باید برای اعضا به عنوان دبیر مطرح باشه... باید تو چشم اعضا باشه... 

 

- دبیر باید انتقادات رو در جلسات خاص بشنوه... همش باید دنبال انتقاد شنیدن باشه، نه برای جواب دادن،... برای شنیدن و  

فکر کردن... برای فکر کردن و استدلال کردن یا پذیرفتن و تغییر دادن رفتارها... 

 

- دبیر باید از همه بیشتر خودش رو تو گیر و گرفت قانون بندازه و خودش رو محدود تر و محدود تر کنه 

 

- دبیر باید با اهمیتی که به صورت عملی به نهاد تصمیم گیری و مدیران اجرایی و در انتها به اعضا میده، به اونا شخصیت بده... باید همش در حال رای گیری باشه تا همه دموکراتیک بودن کانون رو درک کنن... 

 

- کلا باید دبیر به صورت عملیاتی در حال تعیین کلیات کانون مث دموکراتیک بودن، دانشجویی بودن، دوستانه بودن (نه دخالت بلکه محیط دوستی و رفاقتانه) و این جور مسائل باشه... 

 

- دبیر همیشه باید مواظب باشه تا حتما مخالفاش حضور داشته باشن 

 

- ازونجایی که سمت ها هرچند کوچک، لذت های بزرگی دارن، دبیر همیشه باید با خودش در حال مبارزه باشه و نذاره که لذت داشتن سمت باعث احساس قدرت و این جور مسائل براش بشه... 

 

- دبیر نباید تو استدلالات برای گرفتن نظر و رای، برای خودش حق بیشتری برای حرف زدن قائل باشه مگه در مورد حرفایی که مربوط میشه به سمت دبیری نه رای گیری و استدلال... 

 

- دبیر (و البته سایرین) باید حواسش باشه که در رای گیری از خلاء های دموکراسی برای رای آوردن نظر خودش استفاده نکنه 

 

- دبیر همیشه باید نگران باشه که نکنه نهایت دموکراسی رو برای کانون اعمال نکرده... 

 

- دبیر همیشه باید آماده ی شنیدن سوالی با مضمون «به چه حقی» باشه و حق خودش رو برای انجام عمل پیشین بتونه اثبات کنه (تکرار میکنم... بتونه اثبات کنه نه اینکه در صورت محق نبودن، بر حق داشتن خودش اصرار بیجا بکنه) وگرنه محکومه... کلا باید به اصلی قائل باشیم با این عنوان: «دبیر هیچ حقی ندارد مگر بتواند آن را اثبات کند» پس بار اثبات حق با دبیره نه اینکه بار اثبات عدم حق با مخالف دبیر باشه... 

 

- دبیر هیچ وقت نباس به مفاهیمی مث «همینیه که هست، میخوای بخواه نمیخوای نخواه» برسه مگه تو بدیهیات و قوانین کانون... 

 

- دبیر تو خیلی از مسائل باید خط دهنده به اعضای جدید باشه مخصوصا تو دو مورد:

1- ماهیت های کانونی مث دموکراسی و قانون 2- اصول اخلاقی مث ادب و انتقاد پذیری... 

کلا به نظر من دبیر کسیه که قراره :

1- به کانون شخصیت بده

2- از رکود جلوگیری کنه

3- همیشه در حال صحبت و فکر درمورد صلاحدید های کلی و اهداف کلان باشه 

ازونجایی که وضعیت کانون های دانشجویی خیلی قاراشمیشه و واقعا خودمونیم که باید به خودمون شخصیت بدیم، متاسفانه دبیری که بخواد به ایده آل نزدیک بشه، از کلاساش میمونه، درسهاش رو میفته، برخلاف سایرین، تو زندگیش در نهایت، یکی دو کار عمده ی مستمر بیشتر نداره که یکیش قطعا باید کانون باشه... کلا بیچاره میشه و این همون ایده ایه که من برای سمت دبیری همیشه نام می برم یعنی ایده ی «گوشت قربانی کانون بودن» 

 

 

یکی از وظایف خاص دبیر رو چیزی میدونم که همین دیروز رخ داد یعنی انتخاب فعالترین های کانون

اگه بخوایم سر این مسئله رای گیری کنیم، بدجور دچار مشکل میشیم...مخصوصا که گهگاه این اتفاق تو یه برهه ی زمانی بسیار کوتاه باید رخ بده...

به نظر من این یکی از وظایف دبیره که این افراد رو با مشورت با یه سری از اعضای با تجربه ی کانون انتخاب کنه فقط باید طوری این کار رو بکنه که بعدا برای تصمیم گیریش در صورت سوال یکی از اعضا، استدلال و پاسخ قانع کننده داشته باشه... 

 

 

القصه

میدونم که داشتن یه دبیر با تمام این ویژگی های ایده آل بسیار بسیار دور از واقعیته ولی فقط به نظر من باید بدونیم که دبیر ایده آل اینه و هرچقد مصداق خاص این سمت، به این ویژگی ها نزدیک تر باشه، دبیر بهتریه...

البت بعضی از این ویژگی ها، شروط و قیود، به قدری الزامی هستند که نداشتنشون حتی یه موردشون مانعی برای احراز سمت دبیریه... 

 

والسلام

شکور عمیق وراج...

نظرات 3 + ارسال نظر
دایی روح ح ح ح ح ح ح سه‌شنبه 29 شهریور 1390 ساعت 17:38

چقد طولانی بود
من که چیزی نفهمیدم م م م م م م


بابا...دایی!!!
شکور

امید چهارشنبه 30 شهریور 1390 ساعت 21:11

نظرم متعاقبآ اعلام خواهد شد

آفرین
اگه این کارو بکنی دومین عضو کانون خواهی بود که بالاخره به یه دکترین ری اکشن نشون داده
و این بسی خوشحال کننده س برای من پیرمرد

شکور

جهان جمعه 27 آبان 1390 ساعت 23:56

دایی روح ح ح ح ح کی هستن دقیقا؟؟؟؟

دایی روح الله خودم
یکی از دایی هام که به کانون علاقه منده
سر فیلم امید صفایی هم کمکش کرد
شکورم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد