دیالوگ هایی به انتخاب خودم 2

*یه دیالوگ هم از فیلم "می خواهم شاه شوم" هست(شماره 16) . اگه دسترسی دارید برید این مستند رو که هنر تجربه اکران کرده ببینید . من خیلی تعریف اش رو شنیدم . میگن شخصیت این فیلم مستند رو ماه عسل امسال  دعوت کرده بود (البته من ندیدم) خیلی شخصیت عجیب غریبیه . 

1.اسکار ( هیو گرانت ) : وقتی از یک زن ، برای خودت بُت می سازی دیگه در همچین عشقی چیزی به نام بد و ناپسند وجود نداره ... هر چیزی که این میون اتفاق بیفته برات شبیه به عبادت می شه.

" Bitter Moon "

 

2.خرچنگ در حال فروش زباله های سطل زباله 

پاتریک: (اشاره به چاه باز کن) این چقدر شبیه اونیه که من صبح انداختم سطل آشغال 
خرچنگ : چی میگی پسر ؟ این یه جنس با ارزشه 
پاتریک : قیمتش چنده ؟ 
خرچنگ : فقط 5 دلار 
پاتریک : اما من فقط 7 دلار دارم 
خرچنگ : ایرادی نداره همون 7 دلارو بده 

پاتریک : (تو ذهنش) پسر تو ، تو چونه زدن خیلی ماهریا

"باب اسفنجی"

3.ما حتما اولین توریست های بعد از جنگ هستیم .

- ما توریست نیستیم ، مسافریم .
فرقش چیه ؟
- یه توریست وقتی به جایی می رسه به بازگشت فکر میکنه در حالیکه یه مسافر ممکنه هرگز برنگرده ...
---------------------------------------------------------------
the sheltering sky

*برناردو برتولوچی*

4.- مُردن، مهمترین کاریه که میشه خوابیده انجامش داد !...

پابرهنه در بهشت- بهرام توکلی

5.ژان وال ژان: مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان بردند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم! این دیگر چه دنیاییست!!!

انیمیشن بینوایان 1979 
پرداخته کمپانی نیپون ژاپن

6.خدا دنیا را در هفت روز افرید و در هفت ثانیه من مال خودمو نابود کردم.

Seven Pounds - 2008

7.+میدونی به یه سیاه‌پوست که هواپیما میرونه چی میگن؟!

- چه میدونم!
+ میگن خلبان دیگه، لعنتیِ نژادپرست!
true detective

8.ﺑﺎﺏ ﺍﺳﻔﻨﺠﻰ : ﺩﺭ ﭼﻪ ﺭﻭﺯﻯ ﻫﺴﺘﻴﻢ؟

ﭘﺎﺗﺮﻳﻚ : ﺍﻣﺮﻭﺯ
ﺑﺎﺏ ﺍﺳﻔﻨﺠﯽ : ﺍﻭﻩ ... ﺭﻭﺯ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪ من...

9.ما اهل جایی هستیم که یکی یا کشیش میشه یا راهزن!

The Good, The Bad, The Ugly 1966

10.این زندگی هیچ دلیل و مفهومی نداره روزهایی مثل امروز هستند که در میان بقیه

روزها پراکنده شدن .

John Wick - 2014

11._ تو فکر می کنی کی به فینال برسه ؟

من فکر میکنم برزیل
+من فکر میکنم آلمان
_ من میگم برزیل، شرط می بندی ؟
+آره شرط می بندم 
_سرِ چی ؟؟
+ سرِه ه ه ه 
_سرِ یه توپ
+من میگم سرِ یه توپ پینگ پنگ 
_توپ پینگ پنگ که ارزشی نداره
توپِ فوتبال خوبه
_ بالاخره من میدونم که برزیل برنده میشه
+ من میدونم که آلمان میشه
_ حالا یه شرط بهتر ببندیم ؟؟
+ چه شرطی ؟
_ خوو خیلی شرط هست ، مثلن شرط یه دوچرخه
+ (متاسفانه این قسمت رو متوجه نشدم !!)
_ تو بگو شرطت چیه ؟؟
+یه جوراب 
_ جوراب !!! جوراب که ارزشی نداره 
+ سرِ یه دفترچه ، دفترچه ی چهل برگ 
_ دفترچه ام که خب .... ارزشی نداره

زندگی و دیگر هیچ .. 
عباس کیارستمی

12.بعضی از آدما برای بقا پا جای پای دیگران میذارن و بعضی دیگه،پا روی صورت

دیگران

Sweeney Todd: The Demon Barber of Fleet Street

13.هام: ساعت چنده ؟ 

کلاو: همون ساعت همیشگی !...

Endgame- Samuel Beckett

14.همیشه بدترین ها زنده می مونن

سانسا استارک (سوفی ترنر)
بازی تاج و تخت
فصل دوم ( clash of kings)

15.ایمی: سامانتا هم رفت؟

her/2013

16.توی مدرسه من جزو فقیرترین بچه ها بودم .یه معلم انشایی داشتیم که خیلی جدی بود.یه موضوع انشا داده بود که "می خواهید چه کار شوید"من طبق اون رویاها و تصوارتم نوشتم "می خوام شاه بشم"اومد محکم زد پس کله ام گفت：دو تا برادر من شهید شدند .انقلاب کردیم اون وقت تو بچه ای که کفش نمیتونی بخری میای میگی میخوام شاه بشم؟ما شاه رو در کردیم

می خواهم شاه بشم-مهدی گنجی

17.-نمیدونستم انقد از کبوترا خوشت میاد

-من از هر چیزی که حرف نمیزنه خوشم میاد

Sleepers - 1996

18.للاند : من می تونم همه چیز به یاد بیارم. این واسه من مصیبته، مرد جوون. بزرگترین نفرینی که به بشر تحمیل شده همینه: "خاطرات"

همشهری کین