کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

سر بریدن مرغ مقلد

 1. کشتن مرغ مقلد اثر جدید عباس شکوری به راستی یک پدیده ی غریب است.یک شلم شوربای بی در و پیکر با یک شعار نخ نما و کلیشه ای...یک کلیپ سفارش صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در مبارزه با تهاجم فرهنگی از طریق رسانه های بیگانه به همراه یک سری جنگولک بازی اضافی لوس از فردین قاسمی در مقام بازیگر...یک تمرین جلوه های ویژه...یک تمرین صورت و ممیک در بازیگری و یک تمرین قاب بستن در فیلمبرداری...یک ایده ی بد بسط نیافته...یک لوکیشن بی منطق در یک تاریخ و جغرافیای نامعلوم...و به طور قطع می توان گفت مرغ مقلد هرگز یک فیلم کوتاه نیست... 

2. مصطفی عطار پور کلا آدم فیلم دوستی است...یک روزهایی می شد که می آمد جلوی کامپیوتر می نشست و برای هزارمین بار سکانس پایانی خوب ، بد ، زشت را می دید و از آن لذت می برد...احتمالا لذتی که از مرغ مقلد برده هم ناشی از همان سکانسها و موسیقی خوب ، بد ، زشت و تداعی شدن همان خاطرات است...

این که بگوییم این فیلم به روح سینما وفادار است و... چون صامت است و تنها تصویر دارد هم از آن حرفهاست...ابعاد مشنگی این استدلال حقیقتا شگفت انگیز است ! بنابر این منطق کلیپ تبلیغاتی بی صدای  شامپو صدر صحت نیز سهمی از روح سینما برده...و همینطور فیلم دستی ای که دختر عمه ی بنده در چهار سالگی و از روی سهو از در و دیوار خانه شان گرفته...آن هم چون صامت است !

3. عباس شکوری آدم خوب نقد پذیری است...در باطن ناراحت می شود که من همیشه فیلمهایش را می کوبم ولی در ظاهر نشان نمی دهد... و همچنان به من می گوید نقد کن...روزی که ضامندار را به من نشان داد یادم نمی رود...

نظرات 5 + ارسال نظر
شکور شنبه 3 اسفند 1392 ساعت 23:56

بابا تو که تردید رو نکوبیدی که! درضمن همیشه هم در باطن ناراحت نمیشم البت بعضی وقت ها در باطن ناراحت میشم.
وقتی ضامن دار رو نشونت دادم رو یادم نیست.
اینا فعلاً باشه تا باهات صحبت کنم ببینم چی میگی.
شکور

اشکان یکشنبه 4 اسفند 1392 ساعت 00:22

والا اگه میخای بگی چون خودم تو تردید بودم نکوبیدمش اون یه چیز دیگه س ولی من واقعا از تردید خوشم اومد و ضعیف ترین بخشش رو هم فیلمنامه ی خودم میدونستم...مدارکش هم موجوده...فیلم جلسه نقد رو ببین...ولی...حاجی تو بی خبری...امروز تو کانون مصطفی رو دیدم که داره یه طومار نقد در مورد فیلم تو می نویسه...بعد من گفتم دایی این که از خود فیلمم بلند تره...بعد اون گفت که این بهترین فیلم قرون و اعصاره(با ته لهجه ایتالیایی...میدونی که) بعد قرار گذاشتیم هر دوتا بیایم تو وبلاگ یه نقد بزاریم در مورد مرغ و اون بتعریفه من بکوبکم...بعدشم شروع کنیم به همدیگه فحش دادن که جو وبلاگ یخده هیجان انگیز شه...

من کی خواستم بگم که تو به خاطر اینکه تو تردید بودی نکوبیدیش!؟ من فقط خواستم بگم اینکه تو متن نوشته ای که همیشه کارهای من رو می کوبی درست نیست و یکی از کارهام رو نکوبیده ای.

و در مورد این کار هم نقد بکنید و فحش بدید و بزنید له و په کنید تا یه چی از توش برا ما هم دربیاد قناری ها تا رستگار شویم
شکورم

حق طلب یکشنبه 4 اسفند 1392 ساعت 01:55


ممنون از دوستان که موجبات خنده و شادی ما را فراهم آوردید.واقعا محتاجش بودم

علی محیط یکشنبه 4 اسفند 1392 ساعت 03:04

آقای توپشکن عزیز، حاجی، این گذاره که بی شک کشتن مرغ مقلد هرگز یک فیلم کوتاه نیست!، بشدت ادعای بزرگی محسوب میشود که شاید دلیلش اختلاف در تعریف مفاهیم باشد و یا نوع نگاهی که ما به موجودیتی به نام فیلم داریم و وقتی چالش عمیق تر جلوه می کند که موضوع بحث درباره فیلم کوتاه باشد.

اینکه تعریف درست از فیلم کوتاه چیست، یا ما واقعا در انتظار دیدن چه نوع فیلم کوتاهی هستیم، از حوصله بحث خارج است، ولی اگر تعریف از فیلم، را اجرای یک طرح براساس فیلمنامه برای روایت داستانی یا هدفی بنامیم ، کشتن مرغ مقلد واقعا در این رابطه موفق بوده است.

اینکه دنیای فیلم بی منطق است یا بازی ها ضعیف است یا قاب بندی و محیط مناسب نیست(در صورتی هم که فرض بگیریم) باز نمی توان ادعا کرد که بی شک این فیلم بخصوص (در اینجا کشتن مرغ مقلد) یک فیلم کوتاه نیست، چرا که یک ایده بر اساس یک طرح کلی و در یک راستای خاص داستانش را بیان می کند و به تمام قوانین دنیایی که میسازد وفادار است و در انتها نتیجه گیری خاص خود را بیان می کند.

با اینکه در تمام طول ساخت فیلم دوست داشتم دنیای فیلم در مکانی کاملا سفید و تر و تمیز باشد و در انتها با نمایش تخریب لوکیشن به نوعی آسیب های موجود در رسانه های عمومی نمایش داده شود ولی باز هم مکان عجیب فیلم و دنیای آن، می تواند نماد دنیای مدرن تخریب شده ما باشد که در انتها رسانه ها به نوعی مسئول این تخریب ها هستند.

نتیجه گیری من از نقد شما این است که شما انتظار دیگری داشتید و به نوعی دوست داشتید روایت فیلم ، نماهایی قابل باور، غیر اغراق و دنیایی منطقی تر را نمایش دهد تا نمایش صحنه های یک فیلم کابویی و دنیای عجیبش و به همین خاطر عناصر بصری فیلم را یک طرح شکست خورده و به تعبیر خودتان مفید برای تلویزیون جمهوری اسلامی ایران می دانید، با این حال باید بگویم استفاده از عنصر تقلید (مانند تشابه صحنه اول فیلم با صحنه آخرش) و استفاده از صحنه های کابویی ( در صحنه تخریب لوکیشن) به عنوان تقلید از فیلم هایی که بازیگر دیده است واقعا می تواند تداعی کننده تقلید کورکورانه از رسانه باشد و این طرز بیان در خود نو آوری قابل قبولی را دارد که به نوعی آنرا یک فیلم کوتاه می کند.

shafiei یکشنبه 4 اسفند 1392 ساعت 12:29

البته خوبه که نقد بشیم....نقد درست همیشه باعث پیشرفت میشه....این نقد کوبنده نشون دهنده خیلی از مسائل می تونه باشه....اشکان عزیز ازت ممنونم بابت انتقادات ...من خیلی بیشتر از اینکه فیلمی باشم تئاتریم.پس خیلی نمی تونم نظر بدم.....اما احساس می کنم بعضی از نقدهای شما منصفانه نیست....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد