کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کار گاه فیلم نامه

بنده سر این مقوله فیلم نامه فکر کردم...خیلی!

با توجه به بحث های مفصل انجام شده و جور نشدن کلاس فیلم نامه حداقل در مقطع کنونی یک راهکار خوب به نظرم رسید  کسایی در کانون هستند که ایده های خیلی خوبی برای فیلم نامه نوشتن دارن و بعضیاشونو تبدیل به فیلم نامه می کنن

فیلم نامه ها همیشه از یک ایده خام اولیه تا مراحل نهایی چکش کاری می شن و به تدریج شکل نهاییشونو پیدا میکنن...

دوست دارم در وبلاگ موضوعی ایجاد بشه به نام کارگاه فیلم نامه که

1.هر کسی هر ایده ای به نظرش اومد بنویسه و بعد با تجربه تر ها یا اصن هر کسی در مورد اون ایده و پروروندنش مطالبی که به نظرش میاد رو بگه...

2. هر کسی قسمتی از فیلم نامه ای که تا به حال نوشته رو عینا اینجا بذاره و مراحل شکل گیری شو بنویسه

3.هر کسی فیلم ها و یا سریال هایی که میبینه رو ریز به ریز(در حد دیالوگ) نقد فیلم نامه ای کنه...

4. هر کسی نکاتی رو که در باره فیلم نامه می دونه بنویسه و اگه میتونه چن تا مثال بزنه

5.در ادامه مورد 3 مخصوصا این کار رو با بعضی فیلم ها و سریال های ایرانی انجام بده و موجبات شادی ملتی رو فراهم کنه...!


با اعتقاد راسخی که بنده به جایگاه فیلم نامه در سینما دارم به این ترتیب و با بحث ها و نقد های مختلف صورت گرفته اون دوستانی که کمتر در باره فیلم و سینما جدی هستند هم آماده میشن برای حضور جدی تر و آماده تر در محافل نقد و همچنین کلاس های تخصصی آتی...


(پی نوشت - پیش نویس - پا ورقی) :

1. الان تابستان است و به نظرم این کار بسیار کار مفید و خوبی ست به شرطی که همه همکاری کنید

2. به همکاری جدی سعید چراغ. عباس شکوری . امیر حیدری . امید صفایی . محمد فینی اگر زنده است . علیرضا موسوی و هر فیلم نامه بلد دیگری احتیاج مبرم می باشد...هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم

3. ممکن است بگویید این چیز هایی که نوشتم بسیار کلی است و اصلا نیاز به گفتن نیست که وبلاگ کانون جای همین کار است...و بعد هم بگویید هیچ کس همکاری نمی کند و این پست در حد یک ایده باقی می ماند...بنده در جواب باید بگویم که خودم به تنهایی به اندازه ی یک تابستان کامل مطلب برای نوشتن  دارم و تا آخر تابستان احتمالا این قضیه در وبلاگ جا می افتد و رونق میگیرد...

منتظر مطالب جذاب بعدی باشید...قول می دهم جذاب است...

تا چه قبول افتد و چه در نظر آید...



نظرات 15 + ارسال نظر
امیرحیدری سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 04:20

بسیار عالی. در خدمتیم.

رضای.د سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 06:55

به نظرم فکرخوبیه تازه میشه نمایشنامه هاروهم برای فیلم بازنویسی کرد که بعضیاشون خیلی خوب از آب درمیان مدارکشم موجوده:)

محمدمهدی رسولی سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 08:36

اشکان یه ایده هایی هست برای فیلمنامه م خیلی خوب و جالبه
مثل کلمات درهم و برهم که باید ازش طرح خارج بشه
مثلن به شما چهارتا تا کلمه ی
قاشق-حمام-سگ شکاری-دخترخاله ی زن عمو
رو می دن و می گن با اینا طرح بزن...که هدفش پرورش خلاقیت ذهنه
یا
یکی یه ایده رو می گه هرکس تو دهن خودش یه جور اون رو ادامه میده و اینو همه کنارهم می گن تا به یه طرح فیلمنامه برسن
به نظرت چطوره که یه روزایی رو توی کانون برای همچین کارایی قرار بدیم؟؟
تا اونموقعی ک با یاری همسایه ها یه پدر برای این کلاس فیلمنامه پیدا بشود...؟
ها؟

آقا مهدی این تمارینی که میگی شما برای "نویسندگیِ خلاقه" است، فاز درستیه ولی بسیار خطرناکه، معمولاً برای کسایی تجویز می‌شه که حدقل دو - سه بار تجربهِ اسلوب کلاسیک رو داشته باشن. فک کنم اگه با همین فاز بخوایم شروع کنیم دیگه نشه دوستان رو به "راه راست" هدایت کرد.
نظر من به یه کار جدّی، محکم، باصبر و حوصله، دقیق و البته دیربازده اس، طبق اسلوبی که صدساله جوابشو پس داده و هنوزم که هنوزه دارن روش کار می‌کنن. کتاب هم زیاد داریم بر اساس اون.
در مجموع که هستم.

سعید چ.ع سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 13:17

لبیک یا توپ‌شکن، لبیک یا توپ‌شکن

پرنیان فلاح سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 13:28

به نظرم فکر بسیار بسیار خوبی است به خصوص که من فیلم نامه نویسی بلد نیستم و علاقه هم دارم.امیدوارم بتونم با کمک کسایی که این کارو بلدن یاد بگیرم.

سبا حق طلب سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 13:40

.جالبه اگه شدنی بشه.اما می ترسم در حد دو تا پست در ماه بمونه.یعنی فقط خودتون پست بزارین براش و بقیه خ شوقی نداشته باشن

اقای قدکساز ایا این برچسب ها ایراد نداره؟وگرنه منم دوس دارم حرصمو خالی کنم .خ حال نمی کنم با برچسب

توی انتخاب برچسب ها همه آزادن! :)))
ولی برای مطالبتون حتما باید موضوع انتخاب کنید!
قدکساز

اشکان سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 16:14

۱.امیر حیدری: مرسی
۲. یوسف بابا : صحیح است
۳ . مهدی : کی از طرف من پاسخ گذاشته واسه نظرت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
این چه کاریه...؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جدا از این که کار بسیار بدی کرده نظر فوق العاده چرتی هم گذاشته!!!
این چیزی که مهدی میگه کار فوق العاده جالب و عالی ایه و من تجربه اش کرده م هیچ منافاتی هم با اسلوب کلاسیک نداره...یعنی میشه با اون چهار کلمه یه طرح یا سیناپس سه پرده ایه کلاسیک نوشت یا غیر کلاسیک مثلا با یک عطف یا اصلا مینیمال و خرده پیرنگ...
۴.درود بر چراغعلی / درود بر چراغعلی
۵.پرنیان : مرسی . امیدوارم مفید باشه
۶.حق طلب: نترسین...برنامه های جالب و خوبی در پیش است...

بعد بگید من الکی مشکوکم!!! :(
خب قضیه بو داره دیگه!!!
یکی عامدانه داره اذیت میکنه!!!

جهان معاون
-------------------------------
وقتی من پاسخ رو دیدم اسم کسی زیرش نوشته نشده بود، اعصابم خورد شد و نظر رو دوباره که خوندم حدس زدم که توپشکن نویسنده این پاسخ باشه!
تقصیر من و کسی بوده که بدونِ گذاشتنِ اسمش به اون نظر جواب داده!
قدکساز

شکور سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 17:18

1- والا ما که فیلمنامه نوشتن بلد نیستیم حاجی...
2- عرض شود که کمی قضیه ی نوشتن ایده های جدید تو وبلاگ می تونه چالش برانگیز باشه ولی در کل بسیار عالی ست اگه مطمئنی که حداقل خودت پشتش هستی
3- با تشکیل یه موضوع برای این قضیه موافقم هرچند احتمال زیادی میدم که بعد از یه مدت یهو تبش بخوابه
4- به نظرم اول از همه خودت که به نظر میاد اصول کلاسیک فیلمنامه نویسی رو بلدی, یه پست بلند بالا بذاری متشکل از :
الف- ترمینولوژی فن فیلمنامه نویسی (به طور مثال تعریف الفاظی مانند سیناپس و درام)
ب- توضیح ساده ای از روش کلاسیک فیلمنامه نویسی

تا بعد از این صحبت ها کار به صورت جدی با افراد بیشتر شروع بشه

شکور

سعید ایزدی سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 18:12 http://kafankhafan.blogfa.com

منم به شدت با این حرکت موافقم و پایشم هستم.
با حرف رسولی و شکور هم به شدت موافقم.
حرف رسولی توی کلاس داستان نویسی که خیلی جواب می ده. فیلم نامه هم فکر کنم همینطوری باشه.

اشکان چهارشنبه 9 مرداد 1392 ساعت 02:18

به عباس : حاجی عرضم به حضورت که :
۱ : تو در دو مورد فیلم نامه نویسی شاهکاری عباس...یکی واقع گراییه و یکی ریتم...من سر فیلم نامه تردید کاملا می دیدم تو با اینکه خودت نمیدونی !!! چقدر این دو تا اصل رو خوب رعایت میکنی...(نشونه اینکه مثلا میگفتی در پاسخ به دیالوگ قبلی قاعده جابه جایی رعایت نشده یا فلان قاعده و ... و از زبان فارسی دبیرستان یادت مونده بود! و یا میگفتی دیالوگای اول باید بلند باشه و هرچی به آخر فیلم نزدیک میشیم دیالوگا کوتاه و حرکتها سریع باشه و همچنان معتقدم حفظ ریتم مهمترین عامل نجات تردید بود...)
۲.من حتی به نظرم رسید تو سعید چراغ امیر حیدری و من تو مهر خودمون کلاس فیلم نامه بزاریم!!! و هر کدوممون قسمتای مشخصی رو به عهده بگیریم...
مصطفی عطار کلاس بازیگری بزاره...نه بین خودمونا...تو کل دانشگاه!
ولی فعلا برای تابستون فکر کنم همین شروع خوبی باشه
۳.بنده قول میدم نزارم تب این قضیه بخوابه...قول شرف !
۴.خودم هم همین مد نظرم هست که از تعاریف ساده شرع کنم و برم جلو
۵.اون پاسخ به نظر من احتمالا مال سعید چراغعلیه...
از سبک شناسی نثرش احتمال می دهم...ترکیباتی مثل فاز درستیه نویسندگی خلاقه و گذاشتن تنوین معمولا و تشدید جدی به این نتیجه رساندم...در هر حال من از دیدن آن توپ شکن زیر نظر کپ کردم و گفتم که چرت میگوید...که آنرا هم او ننوشته بود...تو را به سر کچلت از گناه ما در گذر چراغ...هر چند بحقیقت معتقد باشم حرفت نادرست بوده...

محمد مهدی اهل خیر(قربانی) چهارشنبه 9 مرداد 1392 ساعت 02:36

حتما

سعید چ.ع چهارشنبه 9 مرداد 1392 ساعت 12:37

اون پاسخ رو من نوشتم. عذر تخصیر، حواسم نبود اسممو پاش بنویسم یا اینکه پاسخ به نظر در حیطهِ نویسندهِ پسته. یک آن داغ کردم و نشد ننویسمش.
ولی در دفاع از حرفم؛ دیدم اونایی که با نویسندگی خلاق‌طور شروع کردن به کجا رسیدن، یا باید نابغه می‌بودند تا خودشونو جمع و جور کنن یا تا ته خط می‌رفتن، تهش هم مهدی یزدانی‌خرم و پیمان هوشمندزاده از توش در میاد - اینا مابه‌ازاهای ادبیات داستانین، تو فیلمنامه چندان کسیو نمیشناسم اصولاً - آدم‌هایی که کاراشون ممکنه "باحال" باشه، ولی "غلطِ فاحش" دارن و بدی به یکی که سرش به تنش می‌ارزه می‌خنده بهشون، متن‌هایی که ممکنه خوب باشن ولی "داستان" نیستن و شترگاوپلنگی هستن که در بهترین حالت بلندگویی برای بیان "شاخیِ" خالقشون هستن. الغرض که خودمونو مضحکه نکنیم، ریسک نکنیم و راهیو ادامه ندیم که به قول علیرضا صحاف‌زاده به ورشکستگیِ هنری بکشاندمان.
پ.ن. :احتمالاً باز شکوری میگه توهم زدم، و اشکان هم جوابی درخور میده، ولی واقعاً نمی‌خوام این دورهِ فیلم‌نامه هم به سرنوشتِ اون nتا جلسه ادبی‌ای دچار شه که وختی می‌رفتم توشون سرمو به دیوار می‌کوبیدم و بعد چنان ازشون فرار می‌کردم که گوزن از دست گرگ.

به چراغ و اشکان چهارشنبه 9 مرداد 1392 ساعت 21:44

به چراغ: والا در توهم که همیشه بوده ای ولی من از چیزایی که داری میگی سر در نمیارم یعنی اصلا بلد نیستم
کلا وقتی بحث داستان و فیلمنامه هست من پای خودم رو میکشم کنار و تو و توپشکن رو بیشتر از کسی مثل خودم قبول دارم پس تو توهم بودنت باعث نمیشه حرفات رو رد کنم. مخصوصا اینکه همونطور که عرض کردم نمی دونم دقیقا چی میگی.
یه نکته: توهمی که میگم درش غرقی, توهم ساختاریه کانونه نه بینان و بحث های هنری.

به توپشکن:
1- در مورد خودم که خدا از دهنت بشنفه
2- اگرم در عمل یه چیزایی رو تو فیلمنامه رعایت میکنم, وقتی نمیدونم چی به چیه, قادر به تدریسش نیستم پس قطعا من به درد گذاشتن کلاسی برای فیلمنامه نیستم. شما که حداقل میدونید چی به چیه و مخصوصا اصول کلاسیکش رو خونده اید کلاس بذارید به ما هم بگید
3- درمورد کلاس های بچه های کانون، شاید تو جلسه ی آخر نبودی و تو روز کانون داشتی بازی می کردی ولی ما این رو یه طورائی تصویب کردیم که حداقل با شروع ترم همچین کلاس هایی رو برگزار کنیم توسط اعضا.
من خودم همیشه طرفدار تقوی هستم و خیلی خوشحال میشم که اساس این کلاس ها با تقوی انجام بشه البت اگه بتونیم پیداش کنیم

شکور

milad جمعه 11 مرداد 1392 ساعت 23:04

afarin ashkan

سلیمیان پنج‌شنبه 7 شهریور 1392 ساعت 15:42

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد