این چند خط دیالوگ تر و تمیز و ناب تقدیم به دوستان جان
عباس حیدری(حبیب رضایی):حاجی مو از ای کاراتُ راضی نیستُم.از این اسلحه کشیدن رو مردم راضی نیستُم.حاجی تصدقت چرا می خوای آخر قصه رو اینجور خراب کنی؟
حاج کاظم(پرویز پرستویی):بابا به پیر به پیغمبر من اومده بودم مث ی همشهری دوتا کلمه حرف بزنم همین!این تنها سهمیه که باید به تو بدن همین!عه!
عباس حیدری(حبیب رضایی):سهم؟!از این بنده های خدا؟!کی از اینا سهم خواست حاجی؟مُ با خدا معامله کردُم نه با اینا! . . .
(آژانس شیشه ای ابراهیم حاتمی کیا 1377)
دوتا پیشنهاد دیدن فیلم دارم به طرفدارای جلوه های ویژه
اولی پیشنهادیه برای کسایی که وقتی که روزه داره از پا درتون میاره بتونید تا افطار با انرژی ادامه بدید.
هرچند فضا و داستان فیلم به شدت شبیه به فضا و حتی خورده داستان ها و شاید حتی کاراکتر های فیلم کتاب الی هست، ولی در مقایسه با اون فیلم، فیلمی پر از اکشن های جدید، جلوه های ویژه بسیار پیچیده تر و همچنین موسیقی انرژیکه که اون رو کلاً تبدیل کرده به بمب انرژی:
مکس دیوانه(جاده ی خشم)
حتی شاید در مقایسه ی کتاب الی و مکس دیوانه(جاده ی خشم) به این نتیجه برسیم که یکی در تحبیب دین و یکی در نقد به شرایط حال حاضر اون در جامعه است
ادامه مطلب ...
از سال 1993م، زمانی که ایم کوآن تائک (Im Kwon taek) فیلم «ساپیاونجه» (Sopyonje) را ساخت و به رکورد یک میلیون بیننده رسید، فیلمهای کرهای پیدرپی این رکورد را شکستهاند. فیلمهای «سیلمیدو» (Silmido) و «تاگوکی» (Taegukgi) رکورد ده میلیون بیننده را هم پشت سر گذاشتهاند. در سالهای اخیر نیز فیلمهای کرهای بیش از پنجاه درصد بازار داخلی سینمای کره را در دست داشتهاند؛ درحالیکه هجوم بیوقفۀ فیلمهای هالیوودی ادامه دارد. افزون بر این فروش خارجی فیلمهای کرهای از ده میلیون دلار در سال 2001م به سی میلیون دلار در سال 2004م رسیده است. فیلمهای کره هماکنون یکی از محصولات اصلی فرهنگی این کشور به شمار میآیند و از صدور آنها درآمد چشمگیری نصیب این کشور میشود. سینمای کره فرهنگ عمومی مردم این کشور را در ده سال گذشته ارتقا داده و به طور فزایندهای توجه بینالمللی را نیز به خود جلب کرده است. بنابراین عجیب نیست که فیلمهای سینمای کره همپای کارگردانها و بازیگران کرهای جوایز جشنوارههای معتبر بینالمللی را کسب میکنند.
فیلم جنایی- گانگستری "رفقای خوب" به کارگردانی مارتین اسکورسیزی ۲۵ سال پیش ساخته و اکران شد. از نگاه بسیاری این فیلم عالی ترین پرداخت سینمایی از زندگی گانگسترها است.
منتقدان و سینمادوستان در توصیف این فیلم "بهترین" های زیادی به کار می برند.
راجر ایبرت، منتقد قدیمی سینما نوشت: "هیچگاه فیلمی به این خوبی در مورد جرائم سازمانیافته ساخته نشده است."
همچنین وینسنت کنبی در نقد خود در روزنامه نیویورک تایمز نوشت: "نفس گیر و محشر." ادامه مطلب ...
لیست نوشتن کار سختیه , اینجا یه لیست هست از بهترین فیلم هایی که تو عمرم دیدم و خیلی اونا رو دوست داشتم . هر چند ممکنه بعد ها این لیست باز تغییر کنه :
1- دایره سرخ - ژان پیر ملویل
2- ارتش سایه ها - ژان پیر ملویل
3- استالکر - آندری تارکفسکی
4- ویک اِند / آلفاوویل - ژان لوک گدار
5- تانگوی شیطان - بلاتار
6- هشت و نیم زن / یک زِد و دو صفر - پیترگرین اوی
7- خاکستر و الماس - آندره وایدا
8- پدر خوانده - فرانسیس فورد کاپولا
9- نیویورک نیویورک / راننده تاکسی - مارتین اسکورسیزی
10- 2001 ادیسه فضایی - استنلی کوبریک
11- ماتریکس - برادران واچفسکی
12- معمای کاسپار هاوزر - ورنر هرزوگ
13- بهشت بر فراز برلین - ویم وندرس
14- اسکله - کریس مارکر
اینها فیلم هایی هستند که خیلی دوست شون دارم . هر چند کارگردان هایی هستن مثل جارموش , لینچ , جیلان , برگمان , فلینی , زویاگنیتسف , پولانسکی , ولز , فورد , پوگورسکی , میخایلکوف , سوخوروف , مورناعو , ... فیلم های اینا رو همگی رو در یه سطح ایین تر ز این فیلم های لیست بالا دوست دارم .
کوراساوا و هیچکاک هم دو غول سینمان که هیچ وقت ارتباطی با کارهاشون نتونستم برقرار کنم .
ار کارگردان هایی مانند تروفو , گاسپار نوعه , تارانتیونو , کیتارو , اوشیما , رنوآر , نولان و چندتای دیگه متنفرم :-)
بطور قطع قصه جوانانی که در سن و سالی کم اولین فیلم بلندشان را می سازند و یک شبه ره صد ساله را طی می کنند و به موفقیت می رسند، شنیدنی است. اما واقعیت هیچ وقت به این سادگی نیست. و گاهی که از سن خاصی عبور می کنید، اگر هنوز اولین فیلمتان را نساخته باشید، حس می کنید که دیگر از قطار جا مانده اید و هرگز فیلمساز نخواهید شد.
امروز می خواهیم نگاهی بیندازیم به آن دسته از فیلمسازانی که اولین فیلمشان را بعد از سی سالگی ساخته اند. تعدد و تفاوت این فیلمسازان از حیث ملیت و جنسیت باعث خشنودی است. بعضی از این فیلمسازان سال ها در زمینه های مرتبط با فیلمسازی فعالیت کرده اند تا بالاخره اولین فیلمشان را ساخته اند. امیدواریم که این اینفوگرافیک به یادتان بیاورد که جهان متشکل از فیلمسازان گوناگونی است که مسیرهای متفاوتی را طی کرده اند و مهمتر اینکه هرگز برای ساخت اولین فیلم دیر نیست. ادامه مطلب ...
۵شنبه، اولین اکران اولین تولیدی عطار بود.
برای اینکه بخوام در مورد فیلم دقیق صحبت کنم، نیاز دارم که یکی دو بار دیگه ببینمش. ولی دوست داشتم تا تصویرش از ذهن ها پاک نشده در مورد حیرتم از تدوین فوق العاده اش بنویسم:
من از تدوین فوق العاده اش حیرت کردم!
با اینکه ممکنه یه بار دیگه فیلم رو ببینم، کمی از شدت توصیفم کاسته بشه ولی اگه الان بخوام احساسم رو نسبت به چیزهایی که در اولین تماشای فیلش بهش دقت کردم بگم باس عرض کنم که: انتخاب موسیقی، هارمونی و هماهنگی تصویر و موسیقی، دقت در انتخاب فونت، و البته که تدوین فوق العاده زیبای این دزدان احمق من رو به این نتیجه رسوند که در این سالها که عطار فقط در تولید فیلم های دیگرون به عنوان یکی از عوامل - نه کارگردان - حضور داشت، یک حضور هدفمند بود. نگاه تولید کننده در حین تولید به پس از تولید و بخصوص تدوین، نمیتونه فقط از «دیدن فیلم» و «حضور داشتن صرف در تولید فیلم ها» به دست بیاد. به نظرم عطار این نگاه رو «با تجربه کردن واقعی روند تولید فیلم با حضور در تولید ها و فکر کردن به اون» به دست آورده.
اولین تولید عطار، در زمینه ی تدوین، از نظر من، فوق العاده بود.
اگه یه کار دیگه با این دقت تدوینی انجام بده باید معتقد باشیم که در کانون شاهد طلوع یک تدوینگریم.
شکور
سالها قبل از اینکه اکبر عبدی به "مرد هزارچهره"سینمای ایران ملقب شود،جوان ورزشکار و نیرومندی در سینمای آن روزها به این لقب مفتخر بود . . .
وی فعالیت هنری را سال ۱۳۳۷ با بازی در تروپ تئاتر «اُسکار» آغاز کرد.در سال۱۳۴۰ بر حسب اتفاق و به دنبال برخوردی که تصادفاً با ساموئل خاچیکیان در خیابان داشت خاچیکیان از اندام ورزیده و چهره سینمایی او که مناسب برای ایفای نقشهای عامه پسند تشخیص داد و از ایمانوردی دعوت به عمل آورد تا دراستودیو آژیر فیلم حضور پیدا کند.
او در این استودیو در اولین نقش زندگی سینمایی خود رل کوتاهی در فیلم فریاد نیمه شب بازی کرد که همین نقش چند دقیقهای باعث شد تا این کارگردان بزرگ در فیلمهای بعدی خود مانند: یک قدم تا مرگ، دلهره، ضربت، سرسام و ... جهت بازی از او دعوت به عمل بیاورد.
غلامرضا ایمانوردی بعد از ورود به صحنه سینما با اجرای نقشهای مختلف در فیلمهای اکشن و کمدی با نام هنری بیک ایمانوری در بیش از یکصد و پنجاه فیلم سینمایی، به عنوان یکی از پرکارترین بازیگران سینمای ایران در دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی به محبوبیت ویژهای دربین مردم دست یافت، و به واسطه توانایی که او در گردش نقشهای مختلف سینمایی داشت، لقب مرد هزار چهره سینما را کسب کرد.
بخش هایی از آخرین مصاحبه ایشان قبل از فوت ایشان را باهم مرور می کنیم که خالی از لطف نیست . . .
ادامه مطلب ...
در مورد خواب زمستانی خیلی حرف میشه زد ولی در اینجا فقط تاکید روی تراژدی هست . پیشنهاد میکنم حتما این فیلم رو ببینید .
بعضی از مفاهیم با استخوان و خون ما گره خورده مثل همین تراژدی, اینجاست که از سینما میشه استفاده کرد برای نمایش این مفاهیم که البته کارگردان هایی مثل اصغر فرهادی اون رو در سطحی ترین و ظاهری ترین شکل خودش نشون میدن و نقطه مقابل بیلگه جیلان با استفاده از جادوی صدا-تصویر سینما و یک روایت ناب به عمق این مطلب میره . ادامه مطلب ...
توجه : قسمتی از این نوشته توسط خودم حذف شده . این مطلب در بر گیرنده انتقادات منتقدان ایرانی به کیارستمی است
در سال ۱۹۹۷، عباس کیارستمی برای فیلم «طعم گیلاس» در پنجاهمین فستیوال بینالمللی فیلم کن موفق به دریافت جایزه نخل طلا شد. |
من تیتراژ قیصر را با کلی دردسر و جمع کردن چند جاهل از کشتارگاه در حمام نیمه مخروب حیاط آرایانا فیلم زیر نگاه سنگین تهیه کننده و فیلم بردار فیلم ساختم و فکر نمی کنم که حتی برای آن دستمزدی گرفته باشم . اما الان جوانان فکر می کنند قبل از هر تجربه ای اول باید قرارداد بنویسند. برای تجربه کردن باید کار کرد ، آن کار و تجربه می ماند اما آن پول خرج میشود و از کف می رود....
کارگردان خداوندگار صحنه و خلیفه الله است.دستور می دوهد و بقیه باید اطاعت کنند
دور هم چندتا شات خاص از خداوندگاران بزرگ سینما و صحنه های فیلم هایشان ببینیم
باشد که مستفیض شویم . . .
هارولد لوید در ایمنی آخر ساخته ی فرد سی نیومیر
به قول کامران شیردل:
قاب بندی مُهر کارگردان هست و نه فیلمبردار!
چند کارگردان رو با هم پشت دریچه دوربین ببینیم . . .
جناب اورسون ولز در پشت دوربین (پشت صحنه همشهری کین)
یکی نیست بگوید آخر شهرام خان مکری، مگر مریضی می زنی هرچه جمع کرده بودی را پنبه می کنی؟!
مکری با «طوفان سنجاقک» با قدرت آغاز کرد.
«محدوده ی دایره» و «آندوسی» او را در همان مسیر سنجاقک نشان میداد.
آن طور که شنیده ام – و ندیده ام – «خام، پخته، سوخته»، او را به اوج هنرش در فیلم کوتاه رساند.
و با «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» نشان داد که مسیر مشخصی که در فیلم کوتاه برای خود تعریف کرده، در فیلم بلند هم ادامه می دهد.
ولی حالا، ماهی و گربه!
ادامه مطلب ...
ساختن فیلم های جدی
و عمیق، آسان تر از فیلم های تجاری قراردادی است. آگاهی من وادارم می کند که تجاری
کار کنم... در سینما، کارگردان باید با بهای گزافی خود را بیان کند.این بها،
سرگرمی است.
هیچکاک
ادامه مطلب ...مایک نیکولز کارگردان برجسته آمریکایی و دارنده اسکار برای کارگردانی فیلم «چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد» در ۸۳ سالگی درگذشت.
مایک نیکولز کارگردانی بود که به آسانی و با مهارت بین تئاتر و سینمای هالیوود
در حرکت بود و 9 جایزه تونی در کنار یک جایزه اسکار را در کارنامه داشت.
به بهانه ی سالگرد درگذشت یکی از پایه گذاران موج نوی فرانسه . . .
پیشکش به روح فرانسوا تروفو . . .
ادامه مطلب ...
می خواستم چند سطری در باب لینچ و کله پاکنش بنویسم
اما پنداشتم که (سخن گفتن) در مورد اثری که تنها با بیان (تصویر) بیننده را مخاطب قرار می دهد یک کج سلیقگی محض است
به افرادی که دغدغه ی اخلاق ُ فلسفه و بخصوص سینما را دارند به شدت توصیه می شود !