یکی از اکران های کانون که من به پیشنهاد، اجرا و مدیریتش افتخار میکنم، اکران و نقد و بررسی فیلم «آخرین روزهای زمستان» هست... اگه یادتون نیست میتونید به پست های مربوطه به ویژه پست «یک اتفاق باور نکردنی در تلویزیون خومون!!!» مراجعه کنید.
امشب دیدم که یکی از قسمت های بسیار خوبش که به «سلاح خمسه خمسه» هم می پرداخت پخش شد. اگه قراره این سریال ادامه پیدا کنه و اگه ندیدینش، پیشنهاد میکنم از دست ندید.
ادامه مطلب ...
اکران دربند / شنبه، 28 اردیبهشت92
پس از مراسم / مقابل تالار ابوریحان
اعضای کانون به همراه بازیگران و کارگردان فیلم
شکور
امیدوارم این نقطه، نقطه ی آغاز مسیری باشه برای انجام فعالیت های گروهی برون دانشگاهی. برای شروع با دبیر صحبت کردم که اگه موافقه، در راستای وظیفه ی دبیر برای انسجام کانون، با امور فرهنگی هماهنگ کنه برای طرح «یه روز با سینما» که عبارت میشه از اینکه «یه روز در ماه اعضای کانون با کمک امورفرهنگی، به صورت دسته جمعی برن سینما پردیس برای دیدن فیلم» و امیرحیدری هم استقبال کرد.
بالا از راست: خاقانی، قاسمی، طلاکوب، جهانی، ترابی، برخورداری، ایزدی(زرگر)، زرگر(ایزدی)
پایین از راست: سرکار خانم تدریس، شکوری، حیدری، علیپور، حق طلب، فلاح، یوسف دوست
چهارشنبه، 20شهریور 1392 / فرهنگسرای ارسباران
شکور
یکی از ویژگی های مثبت رسولی در فیلمبرداری، وزن سبکشه...
من-رسولی-فلوح
ادامه مطلب ...
مینی بوس جشنواره هماهنگ شده بود و من چهارشنبه کلاس نداشتم،اما جمعی رفتنو ترجیح دادم و یک ساعت قبل از قرار،تو کانون حاضر شدم.
با چند تا از بچه ها رفتیم برا ناهار. سبا گفت چیه ساعت یک؟ اونجا علاف میشیم.بگیم دو حرکت کنیم.
وقت زیاد بود و من بیکار،مسجد در نزدیکی و اذان درگوش. محاسبه کردم بعد از برگشت،نماز قضا شده و عاقلانه است همینجا از فرصت استفاده کنم.
قبل و بعد و میون نماز چندبار گوشیمو چک کردم که نکنه یه دفعه هوس زود راه افتادن کرده باشن، اما خبری نبود و من با خیالی آسوده مسیر مسجد تا کانون رو طی کردم
به در کانون که رسیدم،چراغ ها خاموش بود و آقای صفایی داشت در رو کلید میکرد....پرسیدم بچه ها کجان؟ با حرکات سر و چشم چنان به دوردست اشاره ، و واژه "رفتن" رو ادا کرد که مطمئن شدم الان تو فرهنگسرا نشستن.
همین موقع جهان زنگ زد کجایی تو؟ ما رفتیم. خودت بیا، نه با ماشین آقای ایزدی بیا، نه نه ، ما دم حراست پایین وایسادیم.سریع خودتو برسون...
وقتی که داشتم دویدن تو شیب دانشگاهو در عرض سه سوت تجربه میکردم، با خودم گفتم که حالا سبا سرش شلوغ بود،واقعا تو ذهن بقیه که منو دیدن، نبودم ؟ واس یه فکر اساسی برای ایجاد تفاوت حضور وعدم حضورم میکردم!
ساعت دو رسیدیم فرهنگسرا و مراسم ساعت چهار شروع شد...!
روز کانون ، موقع ناهار وقتی همه بچه ها به گروه های چند نفره تقسیم شدند و می گفتن و می خوردن و می خندیدن...
از راست به چپ
نیلوفر مردیها - مسعود زرگر - سعید ایزدی - کاظم فاضلی - فردین قاسمی - عباس شکوری - مژده بشیری - سیدوحید نمازی - محمد شفیعی
از راست به چپ
امیرحسین تقوی- شبنم باباگلی- نیلوفر مردیها - مژده بشیری - هانیه فتحی - رسول صاحبدل - محمد زین العابدین زاده - حسین فلاح - سعید چراغعلی
از اتفاقات خاص و منحصر به فرد تردید, جمع شدن سه عضو اصلی مکتب زین الیسم دور هم بود (به پست زین الیسم مراجعه کنید) المحمد الزینل، مهندس باسمنج و حسین الفلوح...
ببینید دیگه چه کردیم که زین ال مث آهو (در تصویر به اشتباه سنجاب توصیف شده است) برای فیلم می دوید
شکور
او کیست؟ به چه می اندیشد؟
برخلاف جریان رودخانه، به دنبال چه میگردد؟
مردی از جنس بلور...مردی از آب زرشک (برنامه ی امشب سینماهای بمبئی)
مهرشاد پرهیزکار
پس از اتمام اکران و نقد بررسی فیلم دربند
لوکیشن: مقابل تالار ابوریحان
شکورم
به جز مسابقه های ورزشی مثل فوتبال و بسکتبال و والیبال دقیقا نمی دونم چند سال از اینکه پای یه برنامه ک از تلویزیون پخش شده باشه نشسته باشم . . . اما مطمئنا خیلی سال گذشته . . .
اما دیروز ک عجیب هم بی حال و کسل بودم با شنیدن یه صدای آشنا از تلویزیون از اتاقم به طرف تلویزیون جهیدم
. . .
ادامه مطلب ...
این پست تا ده روز دیگه, مسنجوق شده و در ابتدای وبلاگ باقی می ماند.
هر کس برای عکس زیر, متن بهتری بنویسه, با رای بچه ها برنده اعلام میشه و جوایز زیر به برترین ها داده میشه. ادامه ی مطلب رو ببینید
پشت صحنه ی ساخت فیلم تردید...فروردین 91
از راست به چپ:
ادامه مطلب ...
ز راست به چپ:محمد زین العابدین زاده، رامین همت زاده، عباس شکوری، محمد فرامرزی، اشکان توپشکن
معارفه ی ورودی های 91-92 /لابی تالار امام علی /مهرماه 91
ادامه مطلب ...کارگاه تصویربرداری تو فشرده ترین حالت ممکن برای دوستان و من در روزهای بیست و یکم و بیست و دوم خرداد 92 برگزار شد
کارگاهی که همونطور که قبلا اشاره کردم برای انتقال تجربیات بود و یک سری اطلاعات محدودی که داشتم که در اختیار دوستای خوبم بگذارم
البته که بحث تصویربرداری بسیار بسیار گسترده س
اما همونطور که اشاره کردم فقط برنامه بر این بود که بچه ها یه سری چیزایی که ب کارشون میاد رو باهاش آشنا بشن...
ک خدا رو شکر همینطور شد
و البته بچه ها اصلا اصلا نباید تمریناتی رو ک گفتم فراموش کنن...
البته دو سه تا مطلب بود که متاسفانه فرصت نشد که بهش اشاره کنم.اما قول می دم که بزودی یه روز رو برای این کار قرار بدم...
اون روز خیلی دیر نخواهد بود
...
تشریف بفرمایید ادامه ی مطلب...
ادامه مطلب ...پشت صحنه ی ساخت فیلم «تردید ...»
تست پرده ی آبی برای جلوه های ویژه
روبروی کانکس 5 (خدایش بیامرزاد)
اکران دربند
جواد شالیکار- مسئول امور مالی و فروش بلیط اکران
لابی تالار ابوریحان- پیش از ورود تماشاچیان
شکورم
و اینک
محمد فرامرزی به روایت تصویر
1- محمد فرامرزی در تعطیلات (جنوب غربی ونزوئلا):
- خانم ترابی سر مسئول مالی نمایشگاه کتاب، به شدت در چشمند...درود خداوند بر ایشان
- حسین فلاح به محض یادگیری ایدیوس، شروع کرده به کمک به کانون طوری که تمام پروژه ی 6 اکران کن با اون بود و این به شدت قابل تحسینه
- خانم حنانی، گل کاشتند، به شدت گل کاشتند، و در اولین سال حضورشون، با پی گیری و پافشاری، جدید ترین حرکت کانون رو خلق کردند...این اولین باره که یه عضو جدید، یه حرکت جدید در کانون خلق میکنه...در گذشته، تا جایی که یادمه البت همه ی حرکات جدید رو کسایی خلق کرده بودن که حداقل یه سال حضور داشتن (البت به غیر سال تاسیس که همه چیز جدید و با ورودی های جدید بود...درضمن من سال بین کارشناسی و ارشد رو نبودم...شاید این قضیه تو اون سال هم رخ داده باشه...)
- و درمورد شالیکار هم همین بس که فینی امروز گفت، مث یه عضو قدیمی می مونه نه یه عضو جدید
شکورم
آقا کاظم فاضلی تا امروز بهم نشون داده که حداقل حداقلش یه مرد خوبه...
هنوز اونقد شناخت ندارم ازش که بخوام بگم از نظر من انسان منطقی ایه یا ... ولی وقتی تو چت همچین حرفایی میزنه، دل آدم گرم میشه: