ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
ایشون رو یادمه که برای اولین بار اومده بودن کانکس، تا راهی برای همکاری بین کانون فیلم و انجمن اسلامی دانشکده ی حقوق پیشنهاد بدن...(خیلی خوب میشه که خاطره ی عضو کانون شدن رو از زبون خودشون هم داشته باشیم...)
و من بهشون گفتم که: خانم بیخیال... انجمن اسلامیتون رو ول کنید بیاید کانون فیلم...
دقیقا نمیدونم چی شد که اینطور شد و ایشون نه تنها عضو کانون فیلم شدن، بلکه اولین نمایشگاه کتاب هنری کانون رو هم پیشنهاد و مدیریت کردن. علاوه بر این مسئولیت ارتباطات اینترنتی کانون رو به عنوان سومین مصداق این مسئولیت در تاریخ کانون پذیرفتن.
هرچند در پروژه ها حضور فیزیکیشون خیلی پر رنگ نبود واین اواخر خیلی کم در اتاق کانون پیداشون میشد ولی آرامش و لبخند همیشگی ایشون تو ذهن اعضا ماندگاره.
مدیریت کم نقص و فوق العاده ی وبلاگ در دوره ی مسئولیت ایشون واقعا خوب بود.
همچنین باز هم آرامش و درک نسبتا درست از مسئولیتشون و همچنین تشکل دانشجویی بودن کانون فیلم در درگیری های وبلاگی ایشون بارزه.
خانم حنانی در سمت خودشون، فوق العاده عمل کردن و در آخر در سن 83 سالگی دار فانی را...نه اشتباه شد... و در آخر ایشون در کمال تواضع، این مسئولیت رو برای ترم تابستان نپذیرفتن و معاونشون، محسن قدکساز، مسئول ارتباطات اینترنتی در تابستان شد.
به عنوان یکی از اعضا به شدت از دقت و زحمتشون برای مسئولتشون و همچنین آرامششون تو همه ی کارهایی که برای کانون کردن، ممنونم.
خداوند روحشان را قرین رحمت گرداند.(البت منظورم صد و بیست سال دیگه اس)
شکور متشکر
مرسی که این پست رو گذاشتید آقای شکوری...
واقعا عالی بودن خانم حنانی...
مرسی سارا....
خانم حنانی
بعد تغییر مسئولیت، چند روز زمان برد به مغزم بفهمونم کسی که پشت تایید نظراته،آقای قدکسازه نه خانم حنانی!
اصلا جا افتاده بود اساسی...
مرسی از این پست آقای شکوری
خیلی حس خوبی دادم بهم
قبلا توی چن تا پست خاطره ماجرای اومدنم به کانون رو نوشتم،چن بار تا پشت در اومدن و یادداشت گذاشتن و این ماجراها
برخورد خوب بچه های کانون موقع ورودم بود که دفعه دوم منو کشوند به کانون
ولی خب من انجمن مون رو ول نکردم آقای شکوری فقط حجم فعالیت های انجم کم شد و من دیگه بیشتر کانونی شدم
بازم مرسی
برام سوال شد که چطور شد یهو این پست رو گذاشتید؟
والا خانم ما که همیشه یادتون رو میکنیم...
جدی من تو کانون همش میگم که ای کاش شما بیشتر از اینها می موندید تو محیط فیزیکی کانون
چه در گذشته و چه در آینده
و علت اینکه یهو این رو نوشتم هم
اول اینکه رویه ام اینه که از اعضا می نویسم
همین چن روز پیش هم عکس فینی رو گذاشتم
یا تصویر و متن برای شالیکار و رسولی
دوم اینکه ما هر وقت میایم وبلاگ، یاد شما می افتیم خانم...
قدکساز هنوز برامون ته نشین نشده
سوم بازم اینکه، هر وقت با توپشکن بحثم میشه، بازم یاد شما می افتم و اون بحث آخرتون...
چهارم اینکه، مسئول خیلی خوبی بودید خانم...حیف شد ناپدید شدید.
شکورم
یاد کنکور افتادم :D
قدکساز
واقعا سارا حنانی آرامش خاصی داره که به آدم احساس خوبی میده
اگه بگم تا همین الان فکر میکردم خانم حنانی هنوز مسئول وبلاگ هستن و هر دفعه که نظر میذاشتم میگفتم الان خانم حنانی باید تایید کنه خیلی زشته؟
در این لحظه جناب مستطاب قدکساز، با صندلی یکی شد!
کشتیم خودمون رو سیستم درست کردیم که ترم به ترم مسئولین عوض شن ها! اصلا اونقد زشت بود حرفتون که روم نمیشه «کلاً»...
شکور
---------------------------------
ما عادت داریم! :)))
قدکساز
به نوبه ی خودم از آزار و اذیت های فراوانم در طی مراحل یادگیری پست نویسی که برای سرکار علیه خانم حنانی ایجاد کردم معذرت خواهی می کنم...
باشد که مورد رحمت قرار گیریم...
آقای شکوری خیلی لطف دارید ولی به قول خودتون وقتشه پیرها برن کم کم جوونا بیان
آقای قدکساز هم نرم نرمک دارن تغییرات خیلی خوبی رو پایه گذاری میکنند فقط ای کاش همه ی پست هاشون رو با یوزر کانون نمیذاشتن! اینجوری سریعتر هم ته نشین میشن و اعضایی که در جریان تغییر مسئول نبودند سریعتر متوجه میشدن که ایشون مسئول وبلاگ شدند.
رویه ی من این بود که پست هایی که از طرف بقیه میذاشتم یا نامه ها رو با یوزر کانون میذاشتم و البته همیشه با یوزر کانون وارد مدیریت میشدم تا نامه ها رو هم چک کنم
ولی وقتی میخواستم پستی از طرف خودم بذارم تغییر یوزر میدادم
__________________
آقای رسولی
رویه شده که همه ی تازه واردها اولش چند تا سوتی میدن تقریبا همه سابقه دارن
شکور:
به هر حال بیاید باز. مدیر اجرائی معارفه بشید، یا مسئول آینده ی اساسنامه یا مسئولیت هایی که به تجربه نیاز دارن.
قرار به تقویت جوونها با کمک مجرب هاست نه اینکه جوونا رو تنها بذاریم بریم پی کارمون. به ویژه اینکه بهتره یه سری از کارها رو پیرترها باشن سرش تا یه وقت لطمه ی گنده ای به کانون نخوره
------------------------------------
بله... :دی
قدکساز