بچه ها کسایی که میخوان از سهمیه بلیط فجرشون استفاده کنند تا آخر امشب اعلام کنند.
با توجه به زمان اندک تا انتهای جشنواره و عدم وجود زمان کافی برای رای گیری این پروژه با رای گیری فورس ماژور به تصویب رسید.
قرار بر این شد برای سوخت نشدن بلیت ها تا ساعت 24 امشب هرکسی بلیت هاش رو میخواد اعلام کنه.
برای انجام پروژه با دبیر و مسئول اساسنامه مشورت شد.
ماجرای نیمروز یک اثر باشکوه است. نه به خاطر کارگردانی منحصربه فردش و نه به خاطر مستندنمایی یک داستان حادثهای. به این دلیل فیلم بزرگی است که ما را به عنوان مخاطب سینما به نوع دیگری از دیدن دعوت میکند.
فیلم رو همراه با هانی و مسعود و کاظم دیدم. گمون کنم همشون از فیلم خوششون اومده بود.
از این جهت که فیلم تو فضای آپارتمانی و لوکیشن های محدود نبود منم از فیلم خوشم اومد. نماهای قشنگ زیادی تو فیلم هست و فیلمبرداری زیبایی هم داره. داستان پرکشش رو -به نظر من- مانی حقیقی با مصاحبه های وسط کار خراب کرده. شاید خواسنه فقط در یک تجربه ی عجیب و غریب شریکمون کنه - که البته این چیز کمی نیست- اما ترجیح من این بود که قصه به سرانجام میرسید و زیاد پایبند واقعیت مجهول خودش نبود.
امیر جدیدی واقعا عالی بود. فکر میکنم تمام المان های یک سوپر استار رو داره. ما در سینمای خودمون استار زیاد داشتیم اما سوپر استار خیلی کم. سینمای قبل از انقلاب از جهت داشتن سوپر استار خیلی از سینمای بهد از انقلاب جلوتره. بعد انقلاب ستاره های خوبی مثل پرستویی و شکیبایی و شهاب حسینی و شاید کی مرام در زمان های مختلف بازی های خوبی انجام دادند اما به نطر من هیچ کدوم المانهای سوپر استار شدن رو نداشتند. امیر جدیدی با این فیلم نوید ظهور یک سوپر استار رو میده. کسی که علاوه بر بازی خوب و قابل قبول صورت و تیپ بسیار خوبی داره. امیدوارم مثل میلاد کی مرام بعد از چندتا فیلم یه دفعه 20 کیلو چاق نشه.
به نظرم فیلم ارزش دیدن رو داره ولی ارزش محبوب بودن رو اصلا.
سلام . دیروز به اتفاق دوستان به تماشای فیلم وارونگی نشستیم . همگی در اینکه اصلا فیلم خوبی نبود اتفاق نظر داشتیم .
داستان فیلم شاید گوشه ای از واقعیت زندگی بود اما هیچ حرف تازه ای برای گفتن نداشت و در نهایت با سکانس پایانی به این میرسیدی که خب اینهمه قصه گفتیم که چی ! و فیلم با همان ریتم خسته کننده به پایان رسید . حتی دوستانی در سالن دیده میشدند که فرصت غنیمت شمرده نیم ساعتی را خیلی شیک چرت زدند و فکر هم نکنم چیزی از دست داده باشند . از داستان که بگذریم به این میرسیم که نقش یک دختر مظلوم اصلا به سحر دولتشاهی نمی آمد یا اینکه ستاره پسیانی نقشی کاملا قابل حذف در فیلم داشت . یا اینکه فیلم پر از سکانس های تکراری خسته کننده بود . به طور کلی من اصلا درک نمیکنم که چرا این فیلم باید در بخش سودای سیمرغ حضور داشته باشد و در نهایت اگر خواستید با دوستان بیرون بروید و بین دیدن این فیلم در سینما و نشستن در یک کافه ی دنج تردید داشتید . پیشنهاد میکنم گزینه ی دوم را انتخاب کنید .
* فیلم قابل اکران در دانشگاه هستش ولی قطعا گزینه ی خوبی نیست . چه کاریه اصلا :))))
پی نوشت : اونقدر دلم از فیلم پر بود که کوبیدمش فقط ! پست گذاشتن بعد از مدت ها هم عالمی داره !
سلام به همه
فردا جشنواره شروع میشه و خیلی از بچه ها بلیط هاشون رو تحویل نگرفتند. من لیست کسایی که فردا بلیط دارند رو در آوردم. لطفا یا بیایدبگیرید و یا تو همین پست بگین که بلیط روز اولتون رو به کس دیگه ای بدم.
پردیس زندگی2 فیلم: زاپاس (14:30): زرگر،قر بانی، شکوری، طغیانی
استقلال فیلم: دلبری (15): عطار، زرگر، زرگر، سرداری
آزادی فیلم: لاک قرمز (18:30) : طغیانی، محمدنیا
(دوستان پس دادن قسمت وسط بلیط ها یادتون نره)
سلام به دوستان کانونی
روز جهارشنبه خانم جهانی پور و خانم صالح آبادی اومدند کانون خانم اسدی ، من و دبیر هم کانون بودیم. وقت رو مغتنم شمردم و چون ممکن بود جمعه برم مشهد، قرعه کشی بلیط ها رو انجام دادیم. دوستان بلیط ها آماده و در کمد کانون هست. یادتون باشه قسمتی از بلیط که روش قیمت هست رو حتما باید پس بیارید تا امور فرهنگی پول بلیط ها رو بده.
ضمنا شمارش فعالیت ها با کمک خانم نجاتی و آقای زرگر و دبیر انجام شد.
فعالین: امیر حیدری، مسعود زرگر، فرانک نجاتی و مجتبی طغیانی.
بلیت های فجر تهیه شد. فعالین خودم.
(سینماها و سانس ها و سری هاش رو بعدا در یک پست دیگه خواهم نوشت.)
اسامی فیلم هایی که باید در بخش سودای سیمرغ امسال با هم رقابت کنند مشخص شد:
این فیلم رو چهارشنبه 22 بهمن در پردیس کوروش دیدم. 2 ساعت و 45 دقیقه برای بلیطش در صف بودم که البته به نظرم ارزشش رو داشت.
مقدمه:
از گروه آدم هایی که «یک سال منتظر می مونن تا ظاهرشون رو برای دیده شدن در سالن های اکران های فجر، به شکلی به شدت افراطی و حتی بعضاً خنده دار و حیرت آور تغییر بدن» که بگذریم به نظرم علاوه بر این گروه که شاید بزرگترین گروه عقده ای های فجر رو تشکیل میدن، دو گروه عمده ی دیگه هم هستن که بدجور با فجر برا خودشون کسب کلاس میکنن و سعی میکنن «دیده نشدن» و «خود کم بینی»های یک سال گذشته شون و کلاً این جور مشکلات و نیازهاشون رو ارضا کنن:
این پست یه پیشنهاد به دبیر بود که با خواست دبیر، نوشتنش به من محول شد:
همونطور که در مقدمه ی قانون «شرکت در جشنواره ی فجر 93» مصوب 8 بهمن 93 که در این پست اعلام تصویبش رو می تونید ببینید نوشته شده، اولین هدف از تصمیم کانون برای تهیه ی شرایط شرکت اعضا در جشنواه عبارت است از:
بررسی فیلم های جشنواره ی فیلم فجر برای
انتخاب گزینه های مناسب اکران کشوری در دانشگاه شهید بهشتی
بنابراین از دوستانی که امسال از این طریق - یا از طرق دیگه - فیلم ها رو می بینن تقاضا میشه که هر فیلمی که دیدن، در وبلاگ در موردش پستی بنویسن یا اگه پستی قبلاً براش نوشته شده تو نظرات اون پست علاوه بر صحبت در مورد فیلم بگن که:
1- آیا فیلم رو مناسب اکران در دانشگاه شهید بهشتی می بینن؟
2- به چه علت اکران اون فیلم رو در دانشگاه مناسبت می دونن یا نمی دونن.
مهمترین معیار ما برای تلاش در اکران فیلم ها قبل از اکران سینماییشون، همین صحبت های اعضاست.
سال پیش هم تلاش اولیه برای اکران «طبقه ی حساس» و همچنین «خانه ی پدری» و البته تصمیم نهایی برای اکران فیلم «خسته نباشید» بر اساس اظهار نظرات اعضای کانون بود نه لینک به صحبت منتقدان و ...
پس لطفاً برای اینکه بتونیم سریعاً برای اکران فیلم های فجر قبل از اکران سینماییشون برنامه ریزی کنیم، در نوشتن از دیده هاتون در این مسیر، در وبلاگ، خساست به خرج ندید و کانون (و نهاد تصمیم گیری) رو نسبت به نظرتون در مورد جزئیات اون فیلم و تناسبش با اکران در دانشگاه، مطلع کنید.
شکورم
سوال؛ سینما درنهایت هنری داستانگوست، یا واسطهای برای لذت بصری؟
شرح حال یک اکران فجر
شاید این نوشته حواشی زیاد داشته باشد، اما به نظر من پشت صحنه ی فیلم دیدن هم جذاب است.
ادامه مطلب ...نامزدهای سیمرغ سی و دومین جشنواره فیلم فجر به گزارش کافه سینما
در ادامه مطلب: ادامه مطلب ...
مهسا اسدی:
میدونم متن ضعیفیه ولی چون کسی چیزی درباره این فیلم پست نکرده سوالامو همینجوری میپرسم
*در فیلم درباره الی نویسنده فیلمش رو به پایان برد که به پایان فیلم انتقاد شد همون نویسنده در فیلم جدایی نادر از سیمین عدم پایان رو برای فیلمش انتخاب کرد که مورد پسند بود (و البته لطمه ای به اصل فیلم نمیزد) اما متاسفانه این نوع پایان بین بقیه ی نویسنده ها باب شد انگار! که در مورد فیلم عصبانی نیستم به نظر من جالب نبود.
کُپی پِیست: محسن قدکساز